نگاهی به سونامی خاک در خوزستان؛ هشدار ۱۲ سال پیش سازمان ملل متحد(UNEP) و نحوه مدیریت منابع آب در حوضه آبریز دجله، فرات،کرخه و کارون
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: نزدیک به یک دهه است که ریزگردها بیامان بر سر ساکنان بخشهای وسیعی از جنوب و غرب ایران باریدن گرفته است. کارشناسان با بررسی تصاویر ماهوارهای میگویند منشأ اصلی ریزگردها بیابانهای عراق، سوریه، اردن، عربستان سعودی و شمال آفریقا است. انفجار جمعیت در سراسر خاورمیانه، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، تغییر اقلیم و کاهش نزولات جوی، وقوع جنگهای پی در پی در منطقه، سد سازیهای گسترده و بهره کشی بیش از حد از منابع آب و خاک و در یک کلام رشد فزاینده بیابان زایی در منطقه دست به دست هم داده تا امروز از هر گوشه کشور شاهد هجوم گرد و غبارهایی باشیم که گاه بخشی از کشور را فلج کرده و به حالت تعطیل فرو میبرد. اگرچه هنوز سهم کانونهای داخلی تولید گرد و غبار در بروز پدیده ریزگرد در کشور به طور دقیق مشخص نشده اما ناگفته پیداست که با شدت گرفتن خشکیدگی تالابهای بین النهرین این پدیده نیز در حال شدت گرفتن است.
به گزارش عصر جنوب،روزنامه ایران نوشت: گزارش حاضر میکوشد صرفنظر از تأثیر تغییر اقلیم و خشکسالی، تنها گوشه کوچکی از آنچه بر سر سه حوضه آبخیز دجله و فرات، کرخه و کارون بزرگ آمده تا امروز به یکی از اصلی ترین کانونهای تولید ریزگرد در منطقه تبدیل شود، پرده بردارد.
مدارس اهواز و ۹ شهر دیگر در خوزستان روز شنبه به حالت تعطیل فرو رفت و پروازهای فرودگاه اهواز و آبادان لغو شد. در همین حال اداره کل محیط زیست استان خوزستان اعلام میکند: «میزان ذرات معلق در هوای شهر اهواز ۹۹۷۷ میکروگرم در مترمکعب یعنی ۶۶ برابر حد استاندارد اندازهگیری شده است.» و این حکایتی است که همه روزه در خوزستان در حال تکرار و تشدید است. اما چرا؟
۱۲ سال پیش درست در همین روزها بود که برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد(UNEP) در یک هشدار جدی اعلام کرد که در جنوب غربی ایران و جنوب عراق فاجعهای در مقیاس فجایع دریاچه آرال و نابودی جنگلهای آمازون که بزرگترین فجایع زیست محیطی تاریخ هستند در حال وقوع است. سازمان ملل خاطر نشان کرده بود: این یکی از بدترین فجایع زیست محیطی مهندسی شده توسط بشر است که عواقب آن برای همیشه در خاطره جهان باقی خواهد ماند. واقعهای که با نابودی ۹۰ درصد تالابهای بین النهرین در خاورمیانه رقم خورده نمونهای از یک بحران جدی است که میتواند به افزایش درگیریها و جنگ در منطقه، افزایش آلودگیهای زیست محیطی، تهدید جوامع بومی، نابودی سایتهای باستان شناسی و زیستگاههای جانوری و گیاهی و افزایش شمار پناهندگان زیست محیطی و تهدید حقوق بشر بینجامد. در همان زمان سازمان ملل اعلام کرد که امیدوار است انتشار این گزارش برای کشورهای منطقه و همسایگان دجله و فرات جدی تلقی شده و راه را برای برقراری ارتباط هر چه بیشتر بین آنها به منظور بهرهبرداری عادلانه از منابع آب و برقراری صلح و امنیت هموار کند. اما این هشدارها از سوی هیچ یک از کشورهای منطقه جدی تلقی نشد و برنامههای سدسازی و توسعه اراضی زیر کشت ادامه یافت. در همین حال وزارت نفت در دولت نهم که به شرط انجام مالچ پاشی در بخشی از اراضی بیابانی استان خوزستان مشغول فعالیتهای حفاری و اکتشافی بود به تعهدات خود عمل نکرده و دولت وقت در سال ۱۳۸۶ وزارت نفت را موظف کرد که از توزیع مالچ رایگان به سازمان جنگلها و مراتع که تا آن زمان قیمت هر لیتر آن ۱۳ تومان بود خودداری کند. با افزایش قیمت مالچهای نفتی به ۳۶۰ تومان به ازای هر لیتر، بخش عمدهای از فعالیتهای بیابانزدایی سازمان جنگلها در دولت نهم و دهم متوقف شد تا امروز شاهد تشدید ریزگردها در خوزستان باشیم.
