مصاحبه نوروزی با مرد کروات پوش فوتبال ایران، «دراگان اسکوچیچ»

عصر جنوب/ asrejonoob.ir: دراگان اسکوچیچ، مربی کروات این فصل فولاد با وجود تمام چالش‌هایی که در این تیم با آن مواجه شده است اما تسلیم‌ناپذیر است و می‌خواهد تا آخرین لحظه برای رسیدن به بهترین جایگاه، بجنگد و از انتخاب فولاد در فصل جاری نیز پشیمان نیست. او با نوروز ایرانی‌ها آشنایی کاملی دارد و برای مردم آن در سال جدید آرزوی بهترین‌ها را دارد.

باتوجه به در پیش بودن سال جدید مصاحبه‌ای با سرمربی تیم فولاد انجام داده است. اسکوچیچ در این گفت‌وگو درخصوص مسایل مختلفی صحبت کرد. او به هدفش از حضور در فولاد و جاه‌طلبی خودش و این باشگاه اشاره کرد، از مشکلات مختلف و نادری که در فولاد با آن مواجه شد و تجربه نوینی‌ که از این طریق به دست آورد، گفت. به حمایت های بی دریغ هواداران فولاد اشاره و از حس خوبی که نسبت به مربیان جوان دارد و سقف آرزوهایش در عرصه مربیگری، صحبت کرد. اسکوچیچ از فرهنگ غنی ایرانیان، علاقه خود و همسرش به تاسو و عاشورا و آداب و رسوم ایرانی‌ها در نوروز هم گفت.

 

مشروح این گفت و گو را در زیر می‌خوانید:

 

* ابتدا از ورودتان به فولاد بگویید؛ عملکرد قابل قبول شما در ملوان باعث شد که فصل گذشته پایان کارتان در ایران نباشد و با وجود داشتن چندین پیشنهاد داخلی و خارجی، هدایت تیم فولاد را قبول کنید.

 

بیشترین عاملی که باعث شد من به فولاد بیایم، وجود بازیکنان جوان و با استعدادی بود که در این باشگاه وجود داشت. من فکر می کردم با توجه به این که نگرش من بیشتر روی جوانان است، می توانیم با این جوانان یک گام بلند به سوی جلوتر برداریم. همچنین وجود جوانان با استعدادی مانند بختیار رحمانی، سروش رفیعی، اسماعیل شریفات و ساسان انصاری در این تیم باعث شد که من به طریقی ترغیب شوم که به این تیم بیایم.

 

* چقدر فکر می کردید که در سال دوم حضورتان در ایران، قهرمان لیگ برتر به شما پیشنهاد همکاری بدهد؟

 

با توجه به تجاربی که خودم داشتم و کار در تیم ملوان که تیم جوانی بود و توانستم همراه با آن در نیم فصل دوم نتایج مطلوبی کسب کنم و همچنین بازیکنان جوانی که در فولاد بودند و من می توانستم کارهای هدفمند را با آن ها بهتر انجام دهم و باتوجه به این که باشگاه فولاد نیز باشگاهی جاه طلب و چالش پذیر است، آن ها با روحیاتی که از من سراغ داشتند، به من پیشنهاد دادند. باید بگویم همانطور که این باشگاه جاه طلب و چالش پذیر است، من هم فردی جاه طلب در جهت مثبت هستم.

 

* گویا صحبت باشگاه فولاد با شما، به پیشنهاد حسین فرکی بوده است.

 

به هر حال باوجود این که خود باشگاه نیز گزینه های دیگری داشت، فکر می کنم تاثیرپذیری از سفارش فرکی بی نقش نبود.

 

 

* پیش از شما مربیان کروات زیادی به ایران آمده بودند، آیا این موضوع دلیلی برای ورود شما به فوتبال ایران بود؟

 

با توجه به این که مربیان بانام و باسابقه کرواسی در ۲۰ سال اخیر به ایران آمده اند، آن ها کشور ایران را برای کروات ها آشنا کرده اند و حضور آن ها در انتخاب من برای آمدن به ایران نیز بی تاثیر نبود.

