سیدمهدی طباطبایی: نمیگذارند خاتمی حرفش را بزند
عصر جنوب: خاتمی به رهبری ارادت دارد ولی نمیگذارند حرفش را بزند چون تندروها میترسند افراد عاقل و معتدل و فهمیده بر سر کار باشند.
یک عضو جامعه روحانیت مبارز گفت: در مجمع روحانیون افرادی هستند که حامی و مدافع نظام و دین و رهبری هستند. اگر بگوییم اینها با رهبری مشکل دارند، توهین به مقام رهبری است. خاتمی به رهبری ارادت دارد ولی نمیگذارند حرفش را بزند چون تندروها میترسند افراد عاقل و معتدل و فهمیده بر سر کار باشند.
گزیده ای از گفتگوی حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی با “نامه نیوز” را میخوانیم:
مسأله تحریف همیشه در هر موضوعی و هر واقعهای معمولا رخ میدهد و این تا حدی امری طبیعی است. روشن کردن و شفافسازی این تحریفها هم کاری دشوار است. قبلا هم این تحریفها نسبت به افکار و اندیشههای امام صورت میگرفت ولی آن زمان این تحریفها آنقدر چشمگیر نبود ولی امروز موضوع جدیتر شده است.
بدون شک اسلام وقتی در بین مردم تأثیرگذار خواهد بود که اسلام راستین به آنها منتقل شود. اگر اسلام تحریف شده منتقل شود بدون شک دشمن بیمی از گسترش آن هم ندارد.
سیدحسن آقا به درستی از اصطلاح «اسلام کاریکاتوری» استفاده کردند. اینکه قسمت و شمهای از اسلام را بزرگ جلو دادن یا بخشهای مهم اسلام را کوچک و بی اهمیت شمردن، را میتوان همان اسلام کاریکاتوری تعبیر کرد. در روایات هم داریم که در آخرالزمان منکر معروف و معروف منکر میشود. یعنی کسی که باید امر به خوبی کند امر به بدی میکند و مردم هم آن را میپذیرند. یعنی تحریف به این مرحله میرسد.
شروع هر خط انحرافی آنقدر انحراف ندارد ولی هرچه جلوتر برود این انحراف بیشتر و نمودش هم زیادتر هم میشود. الان هم تحریفها به این مرحله رسیده است. از این جهت دانشمندان و علما باید وارد میدان شوند و برای دفاع از اسلام راستین و حضرت امام و اندیشههای ایشان را به درستی برای مردم تبیین کنند.
آنهایی که درصدد ضایع کردن جنبش اسلامی امام هستند سعی میکنند اسلامی را نقل کنند که انحرافی از تفکرات اسلامی ایشان باشد تا بتوانند به اهداف شومشان برسد. اگر آن اسلام راستین که امام به آن معتقد بودند مطرح میشد خیلیها به حکم اسلام کنار میرفتند و جایگاهشان را از دست میدادند.
خاطرم هست در اوایل انقلاب برخی افراد در ظواهر مُصر بودند و اصرار داشتند در ملاء عام نماز بخوانند و حتی سعی میکردند بدون مقررات شرعی به نماز بایستادند. در واقع این افراد به دنبال مسلمان شدن نیستند بلکه تلاش دارند انقلاب اسلامی و آن اسلامیتی که امام مطرح کرد را به خودشان بچسانند و در همین مسیر هم این اسلام را طوری تحریف میکنند که جایگاه خودشان را بتوانند حفظ کنند.
یک عدهای هم که میتوانند جلوی انحراف را بگیرند گاهی بنا به مصالحی از این امر خودداری میکنند. در سالهای ۵۹، ۶۰ من این امر را در دادگاههای منکراتی که برگزار میشد مطرح کردم، که نمیتوانیم حدود را به این شکل اجرا کنیم باید حتما تعزیرات باشد، مسائلی باید مطرح شود که در همان موقعیت بتوانیم به مسائل اسلامی درست عمل کنیم. آن روز افراد تندرو اقداماتی انجام میدادند و سعی میکردند این اقدامات نادرست را منتسب به اسلام کنند. خیلی از کارهایی را که آن زمان صورت میگرفت امام خیلی زود هشدار میدادند و جلوگیری میکردند. خاطرم هست زمانی در مازندران خرمنها را آتش زدند که امام فرمودند کسانی که به اسم اسلام این کارها را میکنند مسلمان نیستند.
