چرایی هدر رفتن استعداد های فوتبالی در خوزستان
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: از نظر من استعداد کسی است که خدا موهبت هایی به وی ارزانی داشته که یا بقیه افراد دارای آن امتیازات نبوده یا تنها بخشی از آن در وجودشان نهادینه شده است. لذا کشف، پرورش و به سرانجام رساندن یک استعداد در هر زمینه ای، منوط به تلاش خود فرد و شناسایی و بارور ساختن به موقع آن توسط افرادی است که اصطلاحا استعدادیاب نامیده می شوند. در فوتبال و فوتسال نیز چنین است. برخی بازیکنان مستعد رشد و بالندگی در زمینه های خاصی مرتبط با این دو ورزش یا خود بازی فوتبال و فوتسال اند. عده ای دارای نبوغی ذاتی در زمینه روپایی زدن و حرکات نمایشی، برخی دیگر دارای توانایی بالقوه در داوری و اما عمده افرادی که در این مسیر پیشرفت می کنند، در تمامی بخش های آمادگی جسمانی، تکنیکی، مهارتی، تاکتیکی، روانی یا بخشی از آن ها به گونه ای قوی اند، که با مقداری کار اصولی و استفاده از دانش و توان مربیان می توانند تبدیل به بازیکنان بزرگی در فوتبال شوند. متناسب با سطح توانایی ذاتی، چگونگی پرورش آن استعداد از سطوح پایه تا بزرگسالی و اتفاقات پیش روی در زندگی آن فرد، سیر تکاملی پیشرفت آن ها نیز متفاوت است. لازم به ذکر است ژنتیک و توانایی بالقوه مهم ترین شاخصه بوده و تاثیرات محیط، تمرینات مداوم، ممارست، انگیزه و تلاش فاکتور های تکمیلی در به ثمر نشستن یک استعدادند. اما آنچه در سطح اول فوتبال دنیا، خصوصا ایران و استان خوزستان مشاهده می کنیم، تنها درصد ناچیزی از تمامی آن همه استعدادی است که می توانسته به چرخه فوتبال حرفه ای وارد شود. از نظر بنده حدودا ۳۰ الی ۴۰ درصد ظرفیت های موجود. یکی از مهم ترین دلایل از بین رفتن آن ۶۰ یا ۷۰ درصد و عدم ورود آن ها به این سیکل، مشکلات مالی و فقر یا بی توجهی خانواده هاست. به گونه ای که اولویت های آن خانواده بیشتر تامین معیشت افراد خانوار، ادامه تحصیل آن ها، اشتغال فرزندان و مسائلی از این قبیل است که با توجه به شرایط دشوار اقتصادی و زندگی، بیشتر به این جنبه از زندگی بازیکن توجه شده است تا فوتبال. چرا که آن ها به پیشرفت فرزند خود در فوتبالی که از ذره ذره آن بوی لابی گری، دلالی، حق خوری، باندبازی، عدم بومی گرایی، رفتار های سلیقه ای، پولی شدن و منفعت طلبی برخی مربیان و استعدادیاب ها به مشام می رسد، امیدی نداشته که عمر آن ها را صرف قماری به اسم فوتبال کنند و پس از عمری تلاش، برد یا باخت آن مشخص نباشد. از دیگر دلایل عدم به ثمر رسیدن استعداد ها، آفت ها و موانعی است که در سنین نوجوانی و جوانی گریبان گیر بازیکنان می شود. تلاش برای قبولی در کنکور و آینده تحصیلی و شغلی که سبب شده برخی بازیکنان از سنین ۱۴ سالگی به بعد، اولویت اولشان درس خواندن شده و با قبولی در دانشگاه، دیگر آن سن طلایی جهت عرض اندام را از دست داده و از این چرخه هرچند معیوب عقب بیفتند. از دیگر دلایل، جاذبه های جنسی و لذت های بی شمار و روزافزون در جامعه ای است که اکنون دچار نوعی افسار گسیختگی و بی بندوباری بی سابقه شده. دوست یابی ها و تبدیل شدن برخی ضدارزش ها به ارزش ها، همزمان با کاهش توجه خانواده ها به علت درگیری بیش از حد و غرق شدن در مسائل روزمره، تبدیل شدن فضای مجازی به مکانی راحت برای دوستیابی و قرار های خارج از عرف و چارچوب و جذبه های جنسی و تنوع طلبی های موجود، سبب شده بخش عظیمی از سرمایه های ما در فوتبال حتی در سطوح باشگاهی و ملی به