طنز؛ کجا سخن از اعتماد است؟ بانک ملی؟!
بانک ملی بدون اطلاع قبلی، ۵ هزار تومان بابت «آبونمان ساپتا» یا همان هزینه ارسال پیامک، از حساب مشتریان خود کسر کرد.
این خبر در یکی دو روز گذشته خیلی مورد توجه قرار گرفت و دربارهاش بحث شد. اولا که ساپتا چیز کمی نیست و این از اسمش معلوم است. اصلا شما میدانی ساپتا چیست؟ تاحالا از نزدیک یک ساپتا دیدی؟ تابه حال به یک ساپتا دست زدی؟ آدم نباید در مورد چیزهایی که نمیشناسد، به خصوص آنهایی که اسمی به این شیکی دارند، همین جوری اعتراض کند. خود من حاضرم بابت ساپتا، حداقل ۵۰ هزار تومان بدهم.
ثانیا وقتی خود بانک ملی آمده و گفته ساپتا جان درواقع همان سیستم ارسال پیامک است که مثلا میگوید فلان مقدار پول از حسابتان کسر یا فلان مقدار به حسابتان واریز شد، پس چرا این قدر اعتراض میکنید؟ نمی شود که مفت و مجانی پیامک بدهند. خودتان را جای بانک ملی بگذارید و بعد قضاوت کنید. پول از کجا میخواهید بیاورید؟
ثالثا یک شائباتی به وجود آمده بود مبنی بر اینکه ما پولمان را گذاشتیم بانک که ازش کم نشود، ولی گویا ظرف خود بانک نشتی دارد. (تمام تلاشم را کردم که با لطیفترین کلمات این موضوع را مطرح کنم، هوفففف) ببینید دوستان! بانکهای کشور عزیزمان ایران، بی هیچ چشمداشتی و وارسته از مادیات، دارند فقط از پول ما نگهداری میکنند و علاوه بر آن به اقتصاد کشور کمک میکنند. این اهداف والای آنهاست که توی هر بانکی که بروید، یک جایی نوشته شده. یعنی میخواهم بگویم اگر به خودشان باشد این جوری هستند، منتها ما خودمان نباید بگذاریم آنها نابود شوند؛ نباید بگذاریم بانکها تا این حد بی چشمداشت کارشان را پیش ببرند تا خدای ناکرده خودشان را بدبخت کنند. خودمان باید یک کاری کنیم که آنها بهمان چشم داشته باشند تا بلکه ما هم سهمی در آبادسازی کشورمان از طریق رونق اقتصادی که از طریق سرمایه گذاری بانکها روی تولید مشاغل از طریق مسئولان کشورمان ایجاد میشود، داشته باشیم. (از طریق از طریق از طریق)
رابعا مشکل شما پنچ هزار تومان است؟ من از شما میپرسم؛ «مشکل جوونای ما الان پنچ هزار تومنه؟» پنج هزار تومان پول است؟ شما با پنج هزار تومان چه کار میتوانید بکنید که این قدر به بانک ملی خرده میگیرید؟ با پنج هزار تومان میشود یک بار از ونک به تجریش رفت و برگشت، بدون توقف در مبدا و مقصد حتی به قصد خرید آب معدنی،یک عدد بغلران مرغ خرید، با پوست،
یک لنگه جوراب خریداری کرد،
یک ساعت از یک فیلم را در سینما دید،
یا یک کیلو گوجه فرنگی درهم خرید (البته از میوه فروشیهای غیر مستقر در میدان ۷۲ نارمک).
حالا شما به خاطر اینها دارید معامله را به هم میزنید؟ واقعا زشت است. آدم باید خودش عاقل باشد. نزدیک به صد سال است که «هر جا سخن از اعتماد است نام بانک ملی ایران میدرخشد». این اعتماد درخشان را میخواهید به خاطر پنج هزار تومان سلب کنید؟ در آن صورت دیگر کجا سخن از اعتماد است؟ پیشنهاد میکنم امروز همین طور که راه میروید، شعار بانک ملی را با خودتان تکرار کنید تا بفهمید پنج هزار تومان، آن هم به خاطر ساپتا ارزشش را ندارد.
امضا: چرت نویس