عصر جنوب – asrejonoob.ir: اصلاحطلبان در یک رقابت نابرابر با همت عالی مردم و توجه دقیق احزب اصلاحطلب توانستند به یک پیروزی باورنکردنی دست یابند. تا این لحظه اصلاحطلبان و لیست امید توانستهاند حدود ۵۰ درصد کرسیهای پارلمان را به دست آورند. البته تکلیف حدود ۶۹ کرسی در مرحله دوم انتخابات معلوم میشود. به نظر میرسد اصلاحطلبان باید بهطوردقیق در این حوزهها فعالیت کنند. حتی از دست دادن یک کرسی از تعداد باقیمانده میتواند سرنوشت ریاست پارلمان را تغییر دهد. دوگانه عارف ـ لاریجانی به احتمال زیاد در صورتی که در مرحله دوم تعداد قابل توجهی از اصلاحطلبان به مجلس راه یابند به نفع عارف تمام خواهد شد ولی اگر اصلاحطلبان در اقلیت باشند بهیقین در مقابل یک گزینه اصولگرا از لاریجانی حمایت خواهند کرد. البته رای مردم به لیستهای واحد اصلاحطلبان و اصولگرایان ثابت کرد تفکر حزبمحوری در حال رشد در سطوح مختلف جامعه ایران است.
برای بررسی موارد فوق «آرمان» با دکتر ولیا… شجاع پوریان عضو شورای شهر تهران و عضو حزب اتحاد ملت به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید:
در انتخابات هفتم اسفند شاهد هماهنگی اصلاحطلبان بودیم. اصلاحطلبان مانند هر جناح دیگری دارای اختلافات سلیقهای درونجناحی هستند. چه مولفههایی باعث شد اصلاحطلبان در انتخابات ۷ اسفند به وحدت برسند؟
عوامل متعددی در شکلگیری اجماع اصلاحطلبان نقش داشت؛ برخی از آنها سلبی و برخی ایجابی بودند. آرای بالایی که به نفع اصلاحطلبان به صندوقهای رای واریز شد به دلیل برخی تندرویهای جناح رقیب در چند سال اخیر بوده است؛ این تندرویها در تقابل مجلس نهم و دولت یازدهم به اوج رسید و متاسفانه به ویژه در ماجرای برجام مردم بعضا شاهد برخوردهای اخلاقمدارانهای از سوی جریان رقیب با تیم دیپلماسی و دکتر روحانی نبودند. اصولگرایان در دو سه دوره اخیر با توجه به شرایطی که در انتخابات به نفعشان رقم میخورد خود را برنده بلامنازع انتخابات میدانستند که رای مردم و حضور گسترده آنها در این انتخابات نشان داد آنها اشتباه میکنند. از سویی تداوم مسیر انتخابات ۹۲ و روزنههای امیدی که در جامعه شکل گرفته بود از عوامل ایجابی اجماع اصلاحطلبان بود. هم خواص و سیاسیون و هم عوام تغییر شرایط کشور در عرصههای مختلف بینالمللی، سیاست داخلی و اقتصادی را در دو سه سال گذشته درک کردند و متوجه بودند که فضای جدید میتواند کشور را از گردنهها و بحرانهایی که در پیش دارد عبور دهد و در مسیر توسعه قرار دهد. از این رو بسیاری از مردم تفکر اصلاحات و اعتدال را برای برونرفت از شرایط فعلی ترجیح دادند. در این میان نباید از نقش موثر و راهگشای بزرگان اصلاحات و اعتدال گذشت که نقش زیادی در کمرنگ کردن اختلافات و رسیدن به اجماع ایجاد کردند. بیتردید انتخابات سال ۹۲ و چشیدن طعم پیروزی بعد از وحدتی که در آن انتخابات به وجود آمد نیز در تداوم این روند در انتخابات ۹۴ بیتاثیر نبود.