هدر بروند. بازیکنان ملی و مطرحی که بر اثر همین موارد به انحراف و خروج از ریل فوتبال شده اند، بی شمارند. از طرفی تنوع انواع مواد روانگردان، افزایش بی رویه قلیان سرا ها و قهوه خانه ها، پارتی های شبانه و خانه های تیمی، انواع مواد مخدر صنعتی و سنتی و همچنین تغذیه ناصحیح به علت تغییر ذائقه مردم و روی آوردن به فست فود ها و تغییر رویه در زمان خواب و بیداری به گونه ای که اکثر نوجوانان و جوانان ساعت ۴ یا ۵ صبح به خواب رفته و ساعت ۱۳ یا ۱۴ از خواب بر می خیزند، از دیگر دلایلی است که استعداد ها هدر رفته و (( آسیب رسیدن به پیکره تغذیه و خواب به عنوان ۲ شاخ غول پیشرفت در ورزش، عامل اصلی در فروپاشی قوای جسمی و روحی یک نوجوان و جوانی است که سنین رشد )) را طی می کند. از دیگر موانعی که در اوج پیشرفت یک بازیکن نخبه ۲ سال وی را از شرایط آمادگی و بالندگی دور می کند، خدمت مقدس سربازی است که تیم های نظامی به علت ظرفیت های محدود، توانایی جذب و به کارگیری تمامی بازیکنان واجدالشرایط را نداشته و برخی دیگر نیز این گونه هدر می روند. پس از خدمت سربازی نیز، جوانی که مشاهده می کند آن بازیکن سابق به لحاظ آمادگی بدنی و تکنیکی نیست و اولویت های بسیار جدیدی در زندگیش پیش آمده، عطای کار را به لقایش بخشیده و جذب بازار کار، دانشگاه یا مقوله ازدواج می شود. اما اگر از موارد فوق بگذریم و آن را کنار بگذاریم، گاها سرنوشت یک بازیکن را آسیب دیدگی ها و مصدومیت های شدید رقم می زنند. چه بازیکنان خوبی در فوتبال استان بر اثر چنین مواردی کنار رفته و برای همیشه از گود فوتبال بیرون رانده شده اند. از دیگر موانع رشد و علل سرخوردگی یک استعداد، مربیان و استعدادیابانی هستند که تنها لباس مربیگری و استعدادیابی بر تن نموده، اما در حقیقت اینکاره نبوده و اشتباها وارد این حرفه شده اند. افرادی که معلم، مربی و اخلاقمدار نبوده و حب و بغض های شخصی را در مقوله استعدادیابی لحاظ نموده و برای جذب و کمک به یک بازیکن، بیشتر به جیب، شغل و جایگاه اجتماعی خانواده وی توجه نموده و در حقیقت بده بستان راه انداخته تا بتوانند برای خود امکانات، وام، تمکن مالی و…بیرون از زمین فوتبال فراهم نموده و از این علاقه بازیکنان و خانواده ها به پیشرفت در فوتبال، سوءاستفاده کرده و با استفاده ابزاری از جایگاه شغلی خود و پله قرار دادن بازیکنان، سبب هرزروی نخبگان زیادی می شوند. البته تعداد این افراد غیرموجه و ناشایست در مقابل مربیان باشرافت، بااصالت و زحمتکش انگشت شمار بوده، اما بسیاری از این افراد چنان در بدنه فوتبال رسوخ کرده اند که در این شرایط گرگ و میش، گاها تشخیص آن ها از پیشکسوتان و استعدادیاب های واقعی حتی برای اهالی فن نیز دشوار به نظر می رسد. تاکید می کنم ضربه ای که این افراد ناکاربلد بر پیکره ورزش استان و روند استعدادیابی وارد می کنند، عمیق تر از زخم شمشیر بوده و اثرات منفی آن بر فوتبال، حتی از ویروس کرونا، کشتار ها و ویرانی های جنگ های جهانی و حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی و متعاقبا فلج کردن اقتصاد ژاپن نیز سخت تر بوده است. پس احتمالا با توجه به موارد یاد شده و دیگر دلایل گفته نشده که در این مختصر نمی گنجد، احتمالا شما خوانندگان محترم نیز به این نتیجه رسیده باشید که تنها ۳۰ الی ۴۰ درصد از بازیکنان، آن هم اگر به سلامت از کنار مسائل ویرانگر یاد شده بگذرند، خواهند توانست به سطح اول فوتبال استان، کشور و حتی عرصه بین المللی برسند.
محسن بابادی