سرنوشت، استقلال خوزستان را به کجا میبرد؟
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: استقلال خوزستان که در سومین فصل از حضور خود در لیگ حرفهای ایران، عنوان قهرمانی را به دست آورد و توانست در فوتبال کشور اسم و رسمی برای خود پیدا کند، از ابتدای فصل جاری با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند، مشکلاتی که این روزها بیشتر از قبل شده و هواداران آن را بسیار نگران کرده است.
پس از تعیین تکلیف شرکت گروه ملی و سپردن مالکیت این شرکت و باشگاه به سیدعبدالرضا موسوی -مدیرعامل شرکت هواپیمایی زاگرس- آن هم پس از کش و قوسهای بسیار، همه از عروسی در کوچه استقلالی ها و موسوی که آمده پایان تمام روزهای سخت آبیهای خوزستان باشد، گفتند.
موسوی در بدو ورود، حمایت خوبی از باشگاه استقلال خوزستان داشت. او قول داد که به صورت هفتگی مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان را به باشگاه تزریق کند؛ وعدهای که البته برای دو بار محقق شد و آن پول نیز تنها برای پرداخت مبلغ قرارداد دو بازیکن صرف شد و مابقی بازیکنان همچنان در انتظار لطف مالک باشگاه هستند.
مالک باشگاه مدتی بعد نیز در تمرین تیم حاضر شد و با صراحت اعلام کرد که از تیم حمایت خواهد کرد؛ گرفتن چند عکس یادگاری، پایان روز خوش استقلالیها و موسوی بود. او پس از آن هم در جلسه با مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان و سرمربی تیم از حمایت همه جانبه خود از استقلال خوستان در سال های آینده، البته به شرط بومی شدن آن گفته بود و حتی این اطمینان را هم به ویسی داده بود که با خیالت راحت و بدون دغدغه به کارت ادامه بده.
تیم در دو سه بازی پس از مشخص شدن مالک، چندان هم بد کار نکرد ولی انگار این استقلال نمیخواست از کما خارج شود و دوباره همه چیز به هم ریخت. موسوی نیز صحبتهای امیدوارکننده خود را به فراموشی سپرد تا باز هم روزهای بد استقلالیها از نو آغاز شود؛ دیگر خبری از پول نبود و گویا مالک بر خلاف اینکه اعلام کرده بود میخواهد تیمداری کند، علاقهای به تیمداری نداشت و بهانههای مختلفی برای عدم پرداخت پول به باشگاه و حل مشکلات آن عنوان میکرد.
مسوولان باشگاه برای فرار از واقعیت و اوضاع نا به سامانی که خودشان رقم زده بودند، پس از هر شکست تیم به یکدیگر پیغام میدادند که ویسی برکنار شود؛ اینکه مطمئنا ویسی هم در کار خود ایراداتی داشته است، قابل انکار نیست اما چقدر آن فضای آرام و بیدغدغهای که یک مربی به آن برای کار بدون حاشیه نیاز دارد، برای کادرفنی استقلال فراهم شد؟ این فضا نه تنها ایجاد نشد، بلکه با اولتیماتومهای بسیار، هر روز عرصه برای فعالیت کادرفنی و بازیکنان تنگتر از قبل شد.
اینک استقلالیها آنقدر در مشکلات خود غوطهور شدهاند که فقط چند قدم تا سقوط به لیگ یک فاصله دارند. قدمهایی که صدای آن هر روز بیشتر از قبل به گوش میرسد ولی باشگاه نه گوشی برای شنیدن و نه چشمی برای دیدن این همه مشکل دارد. بازیکنان این تیم بیشتر از قبل بیانگیزه و بیروحیه شدهاند و اگر در چند بازی باقیمانده تا پایان لیگ، کسی به داد این تیم نرسد، سرنوشت استقلال اهواز اینبار برای استقلال خوزستان تکرار میشود؛ سرگذشتی تلخ و زجرآور برای مردم خوزستان، برای مردمی که البته با درد و رنج بیگانه نیستند.
