نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا، چلسی-رئال مادرید/ زیدان متخصص یا توخل مترصّد!
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: امین یزدانی کارشناس فوتبال: در اینکه توخل، بازیکن مطرح و صاحب نامی نبوده و سریعا وارد عرصه مربیگری شده حرفی نیست، زیرا او به علت آسیبدیدگی آنهم در عنفوان جوانی، کفشهایش را خیلی زود به دیوار آویخت و خیلی زودتر هم مدرک مربیگری گرفت.
از سویی، تغییر طرز تفکر باشگاههای آلمانی هم در ورود نسل مربیان جوانی چون توخل ووووو،، بیتاثیر نبوده است، زیرا مدیران آلمانی خیلی خوب به مربیان جوان اعتماد کرده و به آنها فرصت کار کردن میدهند و دیگر چنین دیدگاه و تصوری ندارند که لزوما سرمربی باید بازیکن بزرگی هم بوده باشد. مدرک مربیگری آکادمی فدارسیون فوتبال آلمان، نقطه مشترک کلیه مربیان جوان ژرمن هاست.
یک آکادمی که در بیش از ۲۰ سال گذشته کاملا متحول شده و سیستم های مدرنی را برای پرورش بازیکنان و مربیان ایجاد کرده است.
از طرفی دیگر، تاثیر مربیان و پیشروهایی مانند رانگنیک در فلسفه، تفکرات واندیشه های توخل و دیگر مربیان جوان آلمانی، واضح و روشن و مبرهن است.
رالف رانگنیک مهمترین تئوریسین و تعیینکننده خطمشی مدرن و نوین در فوتبال آلمان محسوب می شود. رانگنیک معتقد است همه جا و همواره باید به توپ و حریف فشارآورد و حمله کرد. توخل نیز متاثر از چنین دیدگاهی است.
چنین تفکراتی را از توماس توخل در تیم هایی چون ماینتس دورتموند، پاری سن ژرمن و بویژه چلسی کنونی بکرات مشاهده کرده ایم.
بازی پرفشار، تغییر مدام پست برخی از بازیکنان و گذاشتن تمام انرژی و توان بازیکنان درطول بازی و پرسینگ خاص آلمانی ها از جمله آنها است.
سرعتی که توخل در برنامه های تیمی اش می گنجاند، نفس حریفانش را می گیرد، تلاش تا آخرین ثانیه های بازی از دیگر برنامه های این مربی تاثیرگذار آلمانی است.
توخل روی جزئیات در چلسی حساسیت ویژه ای دارد و به ترکیبی که تلفیقی از بازیکنان باتجربه وجوان همراه باشد، علاقه مند است. موردی که در چلسی کنونی بوضوح دیده می شود.
او در چلسی به نوک هدف کلاسیک حداقل در ترکیب اولیه اش اعتقادی ندارد و از کای هاوراتس بعنوان نوک کاذب استفاده می کند تا بازیکنانی خلاق، باهوش و سرعتی چون ورنر، زیاش(پولیشیچ) و مونت، بتوانند به عمق خط دفاعی حریف یورش ببرند و ضربه نهایی را بزنند.
برای چنین برنامه ای، توخل از هاوراتس بعنوان طعمه در یک سوم تهاجمی خود استفاده می کند.
توخل از خط دفاعی سه نفره در چلسی استفاده می کند. رودیگر، زوما و آزپلیکوئتا، سه مدافع میانی بلوزها هستند که در دوران توخل به درک خوبی از همدیگر رسیده اند و از هماهنگی و هارمونی بسیار خوبی برخوردارند.
جیمز و آلونسو نیز بعنوان دو فولبک راست و چپ، هم در فاز دفاعی و هم در حالت تهاجمی از توازن و بالانس خوبی بهره مندند. هرچند آلونسو در برگشت ها نسبت به جیمز جوان، کنُدتر عمل می کند.
کانته و جورجینیو دو هافبک مرکزی و انرژیک توخل هستند که زوج مناسبی را در میانه زمین تشکیل می دهند. کانته در توپگیری و تخریب حملات حریف و گاها اضافه شدن به مهاجمین خودی، فوق العاده عمل می کند. او خستگی ناپذیر و پرتلاش درخدمت کارها و تاکتیک های تیمی است و در چشم کسانی که فوتبال را عمیق نمی نگرند، دیده نمیشود، اما او در پازل تیمی توخل، بازیکنی تاثیرگذار و کلیدی بشمار میرود. برای همین توخل دوست داشت که همیشه کانته، ورنر و هاوراتس و رودیگر را در تیمش داشته باشد.
جورجینیو یک بازی سازی قهار در عقب زمین است، یک رجیستای ناب که تلفیقی از سبک فوتبالی برزیلی -ایتالیایی را با خود بهمراه دارد.
او بخوبی به تیم نظم می بخشد و ضرب آهنگ بازی را در دست دارد و به تیم تعادل می بخشد.
او رابط فوق العاده ای بین خط دفاعی و سایر بازیکنان توخل در تیم چلسی است، یادگار خلف ماوریتزیو ساری در استمفوردبریچ.
امیدوارم دیدار جذابی را از سوی دو تیم چلسی و رئال مادرید ببینیم.