ساخت ۴۶ سد روی دجله و فرات
در گزارش یونپ آمده بودکه نحوه مدیریت منابع آب و احداث شبکههای زهکشی و آبیاری، ۹۰ درصد از بزرگترین و زیباترین تالاب خاورمیانه را به بیابان و نمکزار تبدیل کرده است. تالابهای بینالنهرین در منتهاالیه رودخانه کرخه و دجله و فرات قرار دارند و در ۴۰ سال گذشته ترکیه و عراق بیش از ۳۲ سد بزرگ روی دو رودخانه دجله و فرات احداث کردهاند. ایران نیز تا سال ۹۱ با ساخت ۱۴ سد در حوضه آبریز کرخه، ورودی آب هورالعظیم را تا حدی کاهش داد و بجز این ۳۶ سد دیگر هم در دست اجرا و مطالعه قرار دارد. اما به گواه اظهارات رئیس سازمان حفاظت محیط زیست منشأ داخلی ریزگردها تنها به تالاب هورالعظیم ختم نمیشود. معصومه ابتکار منشأ داخلی ریزگردها را منطقهای به وسعت ۳۵۰ هزار هکتار در خوزستان عنوان میکند که از این مقدار بخشی مربوط به هورالعظیم و مابقی مربوط به بیابانهای اطراف ماهشهر، تالاب شادگان و بیش از ۸۵ هزار هکتار هم مربوط به اراضی کشاورزی است که به دلیل خشکسالی زیر کشت نرفته و اکنون به کانون ریزگرد تبدیل شدهاند.
حال اگر به یاد بیاوریم که بر اساس اطلاعات شرکت مدیریت منابع آب ایران، در حوضه آبریز کارون بزرگ نیز ۹۲ سد طراحی شده که از این تعداد ۳۶ سد ساخته و به بهره برداری رسیده و ۵۶ سد دیگر در دست اجرا و مطالعه است نگرانیها نسبت به گسترش مناطق بیابانی جنوب خوزستان بیش از پیش میشود. از سوی دیگر با مقایسه تصاویر ماهوارهای منتشر شده توسط سازمان ملل متحد از تالابهای بین النهرین در ایران و عراق در سال ۱۹۷۳ و ۲۰۰۰ و تصویرهای جدیدتر متعلق به ۲۰۱۴ میلادی، میتوان حجم خشکیدگی این تالابها را بخوبی دریافت.
نابودی بینالنهرین از چه زمانی آغاز شد؟
تغییرات عمده در مجموعه تالابهای بینالنهرین از دهه ۵۰ میلادی آغاز شد. ظرفیت سدهایی که روی رودخانه فرات احداث شده هم اکنون ۵ برابر بیشتر از جریان سالانه آب فرات است. همچنین حجم مخزن سدهای روی دجله نیز دو برابر بیشتر از جریان سالانه آب موجود در دجله است. روی کرخه نیز بیش از ۱۴ سد بزرگ ساخته شده که بزرگترین آنها سدکرخه است. با اینکه افکار عمومی، فاجعه نابودی بینالنهرین را تنها به حکومت صدام در دهه ۹۰ میلادی نسبت میدهد اما گزارشهای منتشره نشان میدهد دولت ترکیه بیشترین سهم را در سدسازی و مسدود کردن جریان آب دجله و فرات داشته است.
