سوسنگرد در انتظار بازسازی
در میان برکههای آب باقی مانده از باران، خروجی اهواز در اوج بیرنگی است. سوار ماشین میشوی. به سمت مردمی میروی که آفتابشان بزرگتر از همه جاست. سفرهشان پرنور است و دلهایشان زنده. روی جادههای فرسوده، ۵۵ کیلومتر که از اهواز به سمت غرب بروی، به فرسودگی میرسی. گویا نامش نیز فرسوده شده است؛ «سوسنگرد قهرمان» این روزها با صفت «فرسوده» شناخته می شود.
هیجان و حماسه
مقبره جهاد عشایر در حمیدیه را پشت سر میگذاری. همهمه و یزلههای دلاور مردان از رفیع و بردیه گرفته تا گصبه و صراخیه هیجان را با حماسه در میآمیزد. آنها قبل از من و تو به اینجا آمده بودند تا دشمن متجاوز و استعمارگران بریتانیایی را برانند. به بالای تپه مشرف بر یادمان آنها میرسی. حس خوبی به تو دست نمیدهد وقتی از راوی آنجا می شنوی که استعمارگر با توپ و تفنگ بر بالای آن متمرکز شده بود و به سمت مردم بیدفاع شلیک میکرد: رحم نمیکردند. تا آتش و گلوله در چنته داشتند به سمت نیاکانت رها میکردند. اما در پشت سر نوای الله اکبر شیرمردان کماکان به گوش میرسد. پشتت گرم میشود به فاله و مگوارشان.
بیکاری در روستای آزاد شده
از حمیدیه به سمت جنوب غرب به راهت ادامه میدهی. به جایی میرسی که جنوب غربی تر از آن در نقشه نباشد. ابوحمیظه اولین روستایی از شهرستان سوسنگرد بود که بازپس گرفته شد. چندصباحی است که شهر شده، اما بیکاری در آن حرف اول را میزند. روستای هوفل در شمال سوسنگرد که آب و هوا و طبیعتش بسیاری را برای تفریح به سمت خود میکشاند، محل بازپس گیری ارتفاعات الله اکبر بود. یکی از فاتحان سوسنگرد میگوید: یک طرف دشتی بیانتها تا دامنه ارتفاعات الله اکبر قرار داشت و در سمت چپ خاکریز و طرف دیگر آن رودخانه خروشان کرخه جاری بود که حاشیه آن را نیز نیزارها پوشانده بودند. آن طرف رودخانه عراقیها موضع گرفته بودند. تا چشم میدید جنگل نخلهای بلندی بود که نشان از سرسبزی و خرمی سوسنگرد بود که آن وقت در تصرف نیروهای عراقی قرار داشت.
زخمهای ناسور خفاجیه
سریع از این محل رد میشوی تا به خود خفاجیه برسی. زخمهای ناسور کمبود خدمات پس از گذر از پارک ورودی و شهربازی که فعال نیست، آغاز میشود. تانک منهدم شده عراق در خیابان طالقانی جنوبی در مرکز شهر خودنمایی میکند و خود پیامی بر نبود موزه در این شهر است. مسجد جامع شهر، محل تجمع و اعزام رزمندگان و امداد مجروحان در کناره شط کرخه آرامتر از گذشته است. بیمارستان شهید چمران محل نگهداری مجروحان منطقه عملیاتی دشت آزادگان نیازمند رسیدگی است. بانک ملی سوسنگرد در نزدیکی پل اصلی، مقر فرماندهی رزمندگان در درگیرهای شهری با متجاوزان عراقی، کماکان سرجای خود مانده است. پارک مرکزی شهر که از اماکن تاریخی – تفریحی آن است، با داشتن درختان ۴۰ ساله در صورت ثبت ملی صیانت بهتری میشود.
صدای دستفروشان، بوی زهم ماهی در سوق العرب این شهر را میشکند. بازاری سنتی که فاضلاب و جویهای روباز از میانه آن میگذرند. فلزکاری، میناسازی و بافندگی از صنایع دستی شهر محسوب می شود. راسته طلافروشان در قرق صابئیان مندایی است، اقلیتی که مردم آنها را فرزندان آب مینامند و بیشه شان زرکاری و طلاکاری است.
بازسازی سوسنگرد
بازسازی سوسنگرد از سال ۶۲ آغاز شد، اما به گفته یکی از مسئولان شهری، یکی از مهم ترین مشکلات بازسازی این شهر درست هزینه نشدن اعتبار بازسازی بوده است. او می گوید: «تا سال ٨۵ اعتبار بازسازی را دریافت میکردیم، اما بهجا و درست هزینه نمیشد.
سوسنگردیهای امروز بخشی از بازماندگان همان مجاهدان نبرد جهاد عشایر عرب خوزستان علیه استعمار بریتانیا هستند. الله اکبر این مجاهدان در زمان حصر سوسنگرد نیز جواب داد و دشمن را فرسخها از این خطه دور کرد. دشمن امروز این مردم بیکاری، فقر، نبود خدمات، اعتیاد، محققنشدن وعده منتخبان، پایین بودن سطح رفاه، ضعیف بودن عمران و مبلمان شهری، معضل فاضلاب، خشکی کرخه و نبود آب برای کشاورزی است که شرکتهای نفتی با تنظیم رابطه با جامعه محلی و تاسیس بیمارستان، جاده، تاسیسات آب آشامیدنی، تصفیه خانه، مدارس، خانههای بهداشت و دانشکده و هنرستانهای فنی میتوانند آن را خلع سلاح کنند.