 

* با چه هدفی به فولاد آمدید؟

 

طبیعتا با هدف این که دوباره بتوانیم در لیگ برتر، قهرمان شویم و این که بتوانیم در لیگ قهرمانان آسیا در نتیجه گیری حرفی برای گفتن داشته باشیم، به فولاد آمدم. به هر حال جدا از اهدافی که به آن ها اشاره کردم، هدف اصلی من این بود که با توجه به این که باشگاه فولاد بازیکنان خوبی داشت، بتوانم فرهنگ تاکتیک پذیری و فرهنگ نظم و انضباط تیمی را به این بازیکنان دیکته کنم تا در آینده بتوانیم استفاده های بهتری از آن ها ببریم. شاید یکی از بزرگترین اهداف من نیز همین موضوع بود که بعد از من، بازیکنان جوانی که در اختیار مربیان دیگری که به فولاد می آیند، قرار می گیرند، بدانند که اگر این بازیکنان نظم پذیر و تاکتیک پذیر هستند تا اندازه ای درس های ما نیز دخیل بوده است.

 

* فولاد امسال با مشکلات بسیاری از جمله موضوع کارت پایان خدمت بازیکنان، دوپینگ و از دست دادن چند بازیکن خوب پیش از آغاز فصل رو به رو شد ولی با این وجود در نیم فصل اول فراتر از حد انتظار ظاهر شد، فکر می کنید علت آن چه بود و شما چگونه توانستید تیم را به این شرایط خوب برسانید؟

 

مشکل اساسی ما این نبود که بازیکنانی ابتدای فصل باشگاه را ترک کردند و به باشگاه های دیگر رفتند؛ چرا که این حق بازیکنان است که قبل از فصل این کار را انجام دهند. مشکل ما زمانی شروع شد که بازیکنان ما به تدریج از تیم گرفته شدند. متاسفانه وقتی بازیکنان مان به تدریج از ما گرفته شدند، نتوانستیم جایگزین های خوبی پیدا کنیم، چرا که از طرفی بیشتر بازیکنان خوب تحت قرارداد باشگاه های دیگر بودند. به هر حال این اتفاق جزو معدود اتفاقاتی بود که من طی چندین سال دوران ورزشی خودم با آن مواجه شدم. در هر صورت این اتفاق افتاد و ما هم تسلیم نشدیم، چرا که ذاتا من خودم یک مبارز هستم، هر چند فشارهایی بر ما وارد می شود ولی مجبوریم این فشارها را به صورتی تحمل کنیم.

 

* باوجود این که فولاد در نیم فصل اول عملکرد قابل قبولی داشت اما در نیم فصل دوم و در هفته های اخیر نتوانسته از موقعیت های خوبی که برای رسیدن به صدر برایش پیش آمده بود، استفاده کند و چندین هفته است که در حد انتظار ظاهر نشده و آن طراوت همیشگی در بازی هایش دیده نمی شود.

 

کاملا حق با شماست و من این حق را به شما و هواداران می دهم که طراوت به تدریج از ما گرفته شده است. تعداد بازیکنان ما همان تعدادی است که در هر بازی می بینید و به تبع با توجه به فشار بازی های مان و این که ما در دو جبهه آسیایی و لیگ برتر کار می کنیم، باعث شد بازیکنان در نیم فصل دوم از نظر فیزیکی و روحی – روانی تحمل این همه فشار را نداشته باشند و به همین خاطر افت و خیز داشتیم. در هر صورت من این حق را به هواداران می دهم که دوست دارند تیم شان برتر باشد ولی آن ها باید بدانند که در حال حاضر وضعیت ما این گونه است و باید به آن آگاه باشند و امیدوارم تا پایان فصل از ما حمایت کنند تا ان شاالله در فصل آینده بتوانیم تیمی با طراوت تر بسازیم. یک مثال خوبی که می توانم برای هواداران عزیزمان داشته باشم، این است که در لیگ قهرمانان آسیا هر تیمی حق دارد ۳۰ بازیکن سرحال و آماده را معرفی کند ولی متاسفانه ما این تعداد بازیکن را نداشتیم و ما همیشه با ۱۱ یا حداکثر ۱۲ بازیکن در هر دو جبهه در حال کار کردن هستیم.

