استانی شدن انتخابات مجلس و اما و اگرها/ اصغر درویش زاده
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: اصغر درویش زاده، مدرس حقوق اساسی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد جامع شوشتر – دانشجو دکتری علوم سیاسی – سیاستگذاری عموی
عمده نظام های سیاسی در دنیا به سه نوع ریاستی ( امریکا ) ، پارلمانی ( انگلستان ) و نیمه ریاستی – نیمه پارلمانی تقسیم می شوند . نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر اساس معیار توزیع قدرت بین قوای سه گانه ، نیمه ریاستی – نیمه پارلمانی است .
لازم است به میزان تمرکز قدرت در نظام سیاسی ایران نیز توجه شود ؛ زیرا این نظام مبتنی بر نوعی نظام تک ساخت پیجیده است و ویژگی آن تمرکز قدرت در مرکز و سلسله مراتبی بودن جریان قدرت از مرکز به مناطق است ؛ هر چند برگزاری انتخابات شوراها میزان تمرکز قدرت را کاهش داده ؛ اما استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی می تواند از مشارکت مردم محلی ، روستائی ، شهری و حوزه های انتخابیه بکاهد .
برای تشکیل مجلسی که بتواند کیفیت لازم را برای تاثیر گذاری بر امور تقنینی و نظارتی داشته باشد باید نظام انتخاباتی را به گونه ای طراحی کرد که به تشکیل و نهادینه شدن احزاب فراگیر و قدرتمند کمک کند و در عین حال میزان مشارکت مردم در انتخابات را افزایش دهد .
با توجه به بند هشت و نه اصل سه قانونی اساسی جمهوری اسلامی طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی با قانون اساسی مغایریت پیدا می کند . این طرح امکان دارد موجب کاهش مشارکت در مناطق کوچک روستایی و شهری شود و از طرفی کسانی که فقط توان مالی بسیار دارند راهی مجلس شوند . چرا که هزینه سنگین برای تبلیغات تعیین کننده است نه دانش و توان مدیریتی نامزدها .
انتخابات استانی از دوره های گذشته مجلس بارها مطرح شد و گاه به تصویب رسیده اما به دلیل مغایریت با قانون اساسی مورد ایراد شورای نگهبان واقع شده است .
استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی علی رغم معایب آن محاسنی هم دارد اما در شرایط کنونی استانی شدن انتخابات به صلاح نیست چرا که این روند تصویب با عجله ، که در حال انجام شدن است ممکن است بسیاری از موارد حساس در آن نادیده گرقته شود . انتظار این است که طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی طی زمان بیشتر با ظرافت و دقت نظر بیشتری بررسی شود و تنها با در نظر گرفتن نظرات کارشناسی می توان آینده خوبی را در باره این طرح تصور کرد .
نکته اساسی این است که تنظیم این نظام نیازمند مطالعات جدی در حوزه های حقوق اساسی ، جامعه شناسی سیاسی و سیاستگذاری عمومی است . با ایجاد قواعد مناسب انتخاباتی می توان نظام حزبی و رفتار انتخاباتی یک جامعه سیاسی را جهت دهی کرد .
این طرح علاوه بر چند برابر شدن هزینه های تبلیغاتی مخصوصا در استانهای پر جمعیت و پهناور باعث تاثیر گذاری نهادهای قدرتمند ، افراد ثروتمند و چهره های شاخص هر استان در نتیجه انتخابات خواهد شد . این امر از مشارکت مردم می کاهد چرا که بعد از انقلاب اسلامی مشارکت سیاسی مردم مخصوصا در امر انتخابات یک بار معنوی نیز به همرا داشته است و چنانچه مردم حوزه های کم جمعیت و اقوامی که در استان اقلیت هستند زمانی که رای خود را واجد اثرگذاری لازم در کل استان نبینند ، از مشارکت سیاسی و حضور در انتخابات کناره گیری می کنند .