طرحهای مدیریت منابع آب دجله و فرات در ترکیه از سال ۱۹۷۷ آغاز شد و تا سال ۱۹۸۹، ۲۲ سد و ۱۹ نیروگاه آبی ساخته شد که آب مورد نیاز ۷/۱ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی را با حجم ذخیره مخزن ۳۲ میلیارد مترمکعب تأمین میکرد. از این تعداد ۱۴ سد روی فرات و ۸ سد روی دجله احداث شده است. در قالب همین پروژه در سال ۱۹۹۲ سد آتاتورک با حجم مخزن ۳۰ میلیارد متر مکعب به عنوان چهارمین سد بزرگ جهان احداث شد. مهمترین سازه انسان ساخت روی دجله نیز سد ایلیسو در ترکیه است. این سد با حجم مخزن ۱۱ میلیارد مترمکعب دو سال قبل در نزدیکی مرز ترکیه با سوریه به بهره برداری رسید و حدود ۴۷ درصد از آبدهی رود دجله در عراق را کاهش داد. در مجموع اجرای این پروژهها میزان آب ورودی به کشور عراق را تا حدی زیادی کاهش داد و روند بیابانزایی در جنوب و شرق عراق تشدید شد.
در همین حال برنامه زهکشی تالابهای بین النهرین در عراق که از سال ۱۹۵۱ آغاز شده بود به شکل گسترده تری ادامه یافت. در قالب این طرح کانال وسیعی برای انتقال آب طراحی و ایجاد شد که به کلی تالابهای بین النهرین را نابود کرد. میتوان گفت عمده تغییرات تالابهای بینالنهرین در فاصله سالهای ۹۰ تا ۹۵ میلادی به وقوع پیوست به طوری که در این زمان از ۳۱۲۱ کیلومتر مربع هور مرکزی تنها ۹۸ کیلومتر مربع باقی ماند که نشان میدهد حدود ۹۷ درصد آن در مدت ۵ سال از بین رفته است. احداث شبکههای زهکشی نیز بیش از ۹۴ درصد هورالحمار را از بین برد.
در ایران نیز در نیمه دهه ۹۰ میلادی طرحهای مدیریت منابع آب در حوزه رودخانه کارون و کرخه به اجرا گذاشته شد که تنها بخش کوچکی از هدف آن تأمین آب کشاورزی برای ۱۵۰ هزار هکتار از اراضی خوزستان بود. اما امروز بیش از ۸۵ هزار هکتار از این اراضی کشاورزی به دلیل نبود آب به منبع اصلی تولید ریزگردها تبدیل شده است. زمین هایی که پیشتر مراتع آباد و پوشیده از درختچه یا حتی درختان جنگلی و با پوشش گیاهی قابل توجه بودند امروز به بیابان تبدیل شدهاند. در همین حال احداث سد گتوند روی گنبد نمکی نیز موجب شد تا بخش دیگری از این اراضی کشاورزی در پایین دست سد گتوند بیابانی شود. در حال حاضر از تالاب هور المرکزی و هورالحمار تنها ۳ و ۶ درصد و از تالاب هورالعظیم در ایران نیز کمتر از یک پنجم باقیمانده است. حجم ذخیره سدهای ترکیه روی دجله و فرات بیش از ۹۰ میلیارد مترمکعب برآورد شده است. در عراق و سوریه نیز ظرفیت سدهای ساخته شده روی دجله و فرات بیش از ۵۲ میلیارد متر مکعب را شامل میشود. سازه هایی که فقط روی فرات ساخته شده حجمی معادل ۱۴۳ میلیارد مترمکعب را میتواند ذخیره کند اما این میزان ۵ برابر بیشتر از میانگین جریان سالانه تمامی سرشاخههای تأمین کننده رودخانه فرات است. با وجود ساخت عظیم ترین سدها در ترکیه، اما سدهای موجود تنها میتوانند ۴۲ میلیارد مترمکعب از آب فرات و ۵/۱۵ میلیارد مترمکعب از آب دجله را درکنترل خود درآوردند. از همین رو دیگر آبی باقی نمانده تا وارد تالابهای بین النهرین شود. در ایران نیز سد کرخه با حجم ۲/۷ میلیارد مترمکعب در حال حاضر تنها معادل ۲۰ درصد ظرفیت حجمی خود آب دارد. توقف جریان آب در رودخانههای دجله و فرات و کرخه موجب شده تا امروز از تالابهای بین النهرین بیابانی به وسعت ۵۰۰ هزار هکتار حدفاصل بین ایران و عراق باقی بماند و مادامی که بیابانی به این وسعت در منطقه در حال گسترش است سونامی خاک نیز همچنان ادامه دارد.