 

* عملکرد تیم تان را تا این هفته از مسابقات لیگ برتر با توجه به مشکلاتی که داشته اید، چطور دیدید؟

 

من دوست دارم واقع بین باشم و اگر بخواهم از جنبه واقع بینانه به این موضوع نگاه کنم باید بگویم من بیش از حد، از جایگاهی که فولاد در حال حاضر با توجه به مشکلاتی که داشته است، دارد راضی هستم. هر چند هدف اصلی خودم کسب عنوان قهرمانی است ولی وقتی مسایل دیگر و واقعیت ها را در نظر می گیریم، انتظاری بیش از این از فولاد نداریم، هر چند که ما علی رغم مشکلاتی که داریم، تا لحظه پایانی مبارزه خواهیم کرد.

 

* در مقطعی بحث معاوضه ایمان موسوی با سیدجلال رافخایی مطرح شد که مسایلی را هم به دنبال داشت؛ در این خصوص صحبت می کنید؟

 

هدف من این بود که ایمان به تیمی برود که بتواند کار کند. ایمان علی رغم این که فردی بسیار خوب است ولی دستورات تاکتیکی ما را طی چندین بازی به خوبی اجرا نکرد و حتی متاسفانه در تمرینات هم خوب نبود و باید بگویم هیچ گونه درگیری و قساوتی نه من با او و نه او با من نداریم، من فقط می خواستم او به تیمی برود که بتواند بیشتر بازی کند، چرا که این جا به او بازی نمی رسید و این برای باشگاه، خودش و ما خوب بود. خیلی سعی کردیم با او کار کنیم که نتیجه مطلوب کسب کنیم ولی متاسفانه نشد. به هر حال هدف اصلی من این بود که ابتدا به خود او کمک کنم تا به جایی برود که بتواند حداقل بازی کند.

 

* با توجه به شرایطی که فولاد دارد چقدر برای این تیم شانس قهرمانی قائل هستید؟

 

امید اول ما به خدا و بعد هم به حمایت هواداران است. باید بگویم ما تا آخرین لحظه مبارزه می کنیم تا ان شاالله ببینیم چه خواهد شد. تنها عواملی که می توانند ما را از این موضوع باز دارند؛ اول عدم طراوت و شادابی بازیکنان است چرا که آن ها باید همیشه شاداب باشند، دوم آسیب دیدگی های ناخواسته است، سوم اخطارهایی است که گرفته می شود و چهارم ناداوری ها است. باشگاه های بزرگی در حال حاضر در ایران وجود دارند که با وجود این که مشکلات شان از نظر کادر بازیکنی شبیه مشکلات ما نیست ولی وضعیت شان از ما بدتر است.

 

ما در بازی با گسترش فولاد از وجود چاگو محروم بودیم، دو بازیکن مان را هم به اردوی تیم ملی امید در کویت داده بودیم و در حقیقت بازیکنان ما برای این بازی، ۱۶ نفر بودند. من همیشه سعی کرده ام با تیم های ملی ایران همکاری لازم را داشته باشم و هر چند از نظر بازیکن در مضیقه هستم ولی با توجه به این که دوست دارم همکاری بین فدراسیون و باشگاه ها برقرار باشد، در حالی که اردوی تیم ملی امید در فیفادی نیست، این کار را انجام دادیم و دو بازیکن تیم مان را به دلیل مصالح ملی و فوتبال ایران، در اختیار تیم ملی امید گذاشتیم.

 

* چقدر به موفقیت فولاد در لیگ قهرمانان آسیا امیدوار هستید؟

 

با توجه به شرایطی که در حال حاضر در آن قرار داریم، حمایت خدا و هواداران است که می تواند ما را نگه دارد و البته با چاشنی شانس. من و بازیکنانم تسلیم نمی شویم و تا آخرین لحظه می جنگیم.

 

 

* چه صحبتی با هواداران فولاد دارید؟

 

من زبانم قاصر است که از خوزستانی ها و هواداران مان تشکر کنم. در بازی با پیکان در حالی که ما به تساوی رسیدیم ولی آن ها از ما حمایت کردند و واقعا من از آن ها تشکر می کنم، چرا که اگر آن ها نباشند فوتبال ارزشی ندارد.

