فاصله احمدینژاد با مشایی تاکتیکی است
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: آرمان – آرش عسکری: عضو جامعه روحانیت مبارز است و برخی نیز گمانههایی درباره نزدیکی وی با جبهه پایداری مطرح میکنند. در دو دوره انتخابات نهم و دهم از حامیان احمدینژاد بهشمار میرفت و تا حدودی به موضعگیری صریح و تند در مقابل کسانی معتقد است که با پدیدآوردن جبهه اصلاحات زمینهساز نفاق شدند. او پس از انتخابات ۹۲ از حسن روحانی درخواست کرد استعفا دهد و به خانه رود تا دوباره انتخابات برگزار شود. این روزها و در گرماگرم چالشهای مجلس با دولت منتخب مردم در سال ۹۲ و همچنین با داغترشدن تنور گمانهزنیهای انتخاباتی برای ۲ انتخابات مجلس و مجلس خبرگان و همچنین در کوران اظهارنظرات مختلف و گوناگون جریانات سیاسی در باب این موارد، حجتالاسلام جعفر شجونی با «آرمان» به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:
درمورد وضعیت مجلس خبرگان بعد از رحلت آیتا… مهدویکنی و ترکیببندی این مجلس پس از ایشان چه نظری دارید؟
اینها پیشگویی است و به هر حال ما که پیشگو نیستیم. ولی آنچه از اظهارات و عملکردها برمیآید، ترکیب مجلس خبرگان با ترکیببندیهای قبلی هیچ فرقی نخواهد داشت.
فکر میکنید با توجه به شرایط موجود چه کسانی صلاحیت قرارگرفتن درمجلس خبرگان را خواهند داشت؟
همانهایی که بتوانند طبق مقررات شورای نگهبان امتحان دهند و وارد گود شوند.
در حوزه دیگری و در بحث انتخابات مجلس نیز تحرکاتی از سوی جناحهای مختلف دیده میشود.
در مجلس نیز همین طور. در آنجا نیز باد هنوز به پرچم اصواگرایان میخورد و آنهایی که بد کردند و حتی به اتاق لندن فرار کردند، هیچ صلاحیتی ندارند و مردم نیز آنها را نمیپذیرند و باهم نیز اختلاف دارند. شما نگاه کنید یک شورای شهر در تهران داریم و چندی پیش اصلاحطلبان در آن بشکن میزدند که مثلا چمران رای نیاورد. این کارها کار بچههایی است که سر کوچهها باهم بازی میکنند. دو روز اینور رای میآورد و دو روز دیگر آنور و اینها هیچ گلی به سر ملت نزدهاند که ملت یار آنها باشد. همانطور که مجلس ششم را دیدید که هم اعتصاب کردند وهم از صحنه مدیریت بیرون رفتند و همان روز نیز رادیو میخواند «دیو چو بیرون رود فرشته درآید». و شما خیال نکنید که این گونه سوالات بادی را به پرچم آنها خواهد زد، نه اینطور نیست، مردم ایران سرتا سر متدین هستند، به دین و مذهب علاقهمندند، به ولایتفقیه عقیدهمندند و باز همان خواهد شد.
یعنی اینکه فضا را تا حدی برای همه نیروهایی که شرایط حضور را داشته باشند، مناسب میدانید؟
شرایط را داشته باشند؛ ولی آنهایی که فتنه کردند شرایط برای حضور ندارند.
به هر حال درمورد برخی از نیروهای اصلاحطلب اکنون شرایط احراز وجود دارد. فکر نمیکنید اگر مجموعه نیروهای سیاسی درون کشور در انتخابات حضور داشته باشند، زمینه برای ایجاد وفاق و اتحاد ملی فراهم میشود؟
اگر مجموعه نیروها باهم باشند بله. و اگر تا امروز هم با هم بودند اکنون وضع دیگری در جامعه حاکم بود. اگر مجموعه انقلاب همه باهم بودند آنگونه که روزی آقایان موسویخوئینیها، کروبی، توسلی،هاشمیرفسنجانی و مهدویکنی همه با هم بودند و شاه را فراری دادند و امام را آوردند. اگر همانگونه بود و یا شدند آری ولی اگر با هم اختلافنظر داشته باشند قوتتان از بین میرود.
در کنار این قطببندی همیشگی اصلاحطلبان و اصولگرایان که سالها با عناوینی مختلف ادامه حیات سیاسی دادهاند اکنون نیروهای جدیدی بهنام اعتدالیون نیز به عرصه گام نهادهاند.
