گزارش؛ استخراج طلای کثیف از کارون

عصر جنوب – asrejonoob.ir:  این همه چهارچرخ حمل زباله مقصدشان کجاست؟ هر چند صد متر یک‌بار یکی از آنها را می بینم. منتظر می شوم کسی که این چهارچرخ را حمل می کند نزدیک‌تر بیاید‌. می‌گویم: « این همه زباله را کجا می‌بری؟» به من اجازه می دهد تا محل انباری که بار زباله اش را می برد با او همراه شوم. چهره و دستانش از فرط ماندن در آفتاب سرخ شده است.

اسمش را با لهجه غریبی تلفظ می کند:«مَحمَد». روزی ۲ بار در خیابان های «کوت عبدالله» هر بار ۲۰کیلومتر به همراه چهارچرخش راه می رود. از در خانه هایی که در مسیرش هستند دور ریختنی هایشان را کیلویی ۳۰۰ تومان می خرد و ۴۵۰ تومان‌به انبار ضایعاتی می فروشد. از اطراف چهارمحال بختیاری به اینجا آمده، این شغل را دوست ندارد با این حال می گوید: ۸ تا بچه دارم، نمی توانم بیکار بمانم.

به خیابان اصلی «شکاره یک» می رسیم. اینجا در همسایگی نخل های کهن ‌انبار ضایعاتی«‌اکبر» قرار دارد. عینک ته استکانی اش با سن کمی که دارد در تضاد است. اسباب کارش یک میز آهنی کهنه است که خود کم از ضایعات ندارد.
از آن طرف انبار کسی با صدای بلند و لهجه شوشتری می گوید: «پلاستیک ۲۱ کیلو- آهن ۵۲ کیلو»‌ اکبر در دفتر حساب و کتاب زیر اسم «یعقوب علی» یادداشت می‌کند. یعقوب علی می‌گوید:«مفتی حرف نمی‌زنم» اکبر با خنده و شوخی جورش را می کشد و می‌گوید: ‌یعقوب علی برخلاف ۸ تای دیگری که ماهی یکبار به خانه هایشان می روند هر ۱۰روز یک‌بار به دیدن زن و بچه اش می رود، زیراعیال وار است. روزی ۱۵ ساعت کار می‌کند.‌ اکبر خودش ۲۰ سال در کار خرید و فروش ضایعات است. اهل همدان است و ادعا می‌کند به زنش نگفته که کارش ضایعاتی است. می گوید: درآمد این کار بد نیست. آهن را کیلویی ۴۵۰ تومان می‌خرم و ۵۵۰ تومان به صنایع فولاد می فروشم. آلومینیوم نرم و خشک هم حاشیه سودش ۵۰۰ تومان است. محمد در حالی که زباله های جمع آوری کرده امروزش را تفکیک می کند در تأیید حرف اکبر و در جواب تعجب من با خنده می گوید: من گفته ام در اهواز در یک مغازه فروشندگی می‌کنم، اگر زنم بفهمد زباله جمع می‌کنم ترکم می‌کند. در میان سرو صدایی که یعقوب علی‌ از خرد کردن یک ساعت قدیمی به راه انداخته است یک در میان‌حرف های اصغر(برادر اکبر) را می شنوم: «امسال خیلی ضرر کردیم، بازار کساد ضایعات امسال فقط کفاف خرجی روزانه مان را می دهد. مشکلات قانونی هم جای خود دارد.»‌