 

* سال گذشته در مصاحبه ای گفته بودید سبک بازی فولاد را می پسندم چرا که به ایده فوتبالی من خیلی نزدیک است؛ با توجه به محدودیت هایی که امسال از نظر بازیکن داشتید آیا امسال هم سبک بازی فولاد را می پسندید؟

 

باید یک فرقی بین خواستن و توانستن قائل شویم؛ اگر بخواهم با این بازیکنان آن خواسته ای که از قبل می خواستم را اجرا کنم، اکنون نمی توانم ولی اگر آن بازیکنان را داشتم می توانستم بگویم که به آن سبک که من می پسندیدم، نزدیک هستیم. به هر حال باز هم می گویم مشکلی که ما داریم یکی این است که باید تعداد بازیکنان مان به اندازه کافی باشد و دیگر این است که باید بازیکنان ما در آن پست ها خوب باشند. با این حال از تک تک بازیکنانم راضی هستم و دست آن ها را به خاطر صمیمیتی که در درون آن ها است، می فشارم.

 

من تا زمانی که در ایران هستم دوست دارم در خدمت فوتبال آن باشم و دوست دارم اطلاعاتم را به فوتبال آن بدهم و اطلاعاتی را هم بگیرم. دوست دارم همیشه همکاری مطلوبی بین بازیکنان و تمام مربیان وجود داشته باشد. من علاوه بر این که دوست دارم حرفه ای گری را یاد بدهم، دوست دارم حرفه ای گری را از ایرانی ها هم یاد بگیرم. ضمن این که دوست دارم شخصیت کاری خودم را به بازیکنان جوان انتقال دهم. من فکر می کنم تیم من از بازیکن جوان تا با تجربه آن، شخصیت من را به خودشان گرفته اند و تا آخرین لحظه تسلیم نمی شوند و می دوند. من وقتی بالا هستم دوست دارم پایین را ببینم و وقتی پایین هستم سعی می کنم که حتما بالا را ببینم و به آن برسم.

 

* نظرتان در مورد باشگاه فولاد و ساختار آن چیست؟

 

نظر مساعدی دارم و از هیات مدیره آن تشکر می کنم. خوشحالم که افراد خوبی را در اختیار داریم و با آن ها در باشگاه فولاد همکاری دارم، چرا که وجود مدیران خوب و افراد فهیم در یک باشگاه، به موفقیت یک تیم خیلی کمک می کند.

 

* با توجه به اتفاقاتی که در این فصل گریبان گیر فولاد شد، از این که به این تیم آمدید پشیمان نیستید؟

 

در وهله اول باید بگویم که من پشیمان نیستم و دوم هم باید این را بگویم که این شرایطی که برای ما به وجود آمد؛ نه خود باشگاه و نه خود من علاقه مند به، بوجود آمدن آن نبودیم ولی ما و باشگاه خودمان را با این مشکلات مطابقت دادیم و پا به پای هواداران، هر سه ضلع این مثلث را به سمت خودمان می کشانیم. من فکر می کنم این طور مشکلات تجربه نوینی برای من و همکارانم است تا در آینده آب دیده تر شویم. یعنی در حقیقت مثل این می ماند که برای بقا زندگی و برای آن مبارزه کنید.

 

* شما پیش تر، از حسین فرکی به عنوان جنتلمن مربیان ایرانی یاد کرده بودید، درست است؟

 

بله، من همیشه اعتقاد دارم که او واقعا جنتلمن است.

 

* نظرتان در مورد ویسی چیست؟ گفته بودید که حس خوبی نسبت به او دارید.

 

من به طور کلی از شخصیت مربیان جوان مانند ویسی، گل محمدی، تارتار و منصوریان که برای شخصیت ورزشی شان مبارزه می کنند، خوشم می آید و این مربیان را ستایش می کنم و دوست دارم این مربیان همیشه در کارشان موفق باشند و ان شاالله در آینده همکاری های خوبی با یکدیگر داشته باشیم.

 

* بهترین تیم حال حاضر ایران را کدام تیم می دانید؟

 

با توجه به مشکلاتی که ما داشتیم، تعداد بازیکنانی که داریم و جایگاهی که در حال حاضر در آن جای گرفته ایم، به نظرم بهترین تیم حال حاضر ایران، فولاد است.

 

* و بهترین بازیکن؟

 

سروش رفیعی بهترین بازیکن است؛ من فکر می کنم وجود بازیکنانی مانند رفیعی در چنین سطحی برای فوتبال ایران غنیمت محسوب می شود و دوست دارم این بازیکنان در فوتبال ایران و خارج از ایران متبلور شوند و نمودی از پیشرفت ایران را در فوتبال به نمایش بگذارند. سال گذشته هم می توان گفت بختیار رحمانی بهترین بازیکن ایران بود.

