کار سخت «سید محمد خاتمی» بودن!

عصر جنوب/ asrejonoob.ir:  افشین علا قائم‌مقام انجمن شاعران ایران در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:

اصلاح‌طلبان برای کسب کرسی‌های مجلس آینده، نیازی به هماوردطلبی و رجزخوانی ندارند.

شرایط کشور به گونه‌یی است که- در صورت اجرای بدون مانع قانون انتخابات- مجلس آینده از آن اصلاح‌طلبان خواهد بود. البته منظورم این نیست که تمام چهره‌های مجلس آینده، ترکیبی از چهره‌هایی است که یا اصلاح‌طلب – به معنای شناخته شده آن -هستند یا اصولگرایانی که از افراط و خشونت به دورند.

جریان اصلاح‌طلبی نیز از آنجا که به مصلحت و اعتلای کشور می‌اندیشد، ترجیح می‌دهد در شرایط دشواری که راه برای ورود بسیاری از چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب هموار نیست، اصولگرایانی بر مناصب بنشینند که به همین مصلحت و اعتلا بیندیشند. هم از این رو است که اصلاح‌طلبان اصیـــل – جریان وفادار به خاتمی- گزینه‌یی همچون ناطق نوری را بر هر چهره دیگری ترجیح می‌دهند، حال بماند که آقای ناطق نوری این دعوت را می‌پذیرد یا نه.

آنچه مهم است آزمون بزرگی است که اصلاح‌طلبان از آن سرافراز بیرون آمده‌اند؛ آزمون صداقت و پایبندی به حفظ و استحکام نظام، آزمون وفاداری آگاهانه و از سر تعهد به رهبری انقلاب آن هم در شرایطی که اصلاح‌طلبان جفاهای بسیار دیده‌اند. در چنین شرایطی وفادار ماندن به نظام، رهبری و قانون، ارزشمندتر است یا در شرایطی که همه چیز به کام باشد؟ وصف حال بزرگانی چون سیدمحمد خاتمی در این روزگار همان فرموده حافظ است که: با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام.خوب است سیاسیون این مملکت، بــا هــر گرایشی که دارند از این خصلت سید بزرگوار توشه بیندوزند. خاتمی فقط در سال ٧۶ که یک‌شبه جگرگوشه ملتی شد، لبخند نمی‌زد. خاتمی در این شرایط دشوار هم- که رسانه‌های تندرو حتی از فحاشی به ایشان ابایی ندارند- لبخند می‌زند.

این خاتمی، همان خاتمی ٧۶ است. آن روز هم خاتمی برای اعتلای این آب و خاک آمده بود، نه برای قدرت. آمده بود که با گشودن پر و بال تواضع و همراه با چهره‌یی گشاده و خندان، ملتی و جهانی را به گذشت، مدارا و تعالی دعوت کند. امروز هم- که اوضاع، به ظاهر به کام امثال او نیست- همچنان لبخند می‌زند و دشمنانش را به مروت و مدارا دعوت می‌کند.

او می‌بخشد، چون می‌داند، می‌داند که فرصت‌ها همچون ابرهای آسمان شتابنده و گذرا هستند و تا زنده‌ایم، باید نقش نیکی و برازندگی از خود به یادگار بگذاریم. حال چه فرقی می‌کند در صدر باشیم یا در کنج عزلت؟خاتمی فرزند فرهیخته امامی است که در ١٢ بهمن ۵٧، بعد از سرنگون کردن سلطنت دو هزار و ۵٠٠ ساله شاهنشاهی و در آستانه تشکیل حکومتی اسلامی…

در مقابل چشم‌های حیران جهانیان در پاسخ به پرسش خبرنگار هیجان‌زده‌یی که پرسید چه احساسی دارید؟ گفت: هیچ! چراکه برای او فرقی نمی‌کرد در زندان و تبعید باشد یا در صدر حکومتی که پایه‌های استکبار را به لرزه انداخته است. او به تکلیف می‌اندیشید و این بی‌اعتنایی به نفس و منیت خویش را در عمل به اثبات رساند.

جز خدا کسی را ندید و جز به خاطر خدا کاری نکرد. شور و اشتیاق وصف‌ناشدنی ملتی نیز که با دیدن او از خود بی‌خود می‌شدند و با یک اشارتش جان خود و عزیزان‌شان را بر کف گرفته و به قربانگاه می‌رفتند، سر سوزنی به حریم نفس او خدشه وارد نکرد و دچار نخوت و غرورش نساخت.

چه بسا که در برابر اهل مدح و تملق، دل‌آزرده می‌شد و این دل‌آزردگی را با اخمی زیباتر از تمام خنده‌های رهبران جاه‌طلب جهان به رو می‌آورد. او همه چیز و همه‌کس این ملت بود. اما لحظه‌یی باورش نشد که کسی است! خود را خادم ملت می‌دانست و میزان را رای ایشان می‌انگاشت.

حال که ما میراث‌دار چنین پیر فرزانه‌یی هستیم، چه فرقی می‌کند که کجا ایستاده باشیم؟ خاتمی نه با رییس‌جمهور شدن عزیز می‌شود و نه با گوشه‌نشینی، ضعیف و بی‌قدر. او هنرمندی است که هر جا رود قدر بیند و در صدر نشیند. حال چه فرقی می‌کند ریاست مجلس آینده، از آن چهره‌یی شود که منسوب به جریان سیاسی نزدیک به اوست یا از آنِ اصولگرایی که اگرچه در جناح رقیب اما متصف به جوانمردی و روشن‌اندیشی است.

آزمون بزرگ عجین ساختن دیانت و سیاست از همین‌جا آغاز می‌شود. کمااینکه در قضیه ریاست‌جمهوری نیز، خاتمی ترجیح داد چهره‌یی تقویت شود که با کاندیدای منتسب به اصلاحات، فرسنگ‌ها فاصله داشت.

کوتاه سخن، برای مجلس آینده نیز باید به مشی و سیره خاتمی پایبند بود. اصلاح‌طلبان باید از تجربه‌های تلخ گذشته درس بگیرند و در دام رقابت‌های پرسر و صدا نیفتند. آنچه مهم است مصلحت ملت و نظام است. باید همچون خاتمی با در نظر گرفتن واقعیت‌ها، به ایده‌آل‌ها اندیشید. هرچند خاتمی بودن کار سختی است!

مطالب پیشنهادی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.