پروفسور کردوانی: دروغ می گویند، نمی دانیم چقدر آب داریم/ اصلا چه شد که به این روز افتادیم؟
عصر جنوب – asrejonoob.ir: بیآبی دو دههای میشود که گریبان ایران را گرفته؛ هرچند که برخی معتقدند ایران اکنون در دوره آبسالی است و تنها خشکسالی کشاورزی برای کشور بحرانی شده است، اما نشانههای بسیاری وجود داد که از وضعیت بحرانی منابع آبی ایران حکایت میکند. این مسأله دلایل متفاوتی دارد که عمدتاً انسانی است؛ دستاندازی به منابع آبی و خاکی و مدیریت آب، به بحران فعلی منجر شده است؛ دستاندازیهایی که البته هنوز هم ادامه دارد. همه این بحرانها موجب شده که هشدارهایی برای پایان آب و غیرقابل زندگی شدن ایران داده میشود.
پروفسور پرویز کردوانی، جغرافیدان و پدر کویرشناسی ایران و چهره ماندگار میگوید: اولین مسأله درباره آب این است که اصلا چه شد که به این روز افتادیم؟ در گذشته شرایط آبی ما خوب بود؛ کشاورزی میکردیم و سپس قناتها را درست کردیم تا از آن برای آب کشاورزی استفاده کنیم، اما سه اختراع این شرایط را تغییر داد.
* در ابتدا بگویید که ما چقدر آب داریم؟
ما حتی آمار دقیقی از میزان آبی که داریم هم نداریم، همه حدس است. برای آب باید سه ایستگاه باران سنجی درست شود اما این کار را ما نکردیم. میزان آب سطحیمان را هم نمیدانیم چقدر است چه برسد به آب زیر زمینی، اعداد ارقام که میدهند را باور نکنید، غلط است. هرکسی عدد و ارقام میگوید دروغ است؛ اما من الان دارم میگویم وضع آب خیلی بد است.
* برای حل بحران آب باید چه کاری انجام دهیم؟
اولین مسأله درباره آب این است که اصلا چه شد که به این روز افتادیم؟ در گذشته شرایط آبی ما خوب بود؛ کشاورزی میکردیم و سپس قناتها را درست کردیم تا از آن برای آب کشاورزی استفاده کنیم. برای به دست آوردن آب شرب هم در
شهر تهران با مشک در نزدیک قناتها آب پر میکردیم و یا با گالون برای ما آب میآوردند. به همین دلیل نمیتوانستیم آب زیادی مصرف کنیم. رودها هم در آن زمان بدون هیچ مانعی مسیر خود را میرفتند، مثلا در هنگامی که انسان نبود مقداری از زاینده رود تبخیر میشد، باقی آن هم به تالاب گاوخونی میریخت. با گذشت زمان انسان هم که به دنیا آمد، از اندکی از آبهای این رودها برای کشاورزی، شستشو و … استفاده میکرد. پس در قدیم دو منبع مهم آب داشتیم یکی آب زیر زمینی که طریق قناتها از آن استفاده میکردیم و دیگری رودها که آنها را هیچ مدیریتی نمیکردیم و حتی گاهی سیل میآمد.
* پس چه چیزی باعث شد که انقدر منابع آبی ما کاهش پیدا کند؟
این میزان استفاده از آب برای انسان کافی نبود، انسان که اشرف مخلوقات است به دنبال راهی بود که به شکلی آب بیشتری به دست بیاورد، ما خیلی افراط کردیم. پس سه چیز اختراع کردیم تا هر چقدر میتوانیم آب استفاده کنیم؛ در ابتدا به دنبال آبهای زیرزمینی رفتیم، آن زمان برای استفاده از آبهای زیرزمینی قنات حفر کرده بودیم اما این برای انسان کافی نبود و چاه را اختراع کرد. آرام آرام مرکز شهرهای مختلف ایران به آلبوم حفر چاهها تبدیل شدند و با تابلو از چاهها تبلیغ میکردند. تبلیغهایی که در آن نوشته شده بود؛ در تابستان قناتها هرز میرود، هر جایی نمیتوان قنات ساخت، باید هزینه زیادی برای قنات داد و …
* نشست زمین هم از عواقب زدن چاه است؟
بله، یکی دیگر از پیامدهای چاهها هم نشست زمین است، چاهها را حفر کردند و زمین نشست کرد. اکنون زمین نشست کرده و چالههای بزرگی در حال حفر است. نشست کردن زمین هم مشکلاتی مثل شکستن لولههای گاز و ریختن ساختمانها در پی دارد. مثلا در دشت ورامین دکلها کج شدهاند چون زمین نشست پیدا کرده، از سویی در کرمان پلها شکسته شده و در جادهها نیز از میبد به اردکان کمر جادهها شکستهاند.به همین دلیل درباره قطار سریعالسیر تهران مشهد الان هشدار میدهم که به این دلیل که دشت تهران، ورامین، مشهد، سمنان، سبزوار، شاهرود و نیشابور نشست پیدا کردهاند امکان دارد سرعت سریع قطار سریعالسیر منجر شود که کمر راه آهن هم بشکند.
