علی(ع) الگوی دیروز، امروز و فردای عدالت انسانی /عبدالواحد عبادی
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: علی(ع) الگوی دیروز امروز و فردای عدالت انسانی – دکتر عبدالواحد عبادی
نام علی بن ابی طالب (ع) چنان با عدالت در آمیخته است که هر زمان سخن از علی باشد هر انسان آزادهای ناخودآگاه به یاد عدالت میافتد و هرزمان سخن از عدالت میرود به یاد علی، گویا علی و عدالت دوروی یک سکهاند زیرا که عدالت نه تنها شعارعلی بود بلکه سیره و صورت و وجود و زندگی و شهادت علی هم بود. اصولاً این پرورش یافته خانه وحی سراسر زندگیاش را نه تنها همراه عدالت سپری کرد بلکه «قتل لشده عدله».سراسر تاریخ حیاط طیبه علی شاهد نابترین صحنه تجلی تئوری و عملی پابندی به این محور پایداری هستی است . زیرا که قانون حاکم بر جهان آفرینش و راز بقا و دوام نظام هستی بر محور عدلت است. در حوزه سیاست و اجتماع، داد ورزی و اجرای عدالت دیرینهترین آرمانی است که همواره دغدغه خاطر حکیمان و مصلحان اجتماعی بوده است. این اندیشه در نظام توحیدی اسلام جایگاه ویژه ای مییابد به گونه ای که خداوند تبارک و تعالی هدف از بعثت پیامبران و فرستادن وحی برپا داشتن قسط بیان میدارد «لیقوم الناس بالقسط».
زندگی علی در صلح و در جنگ در روزگار قدرت و حکومت و در ایام عادی گواه روشن وبی خدشه تلاش او برای استقرار نظام عادلانه در جامعه زر و زور تجویز بود او با تمام وجود در مقابل خویشان دوستان و دشمنان از عدالت جانانه دفاع کرد و از هرگونه مصلحت جویی و مصلحت اندیشی برای تأخیر در اجرای این «راز تعادل بخش هستی» به شدت ایستاد تا سیره او چراغی باشد در راه عدالت جویان و عدالت خواهان، امروز در سالروز ولادت آن اسوه تقوا و یقین به اندازه توان از دریای عدلش بهره میجوییم و نگاهی کوتاه به سیره عادلانه او میاندازیم.
هنگامی که از امام علی (ع) پرسیدند که عدل برتر است یا بخشش؟ فرمود:
عدالت هر چیزی را در جای خودش مینهد، درحالیکه بخشش آن را از جای خود خارج میسازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، درحالیکه بخشش گروه خاصی را شامل است؛ پس عدالت شریفتر و برتر است»
از دیدگاه قرآن کریم، هدف ارسال رسل اقامه قسط و عدل بیان شده است «لیقوم الناس»
اما اقامه عدالت به دو رکن اساسی نیازمند است: یکی قانون و دیگری مجریان قانون. در نظام اسلامی قانون منشأ خدایی دارد و بنابراین کامل است وبی نقص. اما رکن دیگر یعنی کارگزاران که نظر به انسان بودن دارای نقص و ایراد، اگر نظام سیاسی از مدیریت کارآمد برخوردار باشد و کارگزاران نظام بر اساس اصل قانونمداری و شایسته سالاری گزینش شوند و در پیاده کردن قانون بکوشد، عدالت اجتماعی تثبیت میشود و توسعه مییابد. برعکس، در نظامی که کارگزاران قانون را فقط برای دیگران لازم بدانند عدالت نهادینه نمیشود. حضرت در دوران خلافت خویش تلاش گستردهای به منظور حاکمیت اصل عدالت محوری و قانونگرایی انجام داد. با صدور فرمانها، عهدنامهها و دستورالعملهای حکومتی، به کارگزاران حکومتی آموخت که عدالت محوری را جدّی بگیرند و با نا عادلان در هر موقعیت و جایگاهی که باشند، برخورد قاطع داشته باشند امام علی (ع) صدای عدالت انسانی و الگوی نظام عدلت محور است. ایشان میفرماید:
«به خدا سوگند اگر که هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانها است به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از دهان مورچهای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد.»
حضرت در روز دوم خلافتش، در برابر ظلم و بیعدالتی چنین اعلام موضع کرد:«به خدا سوگند بیتالمال به تاراج رفته را هر کجا بیابم، به صاحبان اصلی آن باز میگردانم؛ گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند.»
حضرت در این اقدام عادلانه بسیار جدی بود و دستور داد اموال بیتالمال را نزد هرکس بیابند، هرچه سریعتر برگردانند. مبارزه قاطع با ستمگران و اجرای عدالت، نیازمند قاطعیت و تحمل دشواریها است. به همین دلیل بعضی یاران امام علی (ع) از حضرت درخواست میکردند که در اجرای عدالت، شدت عمل به خرج ندهد.