آنها این مساله را درست کردهاند. این اعتدالیون را آنها ساختهاند. ما یک اصولگرا داشتهایم و داریم. اصلاحطلبها آمدند تفرقه ایجاد کردند، جامعه روحانیت مبارز را به دو جور تفسیر کردند و سبب شدند که اصولگراها به آنها اسلام آمریکایی بگویند و آنها هم در مقابل بگویند مبنای شما خراب است و ما بسیار متاثر و گریانیم که چرا این قشر باید از تفرقه و جدایی و افتراق سخن بگویند. زمانی که ما بچه بودیم در کتابها نوشته بود «صدهزاران خیط یکتا را نباشد قوتی/ چون به هم برتافتی اسفندیارش نگسلد » این نخ پنبه دانهدانه دست ما باشد زود پاره میشود ولی اگر هزار عدد ازآنها با هم باشند، اسفندیار نیز قادر به گسستن آن نخواهد بود. ما تفرقه ایجاد کردیم و الان در مجلس دو جور وکیل داریم، در استانداریها دو جور استاندار داریم، دو جور فرماندار داریم. این تفرقه ایجاد شد و بزرگان کشور نیز هرچه دعوت کردند به اتحاد و اتفاق به هر حال گوش ندادهاند. آدم مسلمان نه تند است و نه کند، به وظیفهاش عمل میکند.
درمورد حرف و حدیثهایی که پیرامون بازگشت آقای احمدینژاد به عرصه سیاست برای انتخاباتهای پیش رو مطرح شده است چه نظری دارید و تا چه حد این امر را محقق میدانید؟
نمیدانم. دکتر احمدینژاد در ۴ سال اول خوب کار کرد و مردم نیز به او علاقهمند شدند. در ۴ سال بعد ما به او انتقاد داشتیم. ولی توده زیادی از مردم به او رای میدهند، برای اینکه کمابیش در روستاها و جاهای دیگر کار و خدمت کرده. ولی حال اینکه تایید صلاحیت شود یا نه به ما مربوط نمیشود. ما آرزو نمیکنیم نیاید، همانطور که آرزو هم نمیکنیم بیاید.
در روزهای اخیر حرف و حدیثهای ضدونقیضی درمورد تحرکات ایشان شنیده میشود تا آنجا که حتی از تماس ایشان با خاتمی نیز شایعاتی پخش شده است. این تحرکات را در راستای چه سیاستهایی میدانید؟
ما که آرشیو دقیق و صحیحی نداریم نسبت به سوالی که میپرسید. نمیدانم با خاتمی بوده یا نبوده. مسافرت کرده یا نکرده. الان شورای نگهبان وجود دارد که باید دید ایشان را تایید می کند یا نه و دوم استقبال توده مردم است. ما همیشه دعا میکنیم هر که بیاید به درد مردم و کشور بخورد و آرمان امام را پیاده کند، آرمان شهدا را پیاده کند و هر کسی بیاید خوشحال میشویم. احمدینژاد نیز در زمانی برای خود رئیس بود و وزیر عوض میکرد، برای خودش وزیر بیرون میکرد، دیدن علما نمیرفت و برای خودش یک مبلغی داشت که حال دوره او تمام شده و کسی دیگر آمده است. خدا کند همه بتوانند به تودههای مردمی برسند .
با توجه به اینکه بحث همیشگی اصولگرایان در دفاع از احمدینژاد این بود که اگر اشتباهی هم میکند به واسطه مشایی است اما اکنون میبینیم که کماکان رابطه احمدینژاد و مشایی مانند سابق حفظ شده است.
آنها میگویند ولی در این باره من نمیتوانم نظری دهم. فاصه ای بین احمدینژاد با مشایی نیست و این یک تاکتیک است البته گذشت زمان مسائل را روشن می کند.
اصولگرایان تا چه اندازه احمدینژاد را به خود منتسب میدانند یا از او اعلام برائت میکنند؟
در طول این هشت سال آقای احمدینژاد یک کلمه از اصولگرایی حرف نزد. حتی یکبار نام اصولگرا را بر زبان جاری نکرد و ما چه میدانیم که ایشان اصولگراست یا غیراصولگرا؟ درمجموع در کارنامهاش مسائل منفی میبینیم اما مسائل مثبت نیز زیاد میبینیم. حال تا یار که را خواهد و میلش به که افتد. باید ببینیم که ملت استقبال میکند از ایشان یا نمیکند و این را بنده دیگر اطلاع ندارم. ببینید این حرف زدنها زبان داغی میخواهد و یک پرونده درست که ما در اختیار نداریم. یک عده بد و بیراه به او میگویند و عدهای دیگر از وی تعریف میکنند. یعنی میگویند نه دیگر او با مشایی نیست و میآید و از این جور حرفها و شما نیز روزنامهتان را از این حرفها پر نکنید.
به هر حال شما خود بهعنوان یک صاحبنظر و بهعنوان یکی از شخصیتهای پررنگ جریان اصولگرایی آیا در صورت کاندیداتوری آقای احمدینژاد حاضرید از ایشان حمایت کنید؟
بنده حمایتی نمیکنم، ما کاری به کسی نداریم. اگر شورای نگهبان صلاحیت دکتراحمدینژاد را تائید کند ایشان مسلما رای میآورد. چراکه مردم خیلی ازاو خوبی دیدهاند. چراکه در دهات استخر، ورزشگاه وجاده درست کرده، تونل زده و از این کارها. ما خودمان هنوز هم که به روستاها یا شهرها برای سخنرانی میرویم، میبینیم که ایشان هوادار دارند. البته بنده تبلیغ نمیکنم یا اینکه بخواهم ایشان را تائید کنم که رای بیاورند. نه بنده از این کارها نمیکنم.
