شهردار مسجدسلیمان !!مهره ای که هرز میچرخد
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: گاهی بواسطه درآوردن کفشها شاخ اینستاگرام میشود و وقتی دیگر با بوسه بر دستان کارگرانی که به واسطه مخارج بالای زندگی ، خود حاضرند دستان هر کسی را ببوسند تا فقط حقوقشان سر ماه پرداخت شود .
روزهای َنخُستِ حضورش در شهر ، همه ، او را مسیح مسجد سلیمان
مینامیدند ،اما…
پیمان مولایی !
کارمند نفتی که حالا، برای تکمیل رزومه خود، چند وقتی است ، سکان هدایت شهرداریِ شهری را در دستانش دارد ، که مردمش سالهاست چشم انتظار حداقل خدمات شهری هستند و همچنان از آن خبری نیست. اینجا شهرداری مسجد سلیمان است !! همانجا که با تغییر نماینده و اعضای شورای شهر، دچار تغییرات اساسی میشود واز نگهبان ورودی ساختمان گرفته، تا آبدارچی وکارشناسش تغییر میکند و اهداف پیشین و پروژه های کلید خوردهِ دوره هایِ قبل فراموش می شود و درنمایشگاه پسماندهای عمرانی دوره های قبل به تاریخ می پیوندد. خانه ها ، همان خانه ها و
معابر شهری همچنان،شکل و رنگ قدیمی خود را دارند، حتی اگر ٣٠سال پیش هم در این شهر زندگی کرده باشی بواسطه تغییرات اندک در سیمای شهری به راحتی هر آدرسی بخواهی پیدا می کنی. شهری که با قدمت بالای شهرداری در آن ، همچنان یک خیابان اصلی دارد و بازاری که ابتدا تا انتهایش مجموعا ٢کیلومتر نمیشود، نه از سیتی سنتر در آن خبری هست و نه از فروشگاههایی که تاریخ احداث آنها در مسجد سلیمان نهفته است ، خلاصه اینکه در این شهر فقط نامِ شهرداری وجود دارد و تمام خدمات شهرداری در دنبال کردن وجمع آوری دستفروشان و اخذ عوارض ساخت و ساز و سالیانه خلاصه میشود نه ارائه خدمات شهری.
تفاوت فاحش نوع مصالح بکار رفته درساختمانهای جدید، این شهر را بیشتر به یک لهاف چهل تکه شبیه کرده که اگر یک تکه از آن دچار اسیب شود وصله ای برای آن یافت نخواهد شد. در این شهر اگر سراغ از منظر شهری و فضای سبز بگیرید ، همچنان باید به سراغ منازل شرکتی بروید که نزدیک به هفتاد سال قدمت دارند. اینجا خبری از تحول شهری نیست و تنها معنی تحول از نظر شهرداری یعنی حک لاتین نام مسجد سلیمان در ورودی شهر ،نه از نوسازی ناوگان حمل و نقل شهری خبری هست و نه از دفع اصولی زباله ها، همچنان شهر به رشد طولی خود ادامه میدهد و هیچ تصمیم علمی وکارشناسی برای بهبود اوضاع شهر ی که ، بخش اعظمی از تاریخ نفت را در دل خود جای داده گرفته نمیشود، نه ازمعرفی اماکن تاریخی شهر خبری هست و نه از این ظرفیت چند هزار ساله استفاده ای میشود. گویی اینجا سهم وقسمت مردمانش تنها نشستن طولانی بر سکوهای سنگی جلوی خانه ها ونظاره برآمدو رفت مدیرانی است که از مدیریت تنها نامش را یدک میکشند ،اینجا مردمش خسته از بی توجهی های صورت گرفته همچنان منتظر اتفاقی هستند که شاید روزی طعم خوش زندگی را به آنها بچشاند. خلاصه بگویم اینجا رضایت از مدیران یعنی !تعریف و تمجید چابلوسانی که حلقه اول مدیران را تشکیل میدهند، نه مردمی که در حلقه نخست مشکلات قرار دارند ،
تا دیر نشده باید چاره ای اندیشید