 

* می دانید که خوزستان به مهد فوتبال ایران معروف است؟

 

من شنیده بودم که خوزستان مهد فوتبال ایران است و واقعا هم دیدم که چه استعدادهای بسیاری در خوزستان در تمام رده های سنی، حتی پیشکسوتان آن وجود دارد و ان شاالله که این استان با یک برنامه ریزی و سرمایه گذاری صحیح بتواند از این استعدادها استفاده کند. وقتی به تمرین می روم و زمین های باشگاه را می بینم که جوانان و بازیکنان در سن های مختلف در حال تمرین هستند و آموزش می بینند، خیلی لذت می برم و باید بگویم چند دقیقه ای که مکث می کنم و آن ها را نگاه می کنم از زندگی لذت می برم.

 

* آرزوی شما در عرصه مربیگری رسیدن به چه جایگاهی است؟

 

طبیعتا مربی هر کشوری دوست دارد سرمربی تیم کشورش باشد و من هم در وهله اول دوست دارم روزی سرمربی تیم ملی کرواسی شوم. این آرزو را هم دارم که به عنوان کار حرفه ای در خارج از کشورم، یک روز در لالیگا و لیگ حرفه ای آن جا مربیگری کنم. البته امیدوارم خداوند این اجازه و توفیق را به من بدهد.

 

* شما گفته بودید که اگر در ایران بمانید می توانید به سرمربیگری تیم ملی ایران هم فکر کنید، درست است؟

 

افتخار هر مربی خارجی است که در کشور شما، عنوان سرمربی تیم ملی را یدک بکشد ولی من در حال حاضر تمام فکر و ذهنم روی باشگاه خودم و جایی که قرارداد دارم، است.

 

* حتی در مقطعی هم نام شما به عنوان جایگزین کی روش مطرح شد.

 

این موضوع در جنبه بحث بود و منبع رسمی ای در این خصوص پیشنهادی به من نداد. خیلی خوشحالم که این صحبت های مثبت را از ارکان فوتبال ایران می شنوم.

 

 

* در این دو سالی که در ایران بودید، کیفیت فوتبال ایران را چطور دیدید؟

 

فوتبال ایران را با استعداد دیدم. علاقه مندی بسیاری برای این رشته در مردم ایران وجود دارد و من احساس می کنم که برنامه ریزی در فوتبال ایران خیلی مهم است و باید حتما به این موضوع و حرفه ای گری، هم در عمل و هم در حرف اهمیت دهند. البته گاهی اوقات احساس می کنم این برنامه ریزی اتفاقی است در حالی که من دوست دارم این برنامه ریزی مدون و از پیش تعیین شده باشد.

 

* آینده تیم ملی ایران را چطور می بینید؟

 

فوتبال، جایگاه اول را در ورزش ایران دارد و هواداران و علاقه مندان بسیاری را به سمت خود جذب کرده است. از طرفی هم از این که فدراسیون ایران در حال تعریف جایگاهی در سازمان خود است تا فوتبال ایران را در سطحی قرار دهد که بتواند در آینده نزدیک هم تراز با سطح کیفی فوتبال اروپا باشد، بسیار خوشحال هستم.

 

* چقدر تمایل دارید به کارتان در ایران ادامه دهید؟

 

وقتی من این جا هستم یعنی از کار کردن در ایران راضی هستم. به طور کلی تمایل خاصی دارم که بتوانم کار ورزشی خودم را در این جا ادامه دهم، هر چند که دوست دارم ایستگاه پایان کارم در اروپا و اسپانیا باشد.

 

* برنامه شما برای سال آینده چیست؟

 

در حال حاضر این قدر مسایلی هست که من را به فکر فرو ببرد و ان شاالله که این فصل را با مشکلاتی که داریم به خوبی به پایان برسانیم تا بعد به موقع برای آینده خودمان برنامه ریزی کنیم. فقط می توانم این قول را به هواداران و مدیریت باشگاه بدهم که تا آخرین لحظه ای که من در این جا در خدمت آن ها هستم، هر آنچه در توانم است در خدمت فوتبال و فولاد قرار می دهم.

