مصائب یک آرایشگر در حکومت داعش! / من با داعش هستم. هر طور که بخواهیم بیرون میرویم!
عصر جنوب – asrejonoob.ir: موصل، عراق- در چند روز آینده، “صفا” قصد دارد یک سالن زیبایی برای دختران و زنان راه بیندازد. محلهای که او در آن زندگی میکند از اوایل ماه ژانویه از کنترل داعش خارجشده و به دست نیروهای عراقی افتاده است.
یک هفته پس از اشغال محلهاش به دست داعش، شبهنظامیان به سالن زیبایی صفا حمله و آن را تعطیل کردند. داعش سال زیبایی و آرایش را حرام اعلام کرد. اما صفا به کار خود ادامه میداد. او اتاقی از خانهاش را به مغازه خیاطی تبدیل کرده بود و در همین اتاق به مدت دو سال و نیم مو کوتاه میکرد و زنان را آرایش میکرد.
صفا گفت: “نمیخواستند آرایشگاه را کلاً ببندند. زیرا یکی باید همسران داعشی ها را آرایش میکرد. اما زمانی که داعش به منطقه ما رسید، سه مرد تفنگ به دست و با ریش بلند وارد سالن شدند.
گفتند: “این سالن گناه است. تمام وسایلتان را ما بدهید و آن را تعطیل کنید. اگر دوباره برگردیم و ببینیم آرایشگاه باز است، مجازات خواهید شد.”
صفا گفت: “آنها همه لوازمآرایش صورت و مو را جمع کردند؛ تنها چند مورد را ندیدند و باقی گذاشتند. آرایشگاه را بستیم و آنچه از لوازم باقیمانده بود را به منزل بردیم. اتاق کوچکی داشتیم که در “مغازه خیاطی” من بود. زنان لباسهایی را پیش من میآوردند و اگر کسی میپرسید، تظاهر میکردند که برای خیاطی به آنجا آمدهاند. اما موهایشان را کوتاه میکردم و برای مراسم عروسی صورتشان را آرایش می کردم.”
“کار خطرناکی بود و میترسیدم. اما هیچ راه دیگری برای پول درآوردن نداشتیم.”
صفا در حال بررسی محصولات زیبایی که از داعشی ها پنهان کرده بود.
البته فقط به خاطر پول نبود. در دوران داعش زنان هیچ جایی نداشتند تا بتوانند آزادانه با هم صحبت کنند. زنان برای خارج شدن از خانه حتماً باید به همراه شوهر یا برادر باشند و اگر حجابشان مشکل داشت، ممکن بود به دردسر بیفتند.
صفا گفت: “یکی از دوستانم با نقابی بر صورتش به بازار رفت. اما چشمهایش معلوم بود. یکی از شبهنظامیان داعش او را دید، پشت گردنش را گرفت و به سمت آب فاضلابی که در کنار جاده جاری بود کشاند. لمس زنان نامحرم گناه است، اما خودشان این کار را میکنند.”
بیشتر مشتریان صفا با داعش ارتباطی نداشتند. در واقع بیشتر صحبتشان درباره داعشی ها و آرزوی رهایی از چنگ آنها بود.
یک ماه پس از اشغال شهر توسط داعش، برادرم در سوپرمارکتش با ۱۷ نفر دیگر درباره شبهنظامیان داعش صحبت میکردند و میگفتند رفتارشان مطابق اسلام نیست.
یکی از آن ۱۷ نفر جاسوس بود. همه مردها دستگیر شدند و دیگر هرگز آن جاسوس را ندیدیم.
عروسهای داعشی
“خیلی از عروسهای داعش قبل از مراسم عروسی نزد ما میآمدند. مثل زنان دیگر مو و صورتشان را آرایش میکردند اما به ابروهایشان دست نمیزدند. میگفتند این کار گناه دارد اما نمیدانم چرا.”
صفا ادامه داد: “یک روز زنی دخترش را آورد تا برای روز عروسی آماده شود. مادر من را دید و گفت: “چهار پسر دارم که همگی برای دفتر مجازات داعش کار میکنند. دوست دارم تو با یکی از آنها ازدواج کنی.”
مادرم دخالت کرد و گفت: “ببخشید ولی او را برای شخص دیگری نامزد کردهایم.”
زن ناراحت شد و گفت: “به خاطر اینکه ما با داعش همکاری میکنیم؟”
داعش برای اعضای این گروه نام توهینآمیزی است و معمولاً خودشان نام “دولت اسلامی” را بکار میبرند. زن میخواست بفهمد که آیا ما مخالف داعش هستیم یا نه. مادرم گفت: “نه، درهای اینجا همیشه به روی شما باز است. مسئله این است که دختر من نامزد دارد.”
عروسهای داعشی به آرایشگاه میآمدند و اصلاً مجبور نبودند قوانین سخت داعش را رعایت کنند. یکی از دخترها لباس بدننما پوشیده بود و میگفت همسر آیندهاش دوست جدید برادرش است.
از او پرسیدم: “آیا این گناه نیست که عاشق یک مرد غریبه شوی؟ آیا داعش نگفته که ازدواج باید سنتی باشد و دیگران ترتیب آن را بدهند؟”
زمانی که داشت از خانه خارج میشود دستهایش معلوم بود. پرسیدم: “آیا اینگونه خارج شدن از خانه گناه نیست؟”
خندید و پاسخ داد: “من با داعش هستم. هر طور که بخواهیم بیرون میرویم.”
منبع