ریشهیابی ناآرامیهای اخیر خوزستان
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: مرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در تحلیلی به چرایی مشکلات طاقتفرسای استان خوزستان پرداخته است.
این اقتصاددان در ابتدای تحلیل خود اشاره میکند: امکانات بینظیر و کمنظیر در استان خوزستان باعث شده تا این استان به یکی از حساسترین و پراهمیت ترین مناطق کشور از جنبههای اقتصادی و سیاسی و به خصوص امنیتی تبدیل شود. با این وصف، مرور شاخصهای اقتصادی و اجتماعی استان نشان میدهد که در بسیاری موارد این شاخصها در حد استانهای محروم و نه یک استان برخوردار قرار دارند.
مرتضی افقه در ادامه تحلیل خود در تجارتنیوز اضافه میکند: وجود چنین شکاف بزرگی بین داشتهها و نداشتهها باعث شده تا ساکنین این استان نسبت به نارساییهای موجود بسیار حساس شوند. آنچه باعث شده استان خوزستان دچار چنین تناقضی شود هم ریشه در ساختارهای فکری، فرهنگی و اجتماعی خود استان دارد و هم در بیاعتنایی مسئولان مرکز نسبت به این مشکلات.
در زیر به طور خلاصه به برخی عوامل که خوزستان را در چنین شرایطی قرار داد اشاره میکنم:
۱- سالهاست که دولت مرکزی اداره واحدهای بزرگ استان را که نقش ملی در اقتصاد کشور دارند را خود مستقیماً به عهده گرفته و مدیریت سایر بخشها را به عهده مسئولان محلی واگذار کرده است. طبیعی است که به دلیل نقش واحدهای ملی به خصوص شرکت نفت در اقتصاد کشور، دولت بهترین مدیران و نیروهای انسانی را با فراهم آوردن امکانات رفاهی و خدماتی بینظیر گزینش مینمایند تا خللی در کارکرد آنها ایجاد نشود. اما این شیوه تفکیک مدیریت واحدهای ملی مستقر از مدیریت استان باعث شده تا واحدهای بزرگ و ملی به بخشی مجزا در خوزستان تبدیل شوند.
همین شیوه تفکیک مدیریتی باعث شده تا منافع واحدهای ملی عمدتاً به خارج از استان به خصوص تهران منتقل شده و مضرات آنها شامل آلودگی (هوا، آب، و صوتی)، تورم بالا، ترافیک و ازدحام بالا و … در استان رسوب کند. علاوه بر این، وجود واحدهای ملی بزرگ با بهترین امکانات رفاهی در کنار ساکنین محلی غیرشاغل در این واحدها نابرابری و شکاف عظیم و تبعیض آمیزی ایجاد کرده که زمینهساز مشکلات اجتماعی پیدا و پنهان فراوانی شده است.
۲- برخلاف مدیریت واحدهای ملی مستقر در استان، دولت مرکزی در اغلب سالهای پس از انقلاب، ضعیفترین مسئولان محلی را در سطح استان و شهرستانها منصوب کرده است. بیثباتی و تغییر مکرر همین مدیران ضعیف مزید بر علت شده تا از امکانات بینظیر استان در جهت رفاه ساکنان آن استفاده مطلوب صورت نگیرد و نابرابریهای موجود تشدید شود.
۳- بخشی از مشکلات استان نیز ریشه در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود استان دارد. بسیاری از نخبگان استان (شامل روحانیون، دانشگاهیان، فرهنگیان، متولیان رسانهای و …) و مردم استان در مقایسه با سایر استانها نوعاً نگرشی غیرتوسعهای و بعضاً ضدتوسعه ای دارند. تنگ نظری و محدود نگری، حسادت، بینش خطا از مفهوم پیشرفت و توسعه، رقابت در کسب مدیریتهای استان بر اساس روابط قومی و فامیلی و نه شایستگیها، از جمله چالشهای دیگر در استان است.
۴- عامل دیگری که آستانه تحمل ساکنان استان را نسبت به مشکلات در مقایسه با سایر استانها کم کرده این است که مردم استان خود را در معرض دو نوع مقایسه تاریخی و فعلی قرار میدهند. اول مقایسه وضعیت معیشتی رفاهی فعلی با رفاه و رونقی است که در پیش از انقلاب در بسیاری از شهرهای استان به خصوص مناطق شرکت نفتی وجود داشته است. برخی شهرهای استان مثل مسجدسلیمان و هفتکل (که مدتهاست ذخایر نفتی آنها به اتمام رسیده و به شهرهایی فراموش شده تبدیل شدهاند) زمانی از مدرنترین شهرهای استان و کشور بودهاند و برخی مثل آبادان نیز تا پیش از جنگ از پیشرفتهترین شهرهای کشور و شاید منطقه بودند و اکنون به شهرهایی فرسوده تبدیل شدهاند.
خرمشهر که بزرگترین بندر تجاری کشور قبل از انقلاب و جنگ را دارا بود و اغلب تجار بزرگ و شناخته شده کشور در آن شهر ساکن بودند و یکی از زیباترین شهرهای کشور بود امروز از محرومترین شهرهای کشور است. مردم استان همچنین وضعیت فعلی خود را با شهرهای تهران و اصفهان و برخی شهرهای بزرگ دیگر مقایسه نموده و احساس میکنند که منافع ناشی از ثروت استان در شهرها و استانهای دیگر صرف شده و خود استان از این مزایا محروم ماندهاند.
افزوده شدن مشکلات زیست محیطی که از حدود ۱۰ سال پیش به صورت برجستهتری نمود یافتند باعث تشدید التهابات موجود در استان شد.
با وجود اینکه استان خوزستان بیشترین آبهای جاری و سطحی را در خود جای داده، اما سوءتدبیر در مدیریت منابع آب و حفاظت از محیط زیست طی چهار دهه گذشته از یک سو و بروز خشکسالیهای پیدرپی طی سالهای اخیر از سوی دیگر، مشکلات جدیدی از جمله پدیده مخرب ریزگردها و کمبود آب (برای فعالیتهای کشاورزی و صنعتی و به خصوص برای نیازهای معیشتی) به مردم خوزستان تحمیل کرد.