 

* باتوجه به این که نزدیک به دو سال است که در ایران حضور دارید، زبان فارسی را هم یاد گرفته اید؟

 

زبان فارسی زبان بسیار شیرینی است و من برخی از کلمات آن را بلدم ولی متاسفانه در حال حاضر آن قدر غرق کار هستم که فرصت نمی کنم به آن صورت زبان فارسی را یاد بگیرم ولی قول می دهم تا زمانی که این جا هستم بتوانم فارسی صحبت کنم و سعی ام را خواهم کرد. هرچند که تعریف از خود نباشد استعداد خوبی در زبان دارم. برخی اوقات هم جملات شما را متوجه می شوم ولی نمی توانم به آن ها پاسخ دهم.

 

* در گیلان که بودید گویا یک جمله گیلکی “تی جانا قربان” را یاد گرفتید.

 

بله، جا دارد از همین جا به مردم خونگرم خطه شمال به ویژه استان گیلان و مردم خونگرم انزلی درود بفرستم. در مدتی که من در آن جا بودم خاطرات خوبی از این مردم خونگرم به ویژه بازیکنان و کادری که با آن ها همکاری داشتم، دارم. واقعا از کار کردن با آن بازیکنان همان طور که از کار کردن با بازیکنان فولاد و بودن در کنار هواداران و مردم خوزستان لذت می برم، لذت بردم. هر چند از شرایطی که در آن جا و این جا وجود دارد، راضی نبودم ولی از کار کردن با آن افراد در ملوان و این افراد در فولاد، راضی هستم. مشکلات در ملوان مالی بود و مشکلم در این جا بازیکنان سرباز است ولی با این حال به مردم و همکارانم عشق و علاقه داشتم.

 

* نظرتان در مورد فرهنگ ایرانیان و مردم آن چیست؟

 

اگر بخواهم از تاریخ ایران کهن صحبت کنم باید بگویم خود من در کشورم کتاب هایی درباره تاریخ باستان ایران خوانده ام و با آن آشنا هستم و باید بگویم مردمی که امروز در ایران می بینم غنی از فرهنگ، خونگرم و مهمان نواز هستند و افتخار می کنم که در این کشور زندگی و کار می کنم. سال دوم زندگی من در این کشور است و احساس می کنم ایران، میهن دوم من است.

 

* چه چیز ایرانی ها برای شما جالب است؟

 

مراسم تاسوعا و عاشورا که در کشور ما چنین مراسم هایی دیده نمی شود، تاثیر خیلی عمیق و مثبتی از نظر احساسی و فرهنگی روی من و همسرم گذاشته است و حتی تاسوعا و عاشورای امسال و سال گذشته من و همسرم به دیدن مراسم های زنجیرزنی و سینه زنی در خیابان ها رفتیم. ایرانی ها علاوه بر خوب برگزار کردن تاسوعا و عاشورا، سال نو را هم خوب جشن می گیرند.

 

* از خانواده تان هم بگویید؛ هر چند وقت یک بار با آن ها دیدار می کنید؟

 

خوشبختانه امسال همسرم از ابتدای فصل با من بوده است و فقط زمانی که برای اردو به دبی رفتیم او به کشورمان رفت. همسرم زنجیره مهمی در زندگی من است. من یک پسر ۱۸ ساله به اسم لوکا و یک دختر ۱۴ ساله به اسم نیکا نیز دارم که آن ها در کشور خودمان و در حال تحصیل هستند.

 

* و اما یک سوال هم از همسرتان می خواهم بپرسم و این که زندگی با آقای اسکوچیچ چگونه است؟

 

همسر اسکوچیچ: در ابتدای زندگی مشترک مان کمی این شرایط برایم سخت بود، چرا که او یک مربی بود و زمانی که تیمش بازی را می برد من خوشحال بودم و وقتی شکست می خورد او زمین، آسمان و سقف را نگاه می کرد و من هم جرات نداشتم با او صحبت کنم ولی بعد هر دوی ما متوجه شدیم که برد و باخت بخشی از زندگی مان است و من هم به این زندگی ورزشی و پراسترس عادت کردم و در کنار وی هستم.

 

اسکوچیچ: همسرم به این شرایط عادت کرده است و او همیشه تلویزیون را به خاطر من سبز، یعنی زمین فوتبال می بیند. رنگ تلویزیون ما سبز است. (با خنده)

 

* طی مدت حضورتان در ایران مردم آن را چطور دیده اید؟

 

همسر اسکوچیچ: من نظرم مانند همسرم است و این جا را مانند خانه دوم خودم می دانم. راحت در این جا به خیابان ها می روم و قدم می زنم و خرید می کنم و جالب این است که مردم فکر می کنند من ایرانی هستم و با من فارسی حرف می زنند.