* شما گفتید سه چیز اختراع کردیم که باعث استفاده از آب شد، دومین اختراع چه بود؟
سدها دومین اختراع ما بود، در گذشتهها رودها جریان زیادی داشتند و منجر به مرگ افراد زیادی میشد و آب را برای استفاده هم نمیشد کنترل کرد. بعد از دیدن این مشکلات سدها ساخته شد: اولین کاری که سدها میکنند مدیریت آب است زیرا ما آبی که جاری است را که نمیتوانیم کنترل کنیم. با ساختن سدها توانستیم آبها را ذخیره کنیم اما مرحله بعد از که مدیریت سد بود را متاسفانه ما درست انجام ندادیم. پشت سر سد نباید بد حرف بزنیم سد بسیار خوب است. مثلا الان میگویند سد زاینده رود را ساختند باتلاق گاوخونی خشک شد اما سد باتلاق گاوخونی را خشک نکرد اتفاقا این سد میتوانست باتلاق گاوخونی را آبدارتر کند. الان باید در ۴منطقه سد بزنیم؛ هم در مازندران و گیلان است، این دو استان بدترین آب را دارند، ۹۰ درصد مردم مازندران از آب زیرزمینی استفاده میکنند زیرا آلوده است.
* مدیریت درست سد به چه شکلی است و ما چه کاری انجام دادیم؟
وقتی سد را ساختند باید میزانی از آب را به باتلاقها اختصاص میدادند، میزانی دیگر را برای کشاورزی و مابقی را برای آب صنعت و آب شرب. یعنی اگر سهم دریاچهها و باتلاقها را بعد از ساخت سد باز میکردند و سهم کشاورزی هم میدادند، آب باقی مانده هم برای شهر و هم برای صنعت کافی بود. اما قانون دیگری تصویب کردند که در ابتدا آب سدها باید به شهرها اختصاص داده شود، دوم صنعت و اگر آبی باقی ماند برای کشاورزی. در این قانون آبی به تالابها و باتلاقها هم حتی اختصاص داده نشد.آن زمان میگفتند اگر آب به دریاچه ارومیه یا باتلاق گاوخونی میرسد تلف میشود. اما الان نظرشان تغییر کرده و حتی سازمان محیط زیست میگوید که باتلاق و تالاب باید اولویت اول آب سدها باشند. بهطور خلاصه اینکه ابتدا چاهها را ساختند و سپس سدها را و نام هر دو را هم عامل توسعه گذاشتند. اما در مدیریت سدها اشتباه کردند و آب سدها را به شهرها اختصاص دادند. مثلا در اصفهان آب زاینده رود را به اصفهان،کاشان و … دادند و آب را اصلا به کشاورزی اختصاص ندادند؛ فقط از این آب برای شهر و صنعت استفاده کردند. در یزد هم این اتفاق افتاده است؛ اکنون هر ۵ سال یک بار جمعیت را حساب میکنند اما در یزد هر ۵ ماه این کار را انجام میدهند، اکنون بیش از ۹۰ درصد روستاهای یزد خالی شدهاند زیرا فقط آب به شهرها اختصاص داده شد. در همین رابطه چندی پیش مجلهای در مصاحبهای از من پرسید که نظر من درباره انتقال آب چیست و من هم گفتم هر استانی را میخواهید نابود کنید به آن استان آب بدهید.
* چرا این اتفاق میافتد؟
برای اینکه وقتی آبی را به شهر میدهیم نمیگوییم آب کجا را به این شهر میدهیم؛ مثلا کارون زمانی کانل کشتیرانی بوده است اما الان در آن سبزی میکارند، ارتش و سپاه در آن رژه میروند و شهرداری اهواز همه زبالهها را در آنجا میریزد. از سویی شهرها هم فکر کنند باز هم به آنها آب داده میشود به همین دلیل کارواش و فضای سبز درست کردند و حال آب بیشتری میخواهند و این مسأله آب را درست کردند. به طور کلی با آب دادن به استانها نیاز آنها برطرف نشد زیرا تصور کردند آب بیشتری به آنها داده میشود و مناطقی هم که از آن آب گرفته شد مانند خوزستان نابود شدند.
* از سومین اختراع هم بگویید.
