فرهنگ بیش از هر چیز نیاز به فرهنگسازی دارد
عصر جنوب: سایت موسسه فرهنگی و اطلاعرسانی «تبیان» وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی با انتشار گزارشی به قلم حسین آشنا، تحرکات تازه انصار حزبالله در زمینه راهاندازی گشتهای امر به معروف را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. این مقاله را در ادامه بخوانید:
انصار حزبالله که چند سال بود فعالیت اندکی داشت و تقریبا به انتشار نشریه یالثارات محدود میشد، چند وقتی است که تصمیم گرفته متشکلتر عمل کرده و خاطرههایی از سالهای نه چندان دور را زنده کند. اعضای این گروه اوایل امسال برای برگزاری تجمعی مقابل وزارت کشور در اعتراض به وضعیت حجاب و عفاف اقدام کردند. وزارت کشور مجوز صادر نکرد. انصار به سمت خیابان ولیعصر رفتند و در برابر دیدگان انبوه مردمی که در آن محدوده پرتردد در رفتوآمد بودند، تظاهرات کردند.
وزارت کشور و استانداری تهران تاکید کردند که هیچ هدفی، وسیلهای غیرقانونی را توجیهپذیر نمیکند اما تصمیم انصار حزبالله جدیتر از آن بود که با اعتراضات بعدی هم پا پس بکشد. چند هفته بعد انصار در سایت خود نوشت: «معالاسف با نازک شدن دیواره سدهای نیمهجان، کاسه ترکخورده صبر ملت لبریز شد و در تجمعی که لرزه بر جان میانداخت، حجت را بر خود نیز تمامشده یافتند که در ۳۵ سالگی انقلاب، دل بستن به اراده دولتی برای حفاظت از ارزشهای انقلاب و شعائر دینی، انتظاری گزاف است. ۱۷ اردیبهشتماه نقطه عطفی بود که پس از آن حلقههای متفرق حزبالله را به یکدیگر پیوند داد و گعدههایی را که خیلی زودتر از اینها باید تشکیل میشد، شکل داد».
اما در حالی که در متون و اخبار منتشرشده از سایت رسمی انصار حزبالله بارها از عبارت «حضور گروهی و سازمانیافته» استفاده شده، گویا این گروه نمیخواهد بپذیرد که چنین اعمالی نیاز به دریافت مجوز از سازمانهای ذیربط نظیر وزارت کشور، استانداری و شورای تامین استان دارد. انصار حزبالله در پاسخ به رئیس مرکز اطلاعرسانی و امور بینالملل وزارت کشور که تاکید کرده بود «هر حرکت دستهجمعی نیاز به مجوز دارد»، اعلام کرد که چون برنامه آنها تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر انجام میشود، «منوط به توافق یا عدم توافق هیچ ارگانی نیست».
این گروه در توجیه این رفتار، از رهبر انقلاب نیز مایه گذاشت: «رئیس ستاد اجرایی انصار حزبالله درباره چرایی ورود گروهی و سازمانیافته حزباللهیها به عرصه امر به معروف و نهی از منکر، به اصلی اشاره میکند که مقام معظم رهبری در سال ۶۹ آن را بر اساس وجوب حضور بسیجیها در میدان عمل برای زنده نگه داشتن فضیلتهای انقلاب تعیین کردهاند».
البته این مقام مسئول در تشکیلات انصار حزبالله معلوم نکرده است که آیا از سال ۶۹ تاکنون، تنها دوران دولتهای نهم و دهم وضعیت حجاب و عفاف جامعه از دید آنها مطلوب بوده که در طول این سالها یا سکوت اختیار کردند یا لااقل از ورود به عرصه عملگرایی دوری گزیدند یا خیر؟ قطعا پاسخ این پرسش، منفی است و حتی متون امروز انصار نیز این مساله را تایید میکند: «دولت مهرورز احمدینژاد با آن همه دعاوی انقلابی پرطمطراق، چنان با پشت پا زدن به ارزشها و شعائر دینی ملت را نقرهداغ کرد که آثار آن تا یومالحشر و فرارسیدن زمان احتجاج مومنان علیه وی در پیشگاه امام و شهدا و پروردگار از دلها رخت برنخواهد بست».
جملات اخیر، از یک نارضایتی کامل حکایت دارد اما چه شده که این مسائل امروز به این شکل مطرح میشود و صبر این عده هشت سال دوام آورده و لبریز نشده است؟ پاسخ هرچه باشد، نمیتواند تصویر خوشایندی را از پرسششوندگان به ذهن متبادر کند. این همان پرسشی است که لابد پس از انتشار اخبار مربوط آغاز گشتهای خیابانی انصار به ذهن بسیاری از مردم نیز خطور کرده است.