سهم وحدت درون جناحی اصلاحطلبان در پیروزی حوزه تهران و سایرحوزهها تا چه میزان بود؟ اگر اصلاحطلبان در تهران با چند لیست به میدان میآمدند آنگاه شاهد پیروزی یکپارچه اصلاحطلبان در تهران بودیم؟
بهیقین اگر این وحدت میان اصلاحطلبان و اعتدالیون شکل نمیگرفت، چنین پیروزی چشمگیر و بزرگی در تهران رقم نمیخورد. ارائه لیستهای مختلف مطمئنا باعث چندپارگی و ریزش آرای اصلاحطلبان میشد و در این شرایط امکان داشت با توجه به وحدت اصولگرایان عکس شرایط فعلی اتفاق بیفتد. ضمن اینکه این نکته را نباید نادیده بگیریم که اجماع اصلاحطلبان انگیزه مشارکت آرای خاکستری جامعه را افزایش داد، یعنی این وحدت یک عامل انگیزشی مهم برای بخشهایی از جامعه بود که پیش از این به هر دلیلی در انتخابات شرکت نمیکردند. اگر این اجماع شکل نمیگرفت امکان داشت میزان مشارکت نیز کاهش پیدا کند و تجربه نشان داده همیشه کاهش مشارکت به نفع اصولگرایان و به ضرر جریان اصلاحات است. درباره موفقیت اصلاحطلبان در سایر حوزهها هم باید به این نکته توجه داشته باشیم که در انتخابات مجلس به جز تهران و برخی کلانشهرها، جدای از گرایش سیاسی، عوامل مختلفی چون مسائل قومیتی و منطقهای، عوامل طایفهای و فامیلی نیز در نتیجه انتخابات تاثیرگذار هستند و نتایج سایر حوزهها به ویژه حوزههای انتخابیه کوچک را نمیتوان تنها با مولفههای سیاسی تحلیل و تبیین کرد ولی با وجود موانعی که پیشروی اصلاحطلبان وجود داشت از جمله ردصلاحیت برخی چهرههای اصلی نتیجه انتخابات حتی در سایر حوزهها نیز رضایتبخش و امیدآفرین بوده است.
رویکرد وحدتآفرینی که منجر به پیروزی اصلاحطلبان شد قابل تبدیل به اندیشهای واحد برای تشکیل حزبی واحد اصلاحات است؟
شرایطی که در تهران اتفاق افتاد و لیست امید پیروز انتخابات شد نشان داد ریشههای تحزب در جامعه تا حدودی شکل گرفته و مردم دیگر میتوانند به احزاب اعتماد کنند. ما باید از تجارب کشورهای موفق استفاده کنیم، چندین قرن است در کشورهای پیشرفته این موضوع تجربه شده که احزاب در جامعه نقشآفرین هستند و به احزاب اعتماد میشود. در تهران دقیقا رقابت بین دو گفتمان اصولگرا و اصلاحطلب شکل گرفت، جالب اینکه بعد از ۳۰ نفر گروه اول که همگی از لیست امید بودند، ۳۰ نفر دوم همه از لیست رقیب بودند و این نشان میدهد مردم تهران این دوره به احزاب رای دادند. فاصله فاحش نفر شصتم و شصت و یکم که در لیست حضور نداشتند این نکته را ثابت میکند افرادی که در لیست حضور نداشتند اختلاف بسیار معناداری با نمایندگانی که در لیست بودند، داشتند. این تجربه میتواند ما را به سمت تحزب تشویق کند. در اکثر کشورهای پیشرفته هم وضع به همین منوال است، حزب هم نمایندگان خود را معرفی میکند هم در قبال عملکرد آنها پاسخگوست. وقتی نمایندگان از سوی احزاب معرفی شوند، میتوان امیدوار بود اتاق فکر احزاب به کمک نمایندگان بیایند.
آرایش سیاسی مجلس آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به اینکه تکلیف ۶۹ نماینده به دور دوم انتخابات کشیده شده است، آرایش سیاسی مجلس آینده هنوز بهطور کامل مشخص نیست؛ اما با قاطعیت میتوان گفت مجلس دهم در مقایسه با مجالس هفتم، هشتم و نهم از نیروهای تندروی کمتری برخوردار است. در واقع نمایندگانی که با برچسب اصولگرایی برنده انتخابات مجلس دهم شدند هم اغلب نمایندگانی معتدل هستند و میتوانیم امیدوار باشیم که بعضی رفتارها و پدیدههایی که در مجالس دو سه دوره اخیر با آن مواجه بودیم، تکرار نشود. در اکثریت قریب به اتفاق حوزههایی که انتخابات به مرحله دوم کشیده شده، رقابت بین یک اصولگرا و یک اصلاحطلب است و این شانس وجود دارد که تعداد اصلاحطلبان حاضر در مجلس دهم افزایش یابد. در تعداد کمی از آنها رقابت بین دو اصولگرا و در سه چهار مورد هم رقابت بین دو اصلاحطلب است. لذا بهیقین ما شاهد افزایش تعداد اصلاحطلبان در انتخابات خواهیم بود و حضور این تعداد از اصلاحطلبان و وجود نمایندگانی معتدل از جناح اصولگرا نویدبخش مجلس بهتری نسبت به دو سه دوره اخیر است. از سویی این امکان نیز وجود دارد نمایندگانی که به صورت مستقل وارد مجلس شدهاند هم با توجه به جو عمومی کشور به سمت جریان اصلاحات و اعتدال متمایل شوند ولی در شرایط فعلی به نظر میرسد مجلس دهم ترکیب متعادلی از نمایندگان اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل است و هیچ جریانی اکثریت قاطع ندارد.
