منبع آب، محرومیت و آیندهی مبهم کودکان!
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: منبع آب اهواز از نقاطی است که سالهاست درباره پرخطر بودن آن، ریزش کوه و خانههای ناایمن آن صحبت شده و میشود.
همین سال گذشته بود که بر اثر ریزش کوه کودکی جان خود را از دست داد. منبع آب نمونه بارز حاشیه نشینی در قلب یک کلانشهر است که فقط مسئله ایمنی ساختمان خانهها در آن مطرح نیست بلکه ایمنی روحی و جسمی کودکانی که آینده ساز جامعه هستند هم در اولویت است.
ساکنان بسیاری در این محله از اهواز زندگی میکنند هر خانواده سه، چهار یا پنج فرزند دارند که بیشتر آنها با فاصله سنی اندک به دنیا آمده و بزرگ میشوند. همه انسانها از حق حیات یکسان برخوردارند و باید شرایط موفقیت و رفاه برای کودکان فراهم شود اما در این منطقه با وجود همه مشکلات خاص یک منطقهای که با معضلات حاشیه نشینی از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، ساختوسازهای غیر مجاز، نداشتن پروانه ساخت و سند قانونی، نارسایی خدمات شهری، آلودگی زیستمحیطی، بیکاری و اشتغال کاذب درگیر است جایی برای بارور شدن استعدادهای یک کودک مهیا و فراهم نمیشود.
کودکان این منطقه صبحها به کوچه میآیند و با وسایل ابتدایی بازی میکنند اگر خانواده از پس تامین هزینه شهریه مهد و کلاسهای آموزشی بربیایند میتوان امیدوار بود که کودک رشد کرده و به جایی برسد اما درغیر این صورت استعدادها در نطفه خاموش میشوند.
با خانم میانسالی صحبت کردم که با پسر و عروس و ۴ نوهاش زندگی میکند: اینجا مهدکودک و مدرسه ندارد؛ مدرسه آن طرف اتوبان است نگرانی با من است تا بچهها از خیابان رد شوند و بروند مدرسه. یک پل عابر پیاده هم زدند که خیلی از ما دور است و بچهها از آن استفاده نمیکنند.
آنچه که بیشتر در این منطقه دیده و شنیده میشود صدای فاضلاب و عبور و مرور آزادانه حیوانات خانگی مثل خروس و مرغ است که اگر به بچهها آسیب برسد اتفاقات خوبی رخ نمیدهد.
مادر دیگری که دو فرزند دختر ۴ و ۲ ساله دارد هم به ما گفت: بچهها را میبرم پارک کوهسار بازی کنند. اینجا شرایط بازی وجود ندارد.
ابوالفضل هشت ساله است؛ یک نخ کاموا و یک سنگ دستش است و بازی میکند از او پرسیدم برای بازی چه میکند: تا حالا پارک نرفتم، دوست ندارم بروم. همینجا خودم بازی میکنم.
خیابانهای منبع آب را که بالاتر بروی تبلیغ یک مهدکودک و پیش دبستانی روی دیوار جلب توجه میکند. مدیر آنجا با خوشرویی با ما گفتوگو کرد. از او درباره وضعیت کودکان این منطقه پرسیدم که گفت: من خودم بچه همینجا هستم. ۲۹ سال است اینجا زندگی میکنم جای دیگر هم نرفتم. مردم اینجا واقعاً فقیر هستند. الان شاگرد دارم که رایگان در این مهدکودک هستند مطلع شدم که واقعاً ندارند و شهریه از آنها نمیگیرم.
وی ادامه داد: شهریه ۹۰ هزار تومان میگیرم در صورتی که آموزش و پرورش برای من ۱۵۰ هزار تومان تعیین کرده. بازیهای هوشی و بازیهای استاندارد برای بچهها مهیا کردم. از مربیان تحصیل کرده و باسابقه همین منطقه استفاده میکنم.
این مدیر مهدکودک بیان کرد: اینکه میگویم مردم فقیر هستند واقعا فقیر هستند. بمانید ظهر غذاهای بچهها را ببینید؛ بعضی از بچهها فقط برنج سفید میآورند. ماکارونی سفید میآورند شاید با یک قاشق رب گوجه فقط رنگی شده باشد حتی وسعشان نرسیده کمی سویا در آن بریزند. مجبور میشوم از بغل دستیاش اگر خورشت یا ماست داشته باشد برایشان میریزم. از نظر هوش بچههای اینجا بسیار بالا هستند اما چون امکانات ندارند یا پدر و مادر بیسوادند استعدادشان هدر میرود.
وی بیان کرد: مرکزی هست زیر نظر بهزیستی که با ما همکاری میکنند. در آنجا پروندههایی از مشکلات اینجا وجود دارد که بسیار وضعیت بعدی دارد. میخواهم بمانم همینجا و بچههای همینجا را باسواد کنم. به اینجا رسیدگی نمیشود. کسانی هم که به مکانهای جدید تازهساز نقل مکان کردهاند امکانات اولیه زندگی میخواهند.
اینجا شغل بیشتر مردم کارگری و بنایی است یا اینکه مغازه کوچکی از داخل خانهشان درآوردهاند. خانمهای منطقه مثلاً نان تیری بپزند، لیف ببافند و بفروشند. به مادرها میگویم که سبزیجات و حبوبات برای بچهها بگذارید، میگویند نداریم وگرنه دلمان میخواهد برای بچههایمان غذای خوب بگذاریم. همان مرکز بهزیستی که گفتم به خانمها امکانات میدهند و مکان مهیا میکنند که کالاهای خانگیشان را بفروشند.
به بچههای این منطقه اصلا توجه نمیشود اینقدر تلاش کردم تا بچههای مهدم را به برنامه بادبادکهای شبکه خوزستان ببرم تا دلشان خوش شود. اینقدر با مجری برنامه تماس گرفتم اما میگفت ما وقت نداریم. مگر بچههای اینجا با بقیه مناطق اهواز چه فرقی دارند؟
از کارشناسان تربیتی بسیار شنیدهایم که برای شکل گیری شخصیت کودکان بر مقوله بازی تاکید دارند؛ رسول خدا صلوات الله علیه هم فرمودند: «عَرامَهُ الصَّبِىِّ فى صِغَرِهِ زیادَهٌ فى عَقلِهِ فى کِبَرِهِ؛ بازى گوشى کودک در خردسالى اش مایه فزونى عقل در بزرگسالى اوست.» اینها همه نشان دهنده اهمیت سنین کودکی است. بی اهمیتی به کودکان و تفاوق قائل شدن میان آنها صدمات جبران ناپذیری در پی دارد.