این طرح احتمال انتخاب آگاهانه را کاهش می دهد ، زیرا مردم فرصت و انگیزه لازم را برای بررسی همه نامزدهای یک استان که احتمال شمار آنها در برخی استانها بین ۳۰ تا ۴۰ نفر می رسد ، ندارند در نتیجه علاوه بر حضور گسترده دلال های جمع آوری رای برای نامزدهای مورد نظر در اطراف حوزه های رای گیری ، مردم بجز دو الی سه نامزده مورد علاقه بقیه لیست نامزدها را بدون شناخت فقط بواسطه حضور واسطه ها کپی برداری خواهند کرد . نمونه آن انتخابات شورها در کلان شهرها.
در این طرح گفته شده باید به نامزد های یک حوزه انتخابیه در دیگر حوزه های انتخابیه استان نیز رای بدهند ، اگر نماینده یک شهر را وکیل مردم یک شهرستان در مجلس در نظر بگیریم ، سوال این است که آیا مردم دیگر شهرستانهای می توانند برای مردم شهرستان دیگر وکیل انتخاب کنند ؟
اگر وکیل مجلس در وضعیت کنونی واقعا وکیل خوبی برای مردم باشد علاوه بر جزء نگری در حوزه انتخابی خود می تواند یک کل نگر خوبی هم در سطح استانی و ملی باشد . و در شرایط کنونی نیاز نیست شیوه انتخاباتی را از سطح روستا و شهر به مراکز استانی تغییر داد و ریسک مشارکت یا عدم مشارکت را پذیرفت .
با تغییر شیوه انتخابات مجلس آیا صحن مجلس شاهد رقابت های استانی نخواهد شد و منافع ملی را فدای منافع استانی نخواهند کرد ؟
آیا امنیت ملی به خطر نخواهد افتاد و با گذشت چندین سال مخصوصا در استانهای تک قوم و مرزی زمزمه فدرالیسم توسط نمایندگان استانی زده نخواهد شد ؟
با استانی شدن انتخابات رقابت های قومی از سطح روستا و شهر ها به سطح استانها می رسد که این امر در استانهای دو یا چند قومیتی تهدیدی برای امنیت ملی می باشد چرا که رقابت های قومی در حوزه انتخابی شهرستانها پس از پایان انتخابات با قبول شکست یا پیروزی خود به خود محو می شود اما در شیوه انتخابات استانی بعید به نظر می رسد رقابت های قومی چون در سطح گسترده تری است به راحتی محو شود بلکه با دوری نماینده از مردم رقابت های قومی در سایر حوزها نقش تخریبی خواهد داشت .
چنانچه فضای باز در چارچوب قانون اساسی برای احزاب میها باشد و احزاب خود را از این پوسته محکم دور خود خارج کنند علاوه بر خاص گرایی ، عوام را هم در بر گیرند رقابت سالم حزبی را با برنامه در چارچوب منافع ملی در پیش گیرند می تواند روی نقش احزاب در مشارکت سیاسی فعال مخصوصا در عرصه مهم رقابت های انتخاباتی حساب باز کرد و مشارکت قومی قبیله ی را در سیستم حزبی دسته بندی کرد .
با توجه به تنوع قومی در ایران به هیچ وجه نمی توان مسائل قومی را مخصوصا در انتخابات نادیده گرفت چرا که ، تنوع قومی در کشور در غیاب احزاب فراگیر و قدرتمند موتور متحرکه مشارکت سیاسی در پای صندوق های رای هستند . تا زمانی که جامعه مدنی پویا نداشته باشیم و احزاب به میان بدنه جامعه ( دانشگاهایان ، فرهنگییان ، کارگران ، کشاورزان ، بازار ، دانش آموزان و … ) راه نیابند نمی توان قومیت ها و نقش آنها را در مشارکت سیاسی نادیده گرفت . با توجه به کم رنگ بودن نقش احزاب در انتخابات چنانچه نقش قومیت ها را نادیده گرفت مشارکت سیاسی طی چند دوره به حداقل خواهد رسید . و در نهایت استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی نیاز به بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی دارد که تحقق آن نیز فرایند خاص خود را دارد .