از شعر جنجالی «قزوه» تا پاسخ «شریعت» و سپس تکذیب آن
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: اخیرا فضای غبارآلود خوزستان، فضاهای سیاسی، ادبی، مجازی و خیلی چیزها را تحت تأثیر خود قرار داده است، از بحث فرزند شهید همت گرفته، تا بحث شعر منتسب به استاد علیرضا قزوه و پاسخ ذوالفقار شریعت و …
در ابتدا موضوع مورد بحث که دو شعر است را جهت یادآوری، باز نشر می شود.
شعر منتسب به قزوه که بعدها توسط ایشان تکذیب شد
اهواز اگر هوا ندارد
ربطی به من و شما ندارد
چون دولت ما قصد دخالت
در خواسته خدا ندارد
ما را چه به معجزه ، که دولت
موسی نبود، عصا ندارد
درفکر معاش خلق بودن
در دولت ما که جا ندارد
معصومه ابتکار داریم
بانوی گلی که تا ندارد
این قفل اگر که وانگردد
ربطی به کلید ما ندارد
*ذوالفقار شریعت به قزوه پاسخ داده است:
قزوه که به شعر می خروشی!
حقا که ریا، می فروشی
اهواز اگر غبار و خاک است
از برکت آن دولت پاک است
روزی که جهانیان همه کور
برگرد سر رئیس تو نور
احساس ترانه ات کجا بود؟
ترسم که بگی کار خدا بود!!
کاری به کلید و نورمان نیست
یک مرده درون گورمان نیست
این شیون و زاریت کجا بود
در دولت پاک دست محمود؟
البته شخصی به نام مربوبی پیدا شد و پس از تکذیب قزوه، مسوولیت سرودن آن شعر را بر عهده گرفت.
و سپس یادداشت جناب قزوه که در وبلاگ «عشق علیه السلام»
حدود ساعت یازده شب است. می خواهم بخوابم سری به اینترنت می زنم و مطابق معمول هر روز نامم را در صفحه گوگل ۲۴ ساعت اخیر سرچ می کنم. مطلبی با نام ” شریعت پاسخ قزوه را داد” آن هم در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران ( ایرنا) توجهم را جلب می کند. باید خبر تازه ای باشد. با کمال تعجب متوجه می شوم فردی به نام شریعت به شعری پاسخ داده که اصلا از من نیست!!
شعر شروعش این است:
اهواز اگر هوا ندارد
ربطی به من و شما ندارد
چون دولت ما قصد دخالت
در خواسته ی خدا ندارد… الی آخر
دوستانی که مرا می شناسند و با زبان شعری ام آشنایند می دانند که من در طول بیش از سی سال شاعری هرگز اشکال وزنی نداشته ام و همواره در عروض صاحب نظر بوده ام و پیشنهادهای تازه ای هم در عروض داشته ام و هرگز امکان ندارد اشتباهی چنین فاحش در مصراع اول بیت دوم _ قصد دخالت_ از من سر بزند!
ضمن آن که من همیشه شعرهایم را در وبلاگ خودم -یعنی در همین جا – نشر می کنم و سایت ها و خبرگزاری های مختلف از اینجا برمی دارند. پس با صدای بلند اعلام می کنم این شعر که یک اشکال وزنی هم دارد و زبان شعری اش هم با زبان شعری من بسیار فاصله دارد از من نیست. پس پاسخ آقای شریعت – که البته پاسخی به مراتب ضعیف تر از آن شعر ضعیف است و دارای چندین و چند اشکال وزنی و دستوری است- نیز متوجه همان شعر است، نه شعر من.