شاید همین برخورد دوگانه، مشاور فرهنگی رئیسجمهور را به واکنش در برابر تصمیم اخیر انصار برانگیخت. حسامالدین آشنا اخیرا گفته است: «آقای عبدالحمید محتشم (دبیرکل انصار حزبالله) خوب است به یاد داشته باشد که دوران ترکتازیهای دهه ۷۰ به پایان رسیده است. نه نیروی انتظامی، نه ارشاد، نه قوه قضائیه، نه وزارت کشور و نه حتی بسیج هیچکدام از موتورسوارهای ایشان استقبال نخواهند کرد».
البته اعتراض دولت به همینجا ختم نشد و محمدباقر نوبخت – سخنگوی دولت – نیز تاکید کرد: «نباید فکر کنیم که از روشهای غیرفرهنگی و خشن میتوان به نتیجه رسید. چنین برخوردهایی گاه پدیده بدحجابی را تشدید هم کرده است. اگر قرار است به کسی تذکری هم داده شود، قانون نحوه آن را تعیین کرده است. روش غیرقانونی و بیحرمتی به بانوان امری غیرقابل پذیرش از سوی دولت است».
حال یادآوری چند نکته و ذکر چند پرسش ضروری است:
۱- رفتار دوگانه با یک پدیده نهتنها اعتماد عمومی را نسبت به آن رفتار جلب نمیکند بلکه اعتماد را خدشهدار کرده و ذهن را در قبال صداقت انگیزههای آن رفتار، به پرسش وا میدارد.
۲- ممکن است که گاه در اجرای قانون عفاف و حجاب کوتاهیهایی شده باشد اما مسلما چنین وانمود کردن که دولت، قوه قضائیه، نیروی انتظامی و دیگر نهادهای ذیربط هیچ دغدغهای در برابر این پدیده ندارند و تنها گروه انصار و چهار هزار نیروی ادعایی آنها چنین دغدغهای دارند، جز تخریب بخشهایی از حاکمیت در ذهن شهروندان متدین، نتیجهای نخواهد داشت.
۳- موضوع عفاف و حجاب و حل مشکلات این حوزه از جمله موضوعاتی است که در دولت یازدهم بیش از دو دولت قبل به آن پرداخته شده و اولویت داشتن راهحلهای فرهنگی در قبال پدیدهای فرهنگی، مهمترین نقطه منظومه فکری دولت در این مسیر است. حال سیاسی و امنیتی کردن موضوعی فرهنگی و نزول آن به سطح برخوردهای خیابانی چه تاثیر مبارکی خواهد داشت؟
۴- در شرایطی که بزرگترین احزاب، تشکلها و سازمانها برای انجام کاری سازمانیافته و متشکل نیاز به اخذ مجوزهای لازم دارند، چگونه است که انصار حزبالله مدعی است که گشتهای خیابانیاش نیاز به مجوز یا حتی موافقت نهادهای مسئول ندارد؟ آیا چنین تفسیر به رأیی از قانون – آن هم از سوی گروهی که مدعی دفاع از اسلام و انقلاب و ولایت است – راه را برای بیقانونیهای بیشتر باز نمیکند و آیا بیقانونی همان پدیده شومی نیست که کشور در سالهای اخیر بیشترین لطمه را از این ناحیه دید؟
۵- نمیتوان نقش و مسئولیت قوای مقننه و قضائیه، نیروی انتظامی، صداوسیما و دیگر دستگاهها و نهادهای ذیربط را نادیده انگاشت و از همینرو، برخورد نکردن آنها با یک پدیده غیرقانونی و سکوتشان در قبال آن، چنین پدیدهای را صرفا یک رویارویی میان گروهی خاص با دولت نشان میدهد و این امری مبارک نخواهد بود.
۶- فرهنگ بیش از هر چیز نیاز به فرهنگسازی دارد. وقتی صداوسیما به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای مسئول در امر فرهنگسازی، در بزنگاهها چهرههایی را برای مصاحبه درباره ضرورت شرکت در انتخابات یا یک راهپیمایی ملی در برابر دوربین تلویزیون قرار میدهد که احتمالا از نظر دوستان انصار باید امر به معروف شوند و بعد همین صداوسیما در برنامه خبری خود از گشت ارشاد و گشت انصار حزبالله دفاع میکند، آیا میتوانیم ادعا کنیم که الگوی فرهنگی یکدستی را به جامعه ارائه دادهایم؟
۷- حتی اگر پدیده بدحجابی را معضلی فرهنگی و حل آن را الزاما در چارچوب فرهنگ و مذهب نبینیم و صرفا به دیده یک امر خلاف قانون به آن بنگریم، آیا برخورد شخصی و غیرقانونی با یک پدیده غیرقانونی منجر به اجرای عدالت و استقرار قانون در جامعه خواهد شد؟ آیا چنین برخوردی شبیه همان رفتارهای انتقامجویانهای نیست که در «فیلمهای هندی» یا «فیلم فارسی»ها سراغ داریم؟!