سد و چاه عامل تمدن بودند و سومی هم نماد تمدن است؛ شیر و شیلنگ. در گذشته میخواستیم آب بیاوریم با الاغ و کوزه آب میآوردیم. اگر یک کودک آب خود را میریخت مادر او، تنبیهاش میکرد زیرا نمیتوانست دوباره آب بیاورد. پس از آن دوران، شیر و شیلنگ ساخته شد و به نماد تمدن تبدیل شد. وقتی شیر و شیلنگ را در ایران آوردند دیگر از جارو استفاده نشد، کارواشها از آب زیاد استفاده کردند و … نگفتند که باید به اندازه استفاده کنیم، به مقدار زیاد در حمام و آشپزخانه از آب استفاده کردیم و این شد که ما به این روز افتادیم. هر مقدار چاه بود ساختند و هنوز میسازند، سدهای زیادی هم زدیم از شیلنگ استفاده کردیم و… به اینجا رسیدیم.
* در ابتدا بگویید که ما چقدر آب داریم؟
ما حتی آمار دقیقی از میزان آبی که داریم هم نداریم، همه حدس است. برای آب باید سه ایستگاه باران سنجی درست شود اما این کار را ما نکردیم. میزان آب سطحیمان را هم نمیدانیم چقدر است چه برسد به آب زیر زمینی، اعداد ارقام که میدهند را باور نکنید، غلط است. هرکسی عدد و ارقام میگوید دروغ است؛ اما من الان دارم میگویم وضع آب خیلی بد است.
* برای حل بحران آب باید چه کاری انجام دهیم؟
اولین مسأله درباره آب این است که اصلا چه شد که به این روز افتادیم؟ در گذشته شرایط آبی ما خوب بود؛ کشاورزی میکردیم و سپس قناتها را درست کردیم تا از آن برای آب کشاورزی استفاده کنیم. برای به دست آوردن آب شرب هم در
شهر تهران با مشک در نزدیک قناتها آب پر میکردیم و یا با گالون برای ما آب میآوردند. به همین دلیل نمیتوانستیم آب زیادی مصرف کنیم. رودها هم در آن زمان بدون هیچ مانعی مسیر خود را میرفتند، مثلا در هنگامی که انسان نبود مقداری از زاینده رود تبخیر میشد، باقی آن هم به تالاب گاوخونی میریخت. با گذشت زمان انسان هم که به دنیا آمد، از اندکی از آبهای این رودها برای کشاورزی، شستشو و … استفاده میکرد. پس در قدیم دو منبع مهم آب داشتیم یکی آب زیر زمینی که طریق قناتها از آن استفاده میکردیم و دیگری رودها که آنها را هیچ مدیریتی نمیکردیم و حتی گاهی سیل میآمد.
* پس چه چیزی باعث شد که انقدر منابع آبی ما کاهش پیدا کند؟
این میزان استفاده از آب برای انسان کافی نبود، انسان که اشرف مخلوقات است به دنبال راهی بود که به شکلی آب بیشتری به دست بیاورد، ما خیلی افراط کردیم. پس سه چیز اختراع کردیم تا هر چقدر میتوانیم آب استفاده کنیم؛ در ابتدا به دنبال آبهای زیرزمینی رفتیم، آن زمان برای استفاده از آبهای زیرزمینی قنات حفر کرده بودیم اما این برای انسان کافی نبود و چاه را اختراع کرد. آرام آرام مرکز شهرهای مختلف ایران به آلبوم حفر چاهها تبدیل شدند و با تابلو از چاهها تبلیغ میکردند. تبلیغهایی که در آن نوشته شده بود؛ در تابستان قناتها هرز میرود، هر جایی نمیتوان قنات ساخت، باید هزینه زیادی برای قنات داد و …
* نشست زمین هم از عواقب زدن چاه است؟
بله، یکی دیگر از پیامدهای چاهها هم نشست زمین است، چاهها را حفر کردند و زمین نشست کرد. اکنون زمین نشست کرده و چالههای بزرگی در حال حفر است. نشست کردن زمین هم مشکلاتی مثل شکستن لولههای گاز و ریختن ساختمانها در پی دارد. مثلا در دشت ورامین دکلها کج شدهاند چون زمین نشست پیدا کرده، از سویی در کرمان پلها شکسته شده و در جادهها نیز از میبد به اردکان کمر جادهها شکستهاند.به همین دلیل درباره قطار سریعالسیر تهران مشهد الان هشدار میدهم که به این دلیل که دشت تهران، ورامین، مشهد، سمنان، سبزوار، شاهرود و نیشابور نشست پیدا کردهاند امکان دارد سرعت سریع قطار سریعالسیر منجر شود که کمر راه آهن هم بشکند.
