زنان، بازنده همیشگی ورزش ایران
همشهری آنلاین نوشت، در حالی که در سالهای گذشته تلاش و شعار مسئولان ورزشی افزایش سهم بانوان در ورزش کشور بوده اما عکس این شعارها در عمل دیده میشود. در ماههای اخیر نواب رییس بانوان چند فدراسیون به دلیل عدم توافق نظر با روسای خود از سمتشان کناره گیری کردهاند و یا کنار گذاشته شدند.
اختلاف علی کفاشیان و فریده شجاعی یکی از مهمترین بحثهایی بود که میان رییس و نایب رییس بانوانش رخ داد هر چند که این اختلاف نظر دلایل اساسیتری نیز داشت.
بحثهای محمدرضا داورزنی و صغری نژادنایبی و همچنین محمود افشاردوست و صدیقه کعبیزاده در فدراسیون والیبال از دیگر بحثهایی بود که میان نواب رئیس و روسای فدراسیون رخ داد.
یکی از نمونه بحثهای ادامه دار میان نایب رییس بانوان فدراسیون کاراته و مدیر تیمهای ملی این فدراسیون رخ داد که سرانجام رسانهای شد و عشرت شاه محمدی و محمد آرین خو در مصاحبههای فراوانی علیه یکدیگر صحبت کردند.
بحثهای ذکر شده تنها نمونههایی از اختلافهای میان نواب رییس بانوان با فدراسیونهای مردانه است که در بیش از نیمی از موارد اختلاف، این نواب رییس بانوان بودهاند که مجبور به ترک فدراسیون شدند. در واقع بانوان بازنده همیشگی بوده اند. البته در بعضی مواقع صلاحیت ناکافی نایب رییس باعث بروز مشکلات شده که آن هم به دلیل انتخاب نادرست رییس فدراسیون بوده است. اما تجربه ثابت کرده است که صرف نظر از مقصر اصلی اختلاف، همیشه بانوان زمین بازی را ترک کردهاند.
این بازنده بودن نه تنها در این اختلافات و درگیریها بلکه در موارد دیگری هم به چشم میخورد.
در انتخابات فدراسیون بسکتبال از میان ۳۹ رای، خانمها تنها یک حق رای داشتند و ۳۸ رای متعلق به مردان بود. “گلاره کاکاوند” ملی پوش تیم ملی بسکتبال تنها بانویی بود که در انتخابات شرکت کرد. حتی مربیان و داوران بخش بانوان هم هیچ نمایندهای برای رای گیری نداشتند.
تنها حقی هم که به فاطمه کرم زاده نایب رییس بانوان تعلق گرفت، حضور در مجمع انتخابات بود.
در واقع این روال بیتوجهی به بانوان از انتخابات فدراسیون آغاز میشود بنابراین نمیتوان انتظار داشت که در مسئله مدیریتی زنان بتوانند سهم زیادی داشته باشند. در حالی که همه از تلاش برای توسعه ورزش بانوان صحبت میکنند اما مهمترین عامل رسیدن به این هدف که مدیریت است فراموش می شود.
با وجود اینکه میتوان گفت زنان سابقه مدیریتی کمتری داشته و قطعا ضعفهای بیشتری نسبت به مردان دارند اما این دلیل مناسبی برای کنارگذاشتن آنها نیست. در حال حاضر بانوانی هستند که در ورزش ایران سابقه مدیرتی طولانی و موفقی دارند.
چندین مورد ثابت کرده زمانی که زنان مدیر تلاش کردند که حق واقعی خود را بگیرند از طرف روسای مرد مورد سرزنش قرار گرفتند و به راحتی کنار گذاشته شدهاند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که همه میدانند که سابقه مدیریت بانوان در ایران طولانی نیست و باید زمان بیشتری به آنها داده شود تا بتوانند به مانند مردان در مدیریت با تجربه شوند. اما هیچ گاه این زمان به زنان داده نمیشود و با کوچکترین اشتباه و بینظمی اتهام ناتوانی به آنها زده می شود در حالی که برخی مدیران مرد بارها در زمانها و مکانهای متفاوت عدم توانایی خود را در مدیریت به اثبات رساندند.
گاهی اوقات به نظر میرسد بانوان در ورزش ایران نیستند تا برای آنها برنامه ریزی شود . شاید بهتر باشد در ابتدا بخش ورزش بانوان را به معنای واقعی راه انداخت و بعد برنامهریزی برای پیشرفت آن را انجام داد.
با وجود اینکه بسیاری از این موارد در نگاه اول جزئی بنظر میرسند اما مشکلاتی اساسی به نظر میآیند. برای رسیدن به توسعه در بخش بانوان توجه به کوچکترین و جزئی ترین مسئله هم الزامی است، البته اگر عزم راسخی برای پیشرفت ورزش بانوان وجود داشته باشد.