اما در اندیشه علوی، عدالت ستون اصلی و محور حکومت است و تساهل در اجرای عدالت آفت و ممنوع است.
امام پس از سرکوب شورش نهروان در کوفه خطبهای ایراد فرمود که در فرازی از آن چنین تأکید ورزید:
«خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بازگردانم و نیرومند در نزد من ناتوان است تا حق را از او باز ستانم.»
حضرت طی نامهای به «زیاد بن ابیه» جانشین فرماندار بصره نسبت به خیانت به بیتالمال چنین هشدار میدهد: «همانا به راستی، به خدا سوگند میخورم اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومی خیانت کردهای، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شده و در هزینه عیال درمانده و خوار و سرگردان شوی».گویا امام علی (ع) ناظر بر رفتار کارگزاران برای همیشه تاریخ است و و به آنان هشدار میدهد.
نامه حضرت به عثمان بن حنیف فرماندار بصره الگوی حاکم مستقل مردمی و ساده زیست است: «ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایهداران بصره تو را به مهمانی خویش فراخوانده و تو به سرعت به سوی آن شتافتی، خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند … گمان نمیکردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند، اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره میخوری»
در نامه امام به شریح قاضی محوریت عدالت و مراقبت از قضات موج میزند شریح درزمان تصدی پست قضاوت، خانهای به قیمت ۸۰ دینار خرید، امام علی به خاطر این اقدام شریح به شدت او را نکوهش کرد که چرا در جایگاه قضاوت نظام اسلامی، خانهای آن چنانی خریده است؟ «ای شریح! اگر هنگام خرید خانه نزد من آمده بودی، برای تو سندی مینوشتم که دیگر برای خرید آن، به درهمی یا بیشتر، رغبت نمیکردی. آن سند را چنین مینوشتم: این خانهای است که بندهای ذلیل آن را از مردهای آماده کوچ خریده، خانهای از سرای غرور که در محله نابود شوندگان و کوچه هلاک شدگان قرار دارد، حدود این خانه به چهار سمت منتهی میگردد:یک سوی آن به آفتها و بلاها، سوی دوم آن به مصیبتها، سوی سوم به هوا و هوسهای سست کننده و سوی چهارم آن به شیطان گمراه کننده ختم میشود و در خانه به روی شیطان گشوده است. این خانه را فریب خرده آزمند، از کسی که به زودی از جهان رخت بر میبندد، به مبلغی که او را از عزت و قناعت خارج و به خواری و دنیاپرستی کشانده، خریداری کرده است. هرگونه نقصی در این معامله باشد، بر عهده پروردگاری است که اجساد پادشاهان را پوسانده و جان جبّاران را گرفته و سلطنت فرعونها چون» کسرا و «قیصر» و «تبَّع» و «حمیر» را نابود کرده است»
نامه امام به محمد بن ابی بکر کارگزار مصر نماد واضح قواعد یک حکومت مدنی است. «او را فرمان داد به نرمش با مسلمان و خشونت با تبهکار و عدل با اهل ذمه و انصاف با ستمدیده و سختگیرى بر ستمکار و گذشت از مردم و احسان به آنها به مقدار توان و خداوند نیکوکاران را پاداش و بدکاران را عذاب میکند. با مردم فروتن باش، نرم خو و مهربان باش، گشادهرو و خندان باش. در نگاههایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوى رفتار کن تا بزرگان در ستمکارى تو طمع نکنند و ناتوانها در عدالت تو مأیوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهد پرسید، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید و اگر ببخشد از بزرگوارى اوست.»
داستان شکایت سوده پس از شهادت امام علی (ع) از ستم «بسربن ارطات» به معاویه معرف توجه ویژه علی به آزادی مردم در اعتراض به حاکمان است :او شکایت برد و تهدید کرد اگر «بسربن ارطات» را عزل نکند، مردم قیام خواهند کرد. معاویه او را نکوهش کرد و گفت: با قوم و عشیرهات مرا تهدید میکنی؟ تو را باز میگردانم تا «بسر» تو را کیفر کند. سوده پس از لحظهای سکوت اشعاری را در وصف ایمان، عدل و روح بلند امام علی (ع) خواند و سپس با معاویه حکایت ملاقاتش با امام علی را بازگو کرد معاویه پس از شنیدن سخنان سوده درباره رفتار مردم دوستانه امام علی (ع)، دستور داد آن گونه که سوده میخواهد، نامهای بنویسند. سپس گفت: آری! علی بن ابی طالب شما را این گونه بار آورده است که در برابر زمامداران، بیپروا سخن بگویید .