* شما گفتید سه چیز اختراع کردیم که باعث استفاده از آب شد، دومین اختراع چه بود؟
سدها دومین اختراع ما بود، در گذشتهها رودها جریان زیادی داشتند و منجر به مرگ افراد زیادی میشد و آب را برای استفاده هم نمیشد کنترل کرد. بعد از دیدن این مشکلات سدها ساخته شد: اولین کاری که سدها میکنند مدیریت آب است زیرا ما آبی که جاری است را که نمیتوانیم کنترل کنیم. با ساختن سدها توانستیم آبها را ذخیره کنیم اما مرحله بعد از که مدیریت سد بود را متاسفانه ما درست انجام ندادیم. پشت سر سد نباید بد حرف بزنیم سد بسیار خوب است. مثلا الان میگویند سد زاینده رود را ساختند باتلاق گاوخونی خشک شد اما سد باتلاق گاوخونی را خشک نکرد اتفاقا این سد میتوانست باتلاق گاوخونی را آبدارتر کند. الان باید در ۴منطقه سد بزنیم؛ هم در مازندران و گیلان است، این دو استان بدترین آب را دارند، ۹۰ درصد مردم مازندران از آب زیرزمینی استفاده میکنند زیرا آلوده است.
* مدیریت درست سد به چه شکلی است و ما چه کاری انجام دادیم؟
وقتی سد را ساختند باید میزانی از آب را به باتلاقها اختصاص میدادند، میزانی دیگر را برای کشاورزی و مابقی را برای آب صنعت و آب شرب. یعنی اگر سهم دریاچهها و باتلاقها را بعد از ساخت سد باز میکردند و سهم کشاورزی هم میدادند، آب باقی مانده هم برای شهر و هم برای صنعت کافی بود. اما قانون دیگری تصویب کردند که در ابتدا آب سدها باید به شهرها اختصاص داده شود، دوم صنعت و اگر آبی باقی ماند برای کشاورزی. در این قانون آبی به تالابها و باتلاقها هم حتی اختصاص داده نشد.آن زمان میگفتند اگر آب به دریاچه ارومیه یا باتلاق گاوخونی میرسد تلف میشود. اما الان نظرشان تغییر کرده و حتی سازمان محیط زیست میگوید که باتلاق و تالاب باید اولویت اول آب سدها باشند. بهطور خلاصه اینکه ابتدا چاهها را ساختند و سپس سدها را و نام هر دو را هم عامل توسعه گذاشتند. اما در مدیریت سدها اشتباه کردند و آب سدها را به شهرها اختصاص دادند. مثلا در اصفهان آب زاینده رود را به اصفهان،کاشان و … دادند و آب را اصلا به کشاورزی اختصاص ندادند؛ فقط از این آب برای شهر و صنعت استفاده کردند. در یزد هم این اتفاق افتاده است؛ اکنون هر ۵ سال یک بار جمعیت را حساب میکنند اما در یزد هر ۵ ماه این کار را انجام میدهند، اکنون بیش از ۹۰ درصد روستاهای یزد خالی شدهاند زیرا فقط آب به شهرها اختصاص داده شد. در همین رابطه چندی پیش مجلهای در مصاحبهای از من پرسید که نظر من درباره انتقال آب چیست و من هم گفتم هر استانی را میخواهید نابود کنید به آن استان آب بدهید.
* چرا این اتفاق میافتد؟
برای اینکه وقتی آبی را به شهر میدهیم نمیگوییم آب کجا را به این شهر میدهیم؛ مثلا کارون زمانی کانل کشتیرانی بوده است اما الان در آن سبزی میکارند، ارتش و سپاه در آن رژه میروند و شهرداری اهواز همه زبالهها را در آنجا میریزد. از سویی شهرها هم فکر کنند باز هم به آنها آب داده میشود به همین دلیل کارواش و فضای سبز درست کردند و حال آب بیشتری میخواهند و این مسأله آب را درست کردند. به طور کلی با آب دادن به استانها نیاز آنها برطرف نشد زیرا تصور کردند آب بیشتری به آنها داده میشود و مناطقی هم که از آن آب گرفته شد مانند خوزستان نابود شدند.
* از سومین اختراع هم بگویید.
سد و چاه عامل تمدن بودند و سومی هم نماد تمدن است؛ شیر و شیلنگ. در گذشته میخواستیم آب بیاوریم با الاغ و کوزه آب میآوردیم. اگر یک کودک آب خود را میریخت مادر او، تنبیهاش میکرد زیرا نمیتوانست دوباره آب بیاورد. پس از آن دوران، شیر و شیلنگ ساخته شد و به نماد تمدن تبدیل شد. وقتی شیر و شیلنگ را در ایران آوردند دیگر از جارو استفاده نشد، کارواشها از آب زیاد استفاده کردند و … نگفتند که باید به اندازه استفاده کنیم، به مقدار زیاد در حمام و آشپزخانه از آب استفاده کردیم و این شد که ما به این روز افتادیم. هر مقدار چاه بود ساختند و هنوز میسازند، سدهای زیادی هم زدیم از شیلنگ استفاده کردیم و… به اینجا رسیدیم.