در فضای سیاسی قبل از انتخابات شایعاتی مبنی بر توافق اصلاحطلبان با دکتر لاریجانی برای ریاست بر پارلمان منتشر شد؛ اصلاحطلبان تا چه اندازه ممکن است آرای خود را در سبد لاریجانی بیندازند، در صورتی که وزن اصلاحطلبان برای ریاست عارف بیش از حد تصور است؟
تردیدی نیست گزینه مطلوب اصلاحطلبان برای ریاست مجلس دکترعارف است؛ اما آرایش نهایی مجلس امکان دارد اصلاحطلبان را به سمت گزینههای دیگر از جمله لاریجانی سوق دهد. خبرهایی در حد رسانهها و بعضی محافل درباره توافق اصلاحطلبان و لاریجانی به گوش میرسد اما توافق رسمی در این باره وجود نداشته، هرچند نمیتوان منکر بود که موضعگیریهای دکتر لاریجانی و نحوه تعامل ریاست مجلس در دو سال گذشته باعث محبوبیت آقای لاریجانی در میان بخشهایی از اصلاحطلبان شده، اما تردیدی نیست آقای لاریجانی یک نیروی اصلاحطلب نیست و خود را متعلق به جریان اصولگرا میداند؛ از این رو گزینه مطلوب اصلاحطلبان برای ریاست مجلس نیست، اما اگر مرحله دوم انتخابات به گونهای رقم بخورد که اصلاحطلبان حائز اکثریت مجلس نشوند، امکان دارد حمایت از ریاست آقای لاریجانی در مجلس در دستور کار اصلاحطلبان قرار گیرد.
تکلیف حدود ۶۹کرسی پارلمان در مرحله دوم مشخص میشود. چگونه باید در حوزههای کوچک بدنه اصلاحطلب را به حضور گستردهتر در پای صندوقهای رای ترغیب کرد؟
تجربه نشان داده مشارکت در مرحله دوم انتخابات بهویژه در شهرهای بزرگ به صورت معناداری کاهش مییابد و این نکتهای است که اصلاحطلبان باید به آن توجه کافی داشته باشند. چون عدم حضور مردم در مرحله دوم به معنای پیروزی رقیب است و این شرایط میتواند آرایش سیاسی مجلس دهم را تحت تاثیر قرار دهد. لذا به نظر میرسد رسالت اصلاحطلبان در انتخابات تمام نشده و بزرگان، نخبگان و فعالان سیاسی به ویژه رسانههای اصلاحطلب باید اهمیت مرحله دوم انتخابات مجلس در ۶۹ حوزه باقیمانده را به افکار عمومی گوشزد کنند. البته در حوزههای کوچک کماکان مشارکت مردم بالا خواهد بود، اما در کلانشهرها و حوزههای پرجمعیت حضور مردم در مرحله دوم نیاز به برنامهریزی دارد و چنانچه این اتفاق حادث نشود، شرایط به ضرر اصلاحطلبان خواهد بود. خوشبختانه فضای مجازی تاثیر خوبی در این انتخابات داشت و اگر همان شرایط انتخابات در مرحله اول در شبکههای اجتماعی پیگیری شود، موفقیت اصلاحطلبان در مرحله دوم انتخابات نیز محتمل خواهد بود.
اگر اصلاحطلبی را اصلاح ساختارهای فسادآفرین توسط اصلاحطلبان بدانیم آنگاه اصلاحطلبان برای مقابله و اصلاح این ساختارها چه برنامهای دارند؟
اگر به برنامه جامع انتخاباتی اصلاحطلبان که با عنوان «برجا» پیش از انتخابات ابلاغ شد نگاهی داشته باشیم، اغلب بندهای حاضر در ۲۶ بند برنامههای اقتصادی اصلاحطلبان بر موضوع اصلاح ساختار اقتصادی، شفافسازی اطلاعات اقتصادی، الزام دولت به انظباط پولی و مالی، قانونمند کردن بودجه، بهروزرسانی قوانین اقتصادی، توسعه زیرساختها و فرایندهای الکترونیک سازمان امور مالیاتی و… تاکید دارد. در واقع یکی از راههای جلوگیری از فساد، اصلاح ساختار و تصویب قوانین دقیق و موثر است که این موضوع میتواند بهجد از سوی نمایندگان پیگیری شود. البته در بعضی موارد قوانین خوبی وجود دارند ولی متاسفانه در مرحله اجرا و نظارت مجلس بعضا عملکرد خوبی نداشته که امیدواریم در مجلس دهم هم در حوزه تقنین و هم نظارت شاهد اقدامات مثبتتر و سازندهتری باشیم.