آنچه اینک دردناکتر از هر مشکل دیگر استقلالیها است، موضوع جدید مطرح شده از سوی مسوولان این باشگاه است؛ آنها دو شب پیش (دوشنبه) در جلسه با ویسی به او اعلام کردند که یا اسپانسری برای تیم پیدا کند و یا در صورت تمایل، او مسوولیت تیمداری را برعهده بگیرد. البته ویسی تا اواسط نیمفصل اول نیز به جای مسوولان باشگاه، پای میز مذاکره با اسپانسرهای مختلف مینشست تا از آبروی تیمش که قهرمانی را با آن تجربه کرده بود، دفاع کند اما مطرح شدن دوباره این موضوع در شرایط حساس تیم در لیگ برتر و جامحذفی که برخی تیمها حاضرند برای بودن در جایگاه فعلی استقلال که یک قدم تا لمس جام و حضور در لیگ قهرمانان فاصله دارد، هزینه کنند، در نوع خود جالب است و بازهم نگاه غیر فوتبالی و غیر مسوولانه این مسوولان را میرساند.
همچنین با تعیین تکلیف مالک جدید، اگرچه روزنههای امیدی برای بهتر شدن شرایط تیم آقایان به وجود آمد ولی وضعیت تیمداری در بخش بانوان نه تنها تغییری نکرد بلکه شرایط به مراتب بدتر از قبل شد، به طوری که مالک باشگاه از عدم تمایل به تیمداری در این بخش، سخن گفت.
شاید این تیم یکی از غریبترین تیمهای باشگاهی ایران در بخش بانوان باشد؛ دو سال از فعالیت این باشگاه در لیگ برتر بانوان میگذرد و امسال نیز تیم خیلی دیرتر از سال گذشته و در حالی که فقط چهار روز تا شروع لیگ برتر مانده بود، بسته شد. ملیپوشهای خوزستانی هم که دیگر امیدی به فعالیت این باشگاه نداشتند، جذب تیمهای دیگر شدند و تنها تعداد محدودی بازیکن به امید روزهای روشن ماندند، روزهایی که خیلی دور از انتظار است.
مسوولان باشگاه هر بار که کم میآوردند، برای فرار از مشکلات، از انحلال تیم بانوان میگفتند و گویا دخترانی که از ابتدای فصل بدون هیچ چشمداشتی کار کرده و در این مسیر طاقتفرسا نامهربانیهای بسیاری را تحمل کرده بودند، بازهم باید کملطفی مالک و مدیرعامل و البته نگاه مردسالارانه آنها را تحمل میکردند، زیرا در این استان زرخیز هیچ دغدغهای برای حل مشکلات بانوان این تیم نبوده و نیست.
اعزامهای بسیار بد و دور از شان و نبود امکانات خوب و حداقل برابر با سایر تیمهای باشگاهی بانوان کشور، هر بار عرصه را بر این دختران تنگ کرد اما آنها بازهم کم نیاوردند و گویا قرار است به مسوولان استان خود یادآوری کنند که هستند و برای ماندن میجنگند، آنقدر که دیده و بدون منت پذیرفته شوند اما اینکه آنها با چه امیدی همچنان ادامه میدهند را فقط خدا میداند.
این روزها که مشکلات استقلال خوزستان سر به آسمان کشیده است و مالک باشگاه نیز همچنان برای کمک به تیمهای آقایان و بانوان، بیمیل و رغبت است، انتظار مردم خوزستان از طالقانی و ممبینی، دو خوزستانی عضو هیات رییسه فدراسیون فوتبال و همچنین مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان برای حل مشکلات استقلال بیشتر از قبل شده است. البته باتوجه به عدم حمایت مسوولان در ماههای اخیر، این مردم بیش از پیش از کمک و حمایت این مسوولان ناامید شدهاند. آنها این روزها دلیل ناکامی استقلال و قرار گرفتن آن در رده پانزدهم جدول را بیتوجهی و بیمسوولیتی این مسوولان نیز میدانند.
به نظر میرسد بزرگترین دلیل ناکامی تیم آقایان و بانوان این باشگاه، مدیریت ضعیف و غیر فوتبالی است؛ مسوولانی که خودزنی می کنند و تیشه به ریشه باشگاه و البته فوتبال خوزستان می زنند. اما بهتر بود این مسوولان به جای درگیر کردن احساسات مردم خوزستان، از همان ابتدا اعلام میکردند که هدفشان تیمداری نیست؛ نه اینکه اینگونه سهمیه فوتبال خوزستان در لیگ برتر را با بیتدبیری از بین ببرند. کاش آنها به این مهم واقف بودند که دلخوشی این مردم که هر روز با مشکلات زیادی از جمله آلودگی هوا و هجوم ریزگردها دست و پنجه نرم میکنند، همین فوتبال است.