 

اسکوچیچ (با خنده): زمانی که همسر آقای رندولیچ این جا بود با توجه به این که از شکل ظاهری اش کاملا مشخص بود که یک اروپایی است، وقتی با همسر من به خرید می رفتند، فروشنده با همسر من با زبان فارسی صحبت می کرد تا او برای همسر رندولیچ ترجمه کند.

 

همسر اسکوچیچ: یک روز هم من با همسرم در فرودگاه بودیم که یک آقا و خانم می خواستند با همسرم صحبت کنند و شروع کردند با من فارسی صحبت کردن تا برای همسرم ترجمه کنم.

 

* کمتر از یک هفته دیگر به سال نو ایرانی ها یا همان نوروز باقی مانده است، چقدر نوروز ایرانی ها را دیده و از آن شنیده اید؟

 

من درباره هفت سین ایرانی ها می دانم و این را می دانم که باید هفت شی روی سفره عید گذاشته شود که ابتدای آن با حرف سین شروع شود.

 

 

* سال گذشته اولین سالی بود که به عنوان سرمربی یک تیم ایرانی در ایران بودید؛ نوروز سال گذشته چطور برای شما گذشت؟

 

سال گذشته که در ملوان بودم عید نوروز را جشن گرفتیم و یکی از دوستانم من را به هفت سین دعوت کرد و البته برای من هم سفره هفت سین به همراه ماهی طلایی کوچک و آیینه آورده بود و میز من را پر کرد و این برای ما خیلی لذت بخش بود. روز طبیعت هم دوستانم در انزلی من را به این مراسم بردند و کباب و غذاهای سنتی ایرانی خوردیم که واقعا لذت بخش بود.

 

* چقدر از آداب و رسوم ایرانی ها برای نوروز مانند خانه تکانی، دید و بازدید، عیدی دادن بزرگترها به کوچکترها و … اطلاع دارید؟

 

کاملا این ها را می دانم. انزلی که بودم مترجمم من را با این طور مراسم ها آشنا کرده بود که جا دارد از همین جا از او و خانواده اش به خاطر آن مدت که به من لطف داشتند، تشکر کنم.

 

* اکنون که با فرهنگ عیدی دادن آشنا هستید، قصد دارید امسال به بازیکنان تان به عنوان بزرگتر تیم عیدی دهید؟

 

بله صد درصد؛ البته من سال گذشته هم این کار را انجام دادم.

 

* از کریسمس و تفاوت آن با نوروز ایرانی ها بگویید.

 

من فکر می کنم اختلاف چندانی در فرهنگ کریسمس ما و فرهنگ نوروز شما نیست. همان دید و بازدیدها که کوچکترها پیش بزرگترها می روند، در فرهنگ ما هم وجود دارد و همه برای کریسمس دور هم جمع می شویم و با یکدیگر هستیم. حتی هدیه دادن هم در کشور ما رسم است.

 

* آرزویتان برای مردم ایران در سال جدید چیست؟

 

برای مردم ایران آرزوی بهروزی، سربلندی و سلامتی دارم و هر چیزی که بهترین هست را برای آن ها آرزو می کنم.

 

*و سوال پایانی گویا تحصیلات شما در رشته روزنامه نگاری است و به نظر می رسد این رشته تاثیر خودش را در ارتباط برقرار کردن شما با خبرنگاران و سیاست تان در پاسخگویی به سوالات آن ها گذاشته است.

 

زمانی که کار می کردم دوست داشتم طرف مقابل خودم را که خبرنگاران و روزنامه نگاران هستند، بهتر درک کنم و به همین دلیل در این رشته تحصیل کردم. به هر حال من هم انسان هستم و گاهی اوقات این اتفاق می افتد که احساس بر من غالب شود و احساسی پاسخ دهم ولی امیدوارم چنین اتفاقاتی نیفتد. همیشه زمانی که می خواهم با خبرنگاران صحبت کنم ابتدا در درون خودم با احساسات و آن چه واقعیت و منطق نیست، مبارزه می کنم. همیشه سعی ام این است که به خبرنگاران احترام بگذارم.

 

گفت و گو: پریسا زنگنه‌منش

مطالب پیشنهادی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

  • گفتگو از خبرگزاری تسنیم می باشد