منتها مانده ام که خبرنگار غیرحرفه ای و بسیار تا بسیار مبتدی بخش فرهنگی خبرگزاری ایرنا چرا دچار این خبط و خطا شده است! یعنی یک خبرنگار فرهنگی و ادبی نباید با مقدمات ساده عروض و شعر فارسی و نویسندگی آشنا باشد و بداند که این شعر و پاسخ ناشیانه ی آن اصلا ایرادهای اساسی دارد و ای کاش مسئولان محترم و فهیم این خبرگزاری رسمی به من بگویند که این شعر چگونه به دست شان رسیده! آیا از روی سایت و مطلبی برداشته اند و یا کسی این شعر را برایشان فرستاده؟ همه ی این ها توسط یک خبرگزاری بزرگ و حرفه ای مثل ایرنا کاملا قابل پیگیری است که شاعر این شعر چه کسی بوده! ضمن آن که بسیاری از سایت های دیگر نیز از روی عمد یا سهو اقدام به بازنشر این خبر کاملا جعلی کرده اند!
لااقل مدیر بخش فرهنگی این خبرگزاری برای حفظ حرمت مقام و نام خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران – ایرنا- که سابقه ی چندین دهه زحمت و تلاش بزرگان را دارد کاش پیگیری کند و پاسخی متناسب خبط و خطایی که از خبرنگارشان سر زده تهیه کنند و از طرف مسئولان محترم این خبرگزاری لااقل چیزی در حد عذرخواهی از کسی که مورد این جعل شعر قرار گرفته درج شود . این کمترین توقع من از این خبرگزاری ست. چرا که نامش با جمهوری اسلامی ایران گره خورده و شئونات علم خبر و خبرگزاری اقتضا می کند که در مورد چگونگی تهیه ی این خبر توضیحی قانع کننده بدهند.
و دوستانی که به اظهار نظر در صفحه جناب قزوه پرداخته اند…
** صحبتی با دکتر علیرضا قزوه (از وبلاگ نویدبخش)
در خصوص یادداشت حضرتعالی در شرح ماجرا بحثی ندارم، این حق طبیعی شماست که شعری را که متعلق به خود نمی دانید تکذیب کنید، اما در خصوص دیدگاه برخی دوستان، صحبت دارم.
اول اینکه اون دوستی که خود را سراینده شعر منتسب به شما می داند، باید به این مسأله واقف باشد که یا شعری را که می سراید روی خروجی ها قرار ندهد و یا اینکه اگر این کار را انجام می دهد و در خصوص نقد یک دولت با استفاده ابزاری از احساسات و مشکلات مردم یک استان سخن می گوید، حداقل نامی بین نام ها داشته باشد، تا نیازی به استفاده از نام فرد دیگری نباشد.
این شعر چند روزی در فضای مجازی می چرخید بدون اینکه حضرتعالی آنرا انکار کنید و یا صاحب مدعی شعر، مسئولیت آنرا بپذیرد، شعر مذکور در پایگاه های خبری متعددی به نام شما نیز منتشر شده بود.
البته هستند کسانی که آقای مربوبی را مأمور گردن گرفتن شعر دانسته اند.
اما پیشنهاد بنده به شما و کسانی که در زیر یاداشتتان نظر می گذارند این است که بجای شکلک درآوردن و جستجو در انگیزه جناب شریعت که ادعایی بر نامدار بودن ایشان مانند شاعران نزدیک به قدرت و رسانه نیست، به کالبد شکافی فوج انتقادات علیه یک شاعر که بعضا” می بایستی مورد محبوبیت مردم باشد، بپردازند و ببینند کجای این داستان اشکال دارد که شخص نامداری مانند جناب قزوه( ولو که آن شعر را نگفته باشد) باید چنین مغلوب شاعر گمنامی توسط مردم شود.
این ماجرا مرا به یاد عنصری و فردوسی می اندازد، چه نامی داشت عنصری و چه بی نام بود فردوسی، و اما عاقبت کار…
در پایان برای استاد علیرضا قزوه شاعر و ادیب معاصر آرزوی موفقیت می کنم و برای شخصی بنام ذوالفقار شریعت! که مانند همه چیز در زیر غبار خوزستان ناپیداست آرزوی سلامتی دارم.