حضرت در نامه خود به مالک اشتر در مورد انتخاب کارگزاران این گونه سفارش میکند؛ «کسی را در بین آنها انتخاب کن که سخن حق را هر چند تلخ باشد، بگوید و در هر آنچه انجام میدهی یا میگویی و خدا آن را از دوستانش نمیپسندد کمتر یاریات کند و کمتر ترا بستاید در حالی که چنین کاری در اثر هوای نفس تو واقع میشود در هر جا که باشد.»چنان که از سخن مولا بر میآید، یکی دیگر از وظایف مردم در قبال حاکمان اسلامی، امر و ارشاد آنان به خوبیها و نهی آنان از ارتکاب بدیها است.
امیرالمؤمنین علی (ع) چاپلوسی را آفت انسانیت و حکومت عادلانه میداند و آن را عامل طغیان و سرکشی معرفی میکند «به اهل ورع و صداقت نزدیک شو و به آنها بیاموز و عادتشان ده که برای تو چاپلوسی نکنند و تو را برای و کارهایی که نکردهاند خوشحال نسازند چرا که چاپلوسی زیاد باعث طغیان و نخوت انسان میگردد و وی را وادار به سرکشی میکند»
امام مالک را به عیب پوشی از مردم سفارش میکند : «از عیبهای مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود، زیرا آنچه بر عهده توست، پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است، داوری کند. تا توانی دیگران را بپوشان، تا خداوند عیبهای تو را که خواهی از رعیت مستور بماند، بپوشاند.»
در نگاه عادلانه امام توسعه مقدم بر اخذ مالیات است ویکی از وظایف حاکم بسترسازی برای توسعه است. ای مالک: «باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه زمین باشی، زیرا خراج حاصل نشود، مگر به آبادانی زمین و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نیابد، مگر اندکی… که عدالت را در میانشان گستردهای و به افزودن ارزاقشان و به آنچه در نزد ایشان اندوختهای از آسایش خاطرشان و اعتمادشان به دادگری خود و مدارا در حق ایشان، برای خود تکیهگاهی استوار ساختهای…زیرا چون بلاد آباد گردد، هر چه بر عهده مردمش نهی، انجام دهند که ویرانی زمین را تنگدستی مردم آن سبب شود و مردم زمانی تنگدست گردند که همت والیان، همه گردآوردن مال بود و به ماندن خود بر سر کار اطمینان نداشته باشند و از آنچه مایه عبرت است، سود بر نگیرند.»
در اندیشه عادلانه امام ایجاد محیط مناسب برای سخن گفتن مظلومان اولویتی اساسی دارد اوانگونه به مالک سفارش میکند: بارها از رسول خدا شنیدم که میگفت: «پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوی دست بستاند. پس تحمل نمای، درشت گویی یا عجزآنها را در سخن گفتن»
عدالت محوری عمومی امام اقوام و خویشاوندان حاکم را مورد توجه قرار داده و برای جلوگیری از سوءاستفاده نزدیکان کارگزار از قدرت چنین سفارش میکند: «و بدان، که والی را خویشاوندان و نزدیکان است و در ایشان خوی برتریجویی و گردنکشی است و در معاملت با مردم رعایت انصاف نکنند. ریشه ایشان را با قطع موجبات آن صفات قطع کن. ..مبادا به سبب نزدیکی به تو، پیمانی بندند که صاحبان زمینهای مجاورشان را در سهمی که از آب دارند یا کاری که باید به اشتراک انجام دهند، زیان برسانند و بخواهند بار زحمت خود بر دوش آنان نهند. پس لذت و گوارایی، نصیب ایشان شود و ننگ آن در دنیا و آخرت بهره تو گردد. اجرای حق را درباره هر که باشد، چه خویشاوند و چه بیگانه، لازم بدار… هر چند، در اجرای عدالت، خویشاوندان و نزدیکان تو را زیان رسد.»
در سیره عادلانه حکومت امام حرمت خون انسانها جایگاه ویژه ای دارد: «بپرهیز از خونها و خونریزیهای بنا حق زیرا هیچ چیز، بیش از خونریزی بنا حق، موجب کیفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نکشد و رشته عمر را نبرد. خداوند سبحان، چون در روز حساب به داوری در میان مردم پردازد، نخستین داوری او درباره خونهایی است که مردم از یکدیگر ریختهاند. پس مبادا که حکومت خود را با ریختن خون حرام تقویت کنی، زیرا ریختن چنان خونی نه تنها حکومت را ناتوان و سست سازد، بلکه آن را از میان برمیدارد یا به دیگران میسپارد.»