آیینهای شکار در هور فراموشی؛ میراث معنوی هورالحویزه خاک میخورد
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir: رسول عودهزاده – همه اقوام و ملل اشعار صیادی و آئینهای شکارگری دارند؛ ناشی از روحیه حماسهجویی، سرکشی، شجاعت و دلیری.
▪بدون شک، شکار همزمان یک سرگرمی، فرهنگ و وسیلهای برای امرار معاش است و صیادان کهنه کار روایتگر بخشی از تاریخ شفاهی مردم این سرزمین هستند.
▪هورنشینان هورالحویزه برای شکار مانند اغلب سنتهای دیگرشان نوعی آواز مخصوص دارند و به صورت هوسه(یزله) اجرا میشود که کمتر به آن پرداخته شده است.
▪صیادان با خواندن اشعار انسجام و شور ویژهای را ایجاد میکردند که بازگوکننده احوالات و شرح حال زندگی روزمره صیادان است. آیینی کهن است که به بازنمایی رابطه انسان با زیست بوم آبی می پردازد و از دیرباز در میان مردم ساکن در تالاب های جنوب غرب ایران رواج داشته است.
▪مشهورترین یزله این مردمان که بر روی جایی اسکله مانند به نام (تَهَله) اجرا می شد: (انبچیها أم عین الصفراء) است. ترجمه: (ای ماهی چشمزرد شکستت میدهیم).
▪معمولا ماهیهای بومی همچون گطّان و بعضا بُنی چشمزرد هستند.
▪(ساعدیهخوانی) به عنوان یک سبک موسیقی مخصوص اهل هور نیز یکی دیگر از آیینهای موسیقایی این منطقه است.
▪علاوه بر اینها صیادان ماهر باتوجه به شرایط جغرافیایی و آب و هوایی نیز تور(شبچ) خود را انتخاب میکنند.
▪صیادان هورالعظیم برای در امانماندن از بلایا و افزایش قدرت شکار معمولا گروه گروه میشدند و به شکار چندروزه میروند که به هر گروه (اُوده) میگفتند.
▪از رسوم دیگر در میان صیادان تقسیم بخشی از شکار در میان همسایگان و آشنایان بود.
▪میراث فرهنگی معنوی مناطق تالابی در جنوبغرب ایران به عنوان فصل مهمی از انسانشناسی و مردمشناسی این دیار سهوا یا عامدا به کنج و فراموشی سپرده شده است.
▪از سوی دیگر، هرچند امروزه به کارگیری تجهیزات پیشرفته صیادی و نسل جدید صیادانی که پا به هور می گذارند توانسته تا حدودی این میراث گذشتگان را در معرض خطر فراموشی قرار دهد، اما ثبت این میراث در ردیف میراث ناملموس میتواند به تثبیت و تقویت جایگاه آن موثر و مفید باشد.