استعاره نخل و آفتاب از تمدن عیلامی/ معبد مرموز زیگورات دورانتاش رمزگشایی شد
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: به اتفاق شما در گفتوگویی جذاب به سراغ یکی از پژوهشگران استان میرویم تا بلکه بتوانیم در کنار هم عیلامیهای کهن را همین نزدیکیها و در اطراف خود حس کنیم، درکشان کنیم و پرده از رازهای نهفته آنها برداریم.
به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، امروز به میان ورقهای تاریخ سفر خواهیم کرد؛ سفری هیجانانگیز به یکی از بناها و اماکن مرموزی که یک هزار و ۲۵۰ سال پیش از آن که مردی به نام عیسی بن مریم دورانی تازه در تاریخ بشریت را رقم بزند در دشتهای دو رود بزرگ شوش باستان ساخته شد.
به سال ۱۹۳۳ میلادی برویم؛ همه چیز به شکل اتفاقی رقم خورد؛ برخورد مهندسان نفت با یک آجر عجیب در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش و ارسال آن به باستانشناسان مستقر در منطقه و به دنبال آن آغاز کاوشهای جدید باعث شد تا گردوغبار فراموشی از یک تمدن باشکوه و پررمز و راز برداشته شود.
باستانشناسی فرانسوی به نام رومن گریشمن در سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۲ بنایی را به طور کامل از زیر خاک بیرون کشید که پرده از کشف یک معبد باستانی مهم برمیداشت.
بنای مربعی زیگورات دورانتاش (چغازنبیل) صدوپنج متر طول و عرض، و ۵۲ متر ارتفاع دارد؛ باستانشناسی این سازه سالهاست ذهن پژوهشگران فراوانی را از سراسر جهان همچون آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، بلژیک، دانمارک، ژاپن، و روسیه به خود مشغول ساخته است.
با وجود این همه تحقیقات و پژوهشها اما هنوز زوایای پنهان فراوانی از تمدن عیلام بعنوان بخشی از نتایج این کشف بزرگ باقی مانده است.
زوایای پنهانی که شاید برای آشکار شدن نیاز به یک نگاه پژوهشی متفاوت داشت؛ نگاهی که اخیرا توسط نویسندهای از دیار نخل و آفتاب به رمزگشایی عصر پیچیده عیلامیها پرداخته و البته فرضیات جالبی را نیز به دنبال داشته است.
حسین فرجالله چعب از طریق علم «انسانشناسی باستانشناختی» با شناخت جامعه عیلامی و بررسی تفاوتهای فرهنگی آن با سایر جوامع دوران باستان بسیاری از نقوش و سنتهای این تمدن را در میان مردم خوزستان شناسایی کرده است.
پس به اتفاق شما در گفتوگویی جذاب به سراغ این پژوهشگر میرویم تا بلکه بتوانیم در کنار هم عیلامیهای کهن را همین نزدیکیها و در اطراف خود حس کنیم، درکشان کنیم و پرده از رازهای نهفته آنها برداریم.
شاید برای خوزستانیها جالب باشد که خود را از عیلامیها بدانند؛ از نظر شما این رؤیا چقدر نزدیک است؟
فرجاللهچعب: در بررسیهای صورت گرفته که مدت ۳سال به طول انجامید به این نتیجه دست یافتیم که تشابه فراوانی بین عیلامیان ومردم عرب وجود دارد این تشابه شامل لباس مردانه، لباس زنانه، نقوش قالیبافی، نقوش خالکوبی، اسطورهها وعقاید وسنن و تقالید ونام شهرها و اشخاص وحتی در حرفهها وفنون تشابه وجود دارد.
چگونه ممکن است که از قالب شکل ظاهری اشیاء بدست آمده از زیگورات دورانتاش (چغازنبیل) به رفتارهای مشترک میان عیلامیها و عربهای ایران رسید؟
فرجاللهچعب: دربررسی لباس مردانه عقال، چفیه و لباس عربی بلند که دشداشه نامیده میشود درمیان عیلامیان رواج داشته است که علاوه برآن تشابه فراوانی میان لباس زنان عرب وعیلامیان وجود دارد.
