قالیباف: زمین مذاکرات، ژنو و وین نیست، پالایشگاه ها و شهرک های صنعتی ماست!
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: روزنامه خراسان: محمدباقر قالیباف شهردار تهران اظهار داشت: زمین مذاکرات، ژنو و وین نیست، پالایشگاه ها و شهرک های صنعتی قالیباف: زمین مذاکرات، ژنو و وین نیست، پالایشگاه ها و شهرک های صنعتی ماست!است.
قالیباف افزود: نقش طیب نیاونعمت زاده در مذاکرات هسته ای، کمتر از ظریف نیست.
بخش هایی از گفتگو با قالیباف در زیر می آید:
من می گویم الان نقش آقایان طیب نیا، نعمت زاده، سیف، ربیعی و … در مذاکرات هسته ای، کمتر از نقش آقای ظریف نیست. تیم مذاکره وقتی می تواند نتیجه خوبی به دست بیاورد که عقبه او، قدرت و صلابتِ حاصل از تلاش تیم اقتصادی و سیاسی داخلی باشد.
آقای ظریف هر چقدر هم که توانمند باشد، کل پاریس را هم که با آقای کری قدم بزند، از موضع ضعف نمی تواند گل دیپلماتیک بزند. باید باور کنیم که زمین بازی مذاکره، ژنو و وین نیست، پالایشگاه ها و شهرک های صنعتی و نیروگاه ها و … ماست. مذاکرات مهم است اما گره زدن همه امور کشور به آن یک خطای استراتژیک است.
ما الان مذاکرات را تبدیل کرده ایم به استادیوم آزادی؛ خیل کثیری از استعدادها و توانایی های این سرزمین را که می توانند در برد تیم نقش داشته باشند به تماشاچی صرف تبدیل کرده ایم که یا کف و سوت بزند و یا فحش بدهد و گریه کند. بدتر از این، بسیاری از مدیران کشور هم به تماشاچیان جایگاه ویژه تبدیل شده اند!
از طرف دیگر هم نباید این طور تصور بشود که هر نوع مذاکره و تعاملی با دنیا مذموم است. ما حرفمان حق است، از گفتن حق و ایستادن پای آن و تعامل با دنیا برای استیفای آن نباید هراسید. برخی گمان می کنند که پس زدن همه مناسبات پذیرفته شده و قواعد تعامل در سطح بین المللی، انقلابی گری است؛ این طور نیست.
قبلاً هم این مطلب را عرض کرده ام که انقلابی گری به معنای تجربه ستیزی و قاعده ستیزی نیست. انقلابی گری به معنای انزواطلبی و قطع ارتباط با عالم نیست. بر اساس قواعد مسلم حقوق بین الملل، ما حقوقی داریم که باید برای استیفای آن تلاش کنیم و این تلاش در شرایط فعلی نیازمند حضور پررنگ دیپلماتیک است. البته منظورم همه تلاش های دیپلماتیک است، نه تنها مذاکره با ۱+۵٫ تفکری که از حضور در مذاکره می ترسد، چطور می تواند کشور را اداره کند؟
نگاه ما باید اصالتاً به درون و توانایی های خودمان باشد. ما نه باید دلداده مذاکره باشیم و نه دل نگران آن. یعنی نه با استیصال و از سر ضعف به مذاکره برویم و این طور فرض کنیم که همه هستی و آینده ما در گرو نتیجه مذاکرات است و نه باید اینطور فرض کنیم که مذاکره یعنی از دست دادن استقلال و پذیرفتن سلطه بیگانه.
اگر بر اساس سنتهای الهی، دست روی زانوی خودمان گذاشتیم و با پذیرش همه سختی ها، مجاهدانه وارد میدان شدیم، بدانیم که بر اساس همان سنت های الهی، نتیجه ای جز پیروزی در انتظارمان نیست. مذاکره در این میان ابزار است، نه هدف.