شما روند فعلی مجلس را تا چه اندازه همسو و منطبق با خواست و نظرات مردم میدانید؟
از مجلس که روزانه بیست یا سی پیامک برای بنده میآید و یک عده در آنجا واقعا مشغول خدمت هستند و عدهای دیگر مشغول کارحزبی خودشان و مسلما هیچکدام از آنها مدرس نیستند و آرمان مدرس چیز دیگری بود. حالا باید کاری کنیم که مردم از آنها رضایت داشته باشند.
در طول این چندین ماه اخیر مجلس بارها با دولت چالش داشته است که این چالش را در تعداد کارت زردهایی که به وزرا داده به وضوح میتوان دید.
وقتی رئیس مجلس دائم میگوید مصوبات ریاستجمهوری قانونی نیست، وقتی دولت اقدامی خلاف قانون انجام دهد، معلوم است که عدهای نیز بالاخره عکسالعمل نشان میدهند؟! مثلا در همین بحث اخیر درباره برداشتن پول از صندوق توسعه ملی که دولت میگوید نه، مجلس باز اصرار دارد و مدرک نشان میدهند و ما نیز این وسط حیرانیم و نمیدانیم چکار باید بکنیم!!
در اخبار میخوانیم عدهای خواهان ریاست آیتا… هاشمی در مجلس خبرگان هستند، این مساله را چگونه ارزیابی می کنید؟
بازهم ایشان که یک بار صلاحیتشان برای یک انتخابات ریاست جمهوری احراز نشد، شاید قصد حضور دارد اما مجلس خبرگان تصمیم می گیرد که چه کسی رئیس باشد و به ما ربطی ندارد.
به هر حال فکر میکنید در صورت تائید و حضور از حمایت سایر اعضا بهرهمند باشند یا نه؟
فکرنمیکنم. مگرآقای شجونی باید حمایت کند؟ ما که دنبال یک لقمه بوقلمون پلو هستیم!
به هر حال تحلیل شما را بهعنوان یک صاحبنظر میخواستیم.
من صاحبنظر نیستم، من خودم را یک طلبه میدانم که صد دلیل دارم اگر با کسی دوستم و صد دلیل دارم اگر باکسی دشمن هستم و دلایل زیادی برای همه حرفهایم دارم و کسی نیز نیست که دلایل را از من بپرسد. تنها با همین مصاحبهها سر و ته قصه را هم میآوریم.
الان ما اینجا هستیم که دلایل را از شما جویا شویم.
نه ببینید ما که اینجا نمینشینیم که دلایلمان را بیاوریم و ردیف کنیم که مردم به کسی رای دهید یا به کسی رای ندهید. ما کلیگویی میکنیم و شری برای خودمان نمیتراشیم چون هر کدام از آقایان برای خود شخصیتی دارند، مریدانی دارند و نمیدانم در آینده چه میشود. درمجموع بقیه کارها دست دیگران است که آنها باید رسیدگی کنند.
نظر شخصی خودتان در مورد این امور به هر حال چیست؟
من که دلم میخواهد کشور واقعا یک درون انقلابی دیگری داشته باشد، واقعا دلم میخواهد که دزدها را من اعدام کنم. زندانها پر از جنایتکارانی است که در قالب روسای بانک و کارشناسان بانک میلیاردها تومان فساد میکنند. در جایی به یک پیرزن ارومیهای که قالیبافی میکند سه میلیون وام دادهاند و هر روز به سراغش میروند که پول بیتالمال را باید پس بدهی و به بعضی دیگر۳۰۰ میلیون تا پانصد میلیارد وام میدهند. من سراغ دارم که ۱۵۷ میلیارد فقط به یک نفر دادهاند و او هم در پروژهها خرج نکرده. اینها واقعا مستحق اعدام هستند. من از مسئولان تقاضا میکنم وارد گود شوند و مطالبات بانکها را از دزدها بگیرند.
آیا تحریمها را در این فسادهای اقتصادی موثر نمیدانید؟ یعنی وقتی که ما تحت فشار تحریم مجبور میشویم برای فروش نفت به کسی مثل بابک زنجانی اعتماد کنیم آیا این زمینهساز فساد نمیشود؟
وقتی در مجلس ششم، پول از جزایری گرفتند ما واقعا غصهدار شدیم و گفتیم که این چه وضعی است. و الان هم بابک زنجانی به همین ترتیب. من در این مورد آرشیو درستی ندارم و نمیتوانم نظری بدهم.