آیا تحول ساختار فرهنگی جامعه عیلامی در زمانها و مکانهای مختلف میتواند فرضیات و یافتههای شما را به هم بزند؟ مثلا اقوام دیگری در یک مکان دیگر خالکوبی با این شکل و شمایل داشته باشند؟
فرجاللهچعب: هر قوم خالوبی مخصوص به خود دارد وممکن نیست که دو قوم در دونقطه جغرافیایی متفاوت خالکوبی متشابهی داشته باشند چون خالکوبی برگرفته از فرهنگ، رسم و رسوم و باورهای هر قوم است مثلا در میان اقوام جهان مردم عرب بیشتر از دیگر اقوام از خالکوبی استفاده نمودهاند وبه دو روش از خالکوبی بهره میبرند اول جنبه درمانی دارد و دوم جنبه زینتی.
نقوش عیلامی و خالکوبی، قالیبافی و صنایع دستی مردم عرب ایران از نظر شما چقدر منحصر به یکدیگر هستند؟
فرجاللهچعب: بررسیها ثابت کرده است که ارتباط تنگاتنگی میان خالکوبی ونقوش قالی وصنایع دستی وجود دارد مثلا نقوش هندسی خالکوبی مردم عرب را درنقوش قالیهای لامی (نوع خاص از قالی مختص روستاهای شوش که برگرفته از نام عیلام است)وخالکوبی لامی می یابیم همچنین درجاجیم بافی، خرج بافی، یا خیمههای عربی بیشتر این نقوش را مییابیم حتی درزیورآلات قدیم زنان باز این نقوش نمود مییابند.
سر نخ ارتباط فرهنگ عیلامی با زمان حال را تا چه حدی پیدا کردید؟
فرجاللهچعب: درمورد ارتباط فرهنگی بررسیها هنوز ادامه دارد ولی در فرهنگ مردم عرب خوزستان میتوان بسیاری از باورهای عیلامیان را یافت مثلا هنوز درروستاهای شوش این باور وجود دارد که برای درمان برخی بیماریهای روحی مجسمهای کوچک گلی ساخته میشود وپس از خواندن چند دعا سر مجسمه شکسته میشود تا آن روح بد یا خبیس که در جسم بیمار حلول کرده از جسم وروح فرد خارج شود؛ در باورهای عیلامیان باز این جریان وجود دارد و در کاوشهای باستانشناسی بسیاری از مجسمههای کوچک یافت شده بدون سر دفن شدهاند.
چند اسم دختر و پسر عرب با ریشه عیلامی را نام ببرید؟
فرجاللهچعب: هلو، اشویش، تیتو، زهمی، نهونته، هترو ، تبتی، شولی، میشمه،حته، هانی، هنو، هتو، زهو، شول، شوشه، دوه، انتیشه، نبراسه ، برشا، شاوی، ناطور، مشحوف ،بردی، هور و …
آن خالکوبی و این اسامی با ریشه عیلامی در حال فراموشی و کنار گذاشته شدن هستند؛ آیا باید جلوی این اتفاق را گرفت؟
فرجاللهچعب: با ثبت این نامها وثبت نقوش خالکوبی میتوان جلوی فراموشی آنها را گرفت علاوه بر آن پژوهشگاهی برای بررسی این ارتباط باید دایر شود ولی به دور از هر نوع جهتگیری خاص …!
با این توصیفات شما معادلات یافتههای باستانشناسی را به هم زدید! اینطور نیست؟
فرجاللهچعب: اینگونه فکر نمیکنم بلکه من بررسی جدیدتری انجام دادم و بسیاری از یافتههای من درکتابهای باستانشناسی بوده فقط ارتباط آن با مردم عرب بررسی نشده بود یعنی شواهد وجود داشت و من فقط تطبیق نمودم وشاید تحقیقات باستان شناسان نیاز مبرمی به این تطبیق داشت.
اگر بخواهید از زبان عیلامیهای باستان حرف آخرتان را در خطاب به مخاطبان بزنید چه میگویید؟
فرجاللهچعب: آثار وبناهای عیلامیان متعلق به شخص یا ملت خاصی نیست بلکه میراثی انسانی است پس در حفاظت آن تلاش کنید تا این میراث به آیندگان برسد؛ با تاریخ سلیقهای برخورد نکنید وتاریخ این سرزمین فقط دوره هخامنش یا ساسانی نیست بلکه این سرزمین تاریخ موثقتر وشکوفاتری به نام عیلام دارد که اولین تمدن این سرزمین است وهر چه پس از عیلامیان آمده وامدار آنهاست.
———————————————-
مصاحبه و گزارش: عارف شریفی صرخه