کسانی که نظرات امام را نپذیرفتند و حتی در انقلاب نقشی نداشتند به دنبال منحرف کردن اندیشههای اسلامی امام هستند تا خودشان را در ردیف مسلمین انقلابیون نگه دارند.
اصل مهم دیگر در اندیشه امام، اصل جمهوریت و پذیرش نقش مردم است. برخی به دنبال منحرف کردن این اصل و کم کردن نقش مردم و فاصله انداختن بین مسئولان و مجریان نظام با مردم هستند. ریشه این انحراف را باز هم باید در منافع این افراد جستجو کرد که ترس از به خطر افتادن منافعشان باعث شده است که دست به انحراف بزنند.
(درباره اظهارات مطرح شده از سوی مصباح یزدی مبنی بر اینکه امام جمهوریت را قبول نداشتند): من نظر ایشان را نخواندم ولی هرکس این نظر را داشته باشد امام را نشناخته است و خطر این انحراف از سوی هرکس باشد باید جدی گرفته شود.
تندروها میدان را از یاران اصیل امام گرفتند. کسانی که به دنبال انحراف اسلامیت و جمهوریت امام هستند در گام اول باید کار را از دست افراد اصیل و انقلابی بگیرند. تندروها با متهم کردن، آبرو بردن و منزوی کردن افراد و یاران امام، آنها را از میدان به در کردند. حتی موجبات انحراف اندیشه های امام را خود همین تندروها را ایجاد کردند.
خوشبختانه آقا سیدحسن (خمینی) بسیار به امام و افکار ایشان شباهت دارند و شناخت خوبی هم پیدا کردهاند. امیدواریم که بتوانند بهتر از افکار امام و اندیشه امام حمایت کنند.
خاطرم هست همان شب اول انقلاب رفتیم شورای عالی انقلاب. در همان شلوغی روزهای اول، آقای هاشمی را دم در دیدم مشکلی که وجود داشت را مطرح کردم. آن زمان برخی تندروها بودند که میگفتند هرکی پولدار است باید بکشیم. ما میگفتیم بنای نظام اسلامی بر کشتن نیست، بنای نظام این بود که افراد ناصالح را از سر راه بردارند. برخی در همین نمازها و منبرها میگفتند انتقام، انتقام. امام ولی دستور دادند که جلوی این رفتارهای تند گرفته شود، دادگاه برگزار شود، بررسی کنند، قاضی حکم بدهد و با نظر قاضی محاکمه شوند.
از آقای سیدمحمد خاتمی به خاطر نامهای که برای سلامت رهبری نوشتند تشکر میکنم. همین مجمع روحانیون که نامه با نام آنها هم نوشته شده بود بعضی از این آقایان افرادی بودند و هستند که مورد نظر امام بودند، افکار ایشان را میشناختند.
در مجمع روحانیون افرادی هستند که حامی و مدافع و پشتیبان و نظام و دین و رهبری هستند. اگر بخواهیم بگوییم این آدم و این گروه با رهبری مشکل دارند توهین به مقام رهبری است. وقتی رهبری بیمار شدند خود من در مساجد میدیدم که مردم اشک میریختند. ولی عدهای دائم بر طبل اختلاف میکوبند و هی میگویند فلانی با آقا خوب نیست فلانی خوب است و …
در همین مجمع روحانیون افراد زیادی هستند که از حامیان رهبری هستند و ارادت زیادی به ایشان دارند، چرا نباید باشند؟ در مساجد گاه میبینیم که برخی از این تندروها شروع به توهین میکنند و بسیاری اوقات این افراد به اسم حمایت از رهبری به جایگاه ایشان توهین میکنند و مردم را از آقا جدا میکنند و نمیفهمند.
من در ملاقاتی که مدتها پیش با آقای خاتمی داشتم مشاهده کردم ایشان آنقدر به رهبری ارادت داشتند و ارادت به ایشان ابراز کردند. همان روز هم ارادت داشت امروز هم دارد ولی نمیگذارند حرفش را بزند. چرا؟ چون تندروها میترسند که افراد عاقل و معتدل و فهمیده بر سر کار باشند. میخواهند دارودستههای نادان بر سر کار باشند تا منافع آنها هم تأمین شود. ما همیشه نیاز به هشدار رهبری نظام داریم و امیدوارم در همین زمینه و برای تحریفکنندگان و منحرفان هشداری داده شود.