حضور و عملکرد اصلاحطلبان را در عرصه سیاسی چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از عواملی که باعث شد در چند سال اخیر با مشکلات و معضلات متعددی در کشور مواجه شویم این بود که اصلاحطلبان به عنوان بخش تاثیرگذار و توانمند جامعه از عرصه سیاسی و تصمیمگیری کنار گذاشته شده بودند. این شرایط باعث دوری هرچه بیشتر اصلاحطلبان با فضای سیاسی و ایجاد شکاف شد. خوشبختانه بعد از انتخابات ۱۳۹۲ تا حدودی این شکافها ترمیم شد. از این رو بهیقین حضور اصلاحطلبان در مجلس نیز میتواند قدرت چانهزنی آنها را در عرصه سیاسی افزایش دهد. با توجه به حضور اصلاحطلبان در دولت و مجلس، حالا دیگر اصلاحطلبان بخشی از بدنه تصمیمگیری نظام هستند و طبیعی است نمیتوان نظرات و ایدههای آنان را نادیده گرفت.
مجلس آینده تا چه از اندازه به مجلس پنجم شباهت دارد و آیا میتوان امید داشت این مجلس سرآغاز ورود پررنگ و دوباره اصلاحطلبان به عرصه سیاسی تلقی شود؟
مجالس پنجم و دهم از جهاتی شباهتهایی به هم دارند اما نقاط افتراقی هم دارند. در مجلس پنجم ما شاهد ردصلاحیت نیروهای موسوم به چپ بودیم، همچنین در مجلس پنجم تعادل نسبی بین دو گرایش اصلی مجلس برقرار بود بهطوری که گزینه جناح راست یعنی ناطق نوری با اختلاف ۱۱ رای نسبت به عبدا… نوری صندلی ریاست مجلس را به دست آورد. در مجلس دهم گرچه مثل مجلس پنجم با ردصلاحیت نیروهای اصلاحطلب مواجه بودیم، اما اصلاحطلبان سیاست تحریم را در پیش نگرفتند و شبیه مجلس پنجم به نظر میرسد ترکیب متعادلی از نیروهای دو طیف در مجلس آینده شکل بگیرد. اینکه این مجلس میتواند باعث شکلگیری مجلسی شبیه مجلس ششم در مجلس یازدهم شود، بستگی به عملکرد دولت یازدهم و کارنامه مجلس دهم دارد. در واقع مجلس پنجم زمینه شکلگیری مجلس ششم و دولت اصلاحات را فراهم کرد، در مجلس دهم نیز حتما شرایطی شکل خواهد گرفت که اصلاحطلبان میتوانند به بخشی از خواستههای خود برسند، اما سطح خواستهها و نحوه تحقق این مطالبات تا حدود زیادی بستگی به نتایج مرحله دوم انتخابات و وزن اصلاحطلبان در مجلس دهم دارد.
شاهد بودیم دکتر روحانی افراد برجستهای را برای تصدی وزارت علوم معرفی کرده بودند ولی آنها رای نیاوردند. تا چه میزان این احتمال وجود دارد آقای روحانی با وجود مجلس به مراتب معتدلتری از مجلس نهم دست به اصلاحات در کابینه خود بزند؟
بدیهی است برخی از اعضای کابینه فعلی دولت یازدهم اولویت اول دکتر روحانی نبودند و نحوه ترکیب مجلس نهم باعث شد دکتر روحانی به سراغ گزینههای بعدی برود. برای مثال در وزارت علوم، بسیاری از گزینههای دلخواه دکتر روحانی از مجلس نهم رای اعتماد نگرفتند یا در برخی دیگر از وزارتخانهها دولت به دلیل شرایط مجلس مجبور به تغییر گزینهها شد، لذا دور از انتظار نیست در مجلس دهم شاهد تغییر تعدادی از وزرا و اعضای کابینه باشیم. زمان زیادی تا پایان دوره ریاستجمهوری چهارساله دکتر روحانی نمانده و این احتمال نیز هست که دولت ترجیح دهد با همین ترکیب کابینه فعلی و نهایتا با حداقل تغییر به فکر تغییر کابینه در دوره ریاست جمهوری احتمالی بعدی باشد.