زبانهای بومی را فراموش نکنیم/ آرش صالحی
اهمیت ندادن به زبان بومی
یک کارشناس ارشد زبان شناسی در این باره گفت: بیشتر کسانی که قزوینی الاصل هستند، به هویت زبانی خودشان تکیه ندارند و با فرزندانشان به زبان فارسی و با گویش تهرانی صحبت میکنند.
«حسین آذربایجانی» افزود: در زبان شناسی اصطلاحی به نام community داریم که منظور از آن اجتماعات کوچکی است که با خودشان مینشینند و حرف میزنند، ولی تلاش نمیکنند که زبان خود را توسعه و گسترش دهند که خانوادههای قزوینی هم اینگونه هستند. اما در شهرهایی مانند اصفهان و شیراز، خاندانهای بومی اصیلی هستند که سعی میکنند، زبانشان را حفظ کنند و آن را گسترش دهند.وی ادامه داد: این خانوادههای اصفهانی و شیرازی، با بچههایشان به زبان بومی صحبت میکنند و محافلی برای توسعه این زبان تشکیل میدهند، در حالی که میتوان گفت قزوینیها در جوار تهران، زبان و گویش این شهر را پذیرفتهاند.
زبان، تعیین کننده هویت
این دانشجوی دکترای تخصصی زبان شناسی درباره ارتباط زبان با هویت گفت: اگر از شخصی بخواهید خودش را با ۵ ویژگی معرفی کند، در همان ابتدا به جنسیت، زبان و به قوم ونژادش اشاره میکند و این قضیه نشان میدهد که زبان و قومیت جزو ۵ تا مؤلفه اول تعریف کننده هویت، از نظر خود انسان هستند، یعنی اینکه برای هر کسی مهم است که به قومیتی مانندترک، تات و غیره تعلق دارد.آذربایجانی اضافه کرد: در شهری مثل تاکستان از دهه ۷۰ خورشیدی به بعد، شاهد جوانانی هستیم که میگویند تات یاترک هستیم، ولی وقتی با آنهاترکی یا تاتی صحبت میکنید، نمیتوانند جواب شما را بدهند و فقط عنوان تات یاترک را یدک میکشند و معمولاً آنها درون خودشان دچار تناقض میشوند و مثلاً به خود میگویند، من چه جور تاتیام که بلد نیستم، تاتی صحبت کنم.
وی ادامه داد: پدر و مادر چنین فردی، به خاطر اینکه فرزندشان بتواند مدرسه رود و آنجا دچار مشکل نشود، با او به زبان فارسی صحبت میکنند، یعنی این شخص ۲ زبانه نیست، ولی وقتی بزرگ میشود، به دنبال هویتش میگردد. ضمناً اگر در سن ۲۵-۲۰ سالگی بخواهید، تازه شروع کنید و زبان مادریتان را یاد بگیرید، دیگر خیلی دیر شده است و به این ترتیب که انسان دچار بحران هویت میشود.
عضو انجمن زبان شناسی ایران با تاکید بر اهمیت یاد دادن زبان محلی به کودکان گفت: اگر فردی زبان قومی خود را در زندگی روزمره اجتماعی استفاده نکند، همین که بتواند با یک یا ۲ نفر مانند مادر و مادربزرگش به زبان مثلاًترکی یا تاتی صحبت کند، باعث ایجاد یک احساس رضایت از خود، در درونش میشود و به خویش خواهد گفت که درست است دور و برم همه فرهنگها و زبانها جمع شدهاند، ولی هویتم را حفظ کردم.
زبانهای محلی و وحدت ملی
آذربایجانی ادامه داد: تصوری رایج شده که میگوید اگر به زبان قومی بها دهیم، به مثابه محوری خواهد شد که مردم دور این محور جمع شدهاند و از دیگران جدا میشوند. این تصور اشتباه و عکس این قضیه صادق است. مثلاً کشوری مانند پاکستان از نظر فرهنگی شبیه ایران است و زبانهای اردو، بلوچی، هندو و دری افغانی دارد، ولی در این کشور، هیچ کدام از این زبان و لهجهها جدا نماندهاند و کوچک شمرده نمیشوند.وی پهلوی اول را شروع کننده جریان تضعیف زبانهای محلی دانست و عنوان کرد: رضاخان با الهام از آتاترک؛ بنیانگذار حکومت فعلیترکیه تلاش برای نابودی زبانهای بومی کرد. مثلاً سپاه دانش را به روستاها میفرستاد و آنها به فارسی معیار(تهرانی) صحبت میکردند و این زبان را با خود به هر جایی میبردند.
تدریس زبانهای بومی در مدارس
یک کارشناس ارشد جامعه شناسی با ذکر اینکه فرض تولید محتوای فرهنگی بیشتر در پایتخت و انتشار آن از مرکز به اطراف را قبول ندارد، بیان کرد: در اینکه مرکزگرایی خیلی مفرط است، شکی نیست ولی در تهران هم آن فرهنگی که به ظاهر دارد تولید میشود، در واقع تولید نیست و نوعی تکثیر فرهنگ وارداتی است.
«پردیس قره بیگلو» با ذکر این مطلب که آوردن زبانهای بومی در کتابهای مدرسه شدنی است، گفت: بهعنوان مثال در همین استان قزوین، افراد زیادی هستند که معلم زبان و ادبیات فارسی هستند و زبانترکی یا تاتی، زبان مادریشان است و میتوانند زبان بومی خود را تاحدیترویج کنند. همچنین تعداد زیادی فارغ التحصیل زبان شناسی داریم که این کار را میتوانند انجام دهند، ولی به این امر، بهایی داده نمیشود.
وی افزود: هر زبانی یک قدرتی برای مقاومت کردن در برابر تهاجمات دیگر زبانها دارد و زبانهای محلی هم از این قاعده مستثنی نیستند، اما از هیچ راهی این زبانها حمایت نمیشوند.
این جامعهشناس ادامه داد: اگر شما به هویتهای اقوام احترام بگذارید، اتفاق بدی نمیافتد. اتفاق بد زمانی میافتد که مردم احساس کنند، دارند تحقیر میشوند، آن هم به خاطر اینکه هویتی دارند.
وی با بیان اینکه به روز کردن هر زبانی توسط خود مردم و نه با ابلاغ از بالا اتفاق میافتد، بیان کرد: مثلاً در زبان فارسی واژه ای مثل «خفن» تا ۱۵ سال پیش وجود نداشت، ولی مردم احساس نیاز کردند و خودشان این واژه را ساختند و در جمعهای جوانان این واژه استفاده شد. رفته رفته گستره استفاده از این واژه افزایش پیدا کرد و چه بسا حتی تا ۵ یا ۱۰ سال دیگر، واژه ای رسمی شود و مقامات دولتی هم از آن استفاده کنند.