حکایت غیر مصرفی ها و مصرف کننده ها
اصغر ادعا می کند از معتادها چون ممنوع است ضایعات قبول نمی کنیم. صد متر پایین تر اما گفته های «عباس» حرف های اصغر را رد می کند. بدون توجه به رفت و آمد اطرافش در حالی‌که سرش تا کمر در سطل زباله فرورفته ادعا می‌کند: دروغ می گوید. همه پلاستیک ها، آهن و مس هایی را که پیدا می‌کنم به ضایعاتی ها می فروشم. همه شان می‌خرند. سرش را بیرون می آورد حدقه گود رفته دور چشمان و لب های کبودش حکایت از مصرف‌مواد مخدر دارد که او را در ۳۵ سالگی مجبور به گشت زنی در زباله ها کرده است، از دلایل اخراجش می گوید: به مدت یک سال در بخش زباله سوز بیمارستان کار می کردم، زباله های غیر مصرفی آشپزخانه و دیگر بخش ها را که می رسید باید به گود زباله تحویل می دادیم. آنهایی که قابل فروش به ضایعاتی ها بود تفکیک می کردیم‌ و‌ در نیسان جا می دادیم و به گود زباله می رفتیم آنجا هم عده ای مثل جغد منتظر بودند و به سمت زباله‌های بی مصرف ما هجوم می آوردند تا از آنها مواد قابل استفاده را برای فروش پیدا کنند. عباس بدون توجه به جدیت مخاطرات بهداشتی کارش از تفکیک زباله های عفونی بخش های عفونی هم برایم می‌گوید. فاش شدن این‌همه، او را از کار بیکار کرده است. دزدی کابل برق و ساعت هایی را که با نشئگی سرگرم لخت کردن سیم‌ها‌ با هم کسبانش می شد را در خاطراتش بیان می کند. می گوید: روی زمین هر چی پیدا کنم می‌فروشم تا خرج موادم را بدهم.

تکلیف نامشخص زباله های اهواز
در انبار ضایعات قوطی رب، بطری روغن، شیر، دوغ و نوشابه بیشترین زباله ای است که به چشم می‌خورد. اینجا زمان در خاطرات اشیای بی‌مصرف متوقف شده است. نگاهی سرسری به گورستان آهن قراضه ها کافی است تا با دیدن اشیای قدیمی،گذشته های دور و نزدیک از خاطرتان بگذرد. چمدان عنابی بیننده را تا دهه پنجاه عقب می برد و دوچرخه‌ قراضه ریسی ساخت انگلیس که قدمت اش به دهه ۴۰ می رسد. در این میان اتاق ۱۲ متری در احاطه دور ریختنی ها و بوی نامطبوع شان محل خواب و زندگی کارگران ضایعاتی است. اکبر، برادر، پسر عمویش و دیگر کارگران شاغل در انبار ضایعاتی از دور ریختنی های ما با ۴تن نان خشک و ۱۰ تن ضایعاتی که در ماه جمع می کنند روزی ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان درآمد کسب می‌کنند. زباله های سرگردان محله کوت عبدالله تنها در همین راسته حدود ۴۰ ضایعاتی به وجود آورده است.

۳کلونی ضایعات
یک کارشناس امور شهری به ۳ کلونی ضایعات در زرگان، کوت عبدالله و سه راه خرمشهر که ممکن است بزرگ‌ترین‌کلونی انبار ضایعات با ۴۰ تا ۵۰ انبار باشد اشاره می کند. وی ۲ نوع جمع آوری از مبدأ(سطل های زباله) که غیر قانونی است و از محل گود زباله(ملاشیه) را تعریف می‌کند، اما روال شبه قانونی این چرخه سرگردان و نابسامان را اینگونه بیان می‌کند: این تفکیک ها از محل دپوی زباله در گودهای زباله و خرید به صورت حجمی بهتر است.  «احمد سمیعی» اظهار می کند: شهرداری اهواز برای هدفمند کردن و ساماندهی این چرخه اقدام به ایجاد یک کارخانه تفکیک زباله و زباله سوز کرده است و سرمایه ای بالغ بر ۱۰ میلیارد تومان را برای این طرح عنوان می کند که در مرحله سرمایه گذاری است. این کارشناس شهرداری می گوید: شهرداری اهواز به دلیل حجم بالای تولیدی زباله در شهر اهواز سالانه ۹ میلیارد تومان برای هزینه جمع آوری و دپوی زباله متحمل می شود در حالی که با این میزان می توان پروژه های عمرانی دیگری را به انجام رساند.

امل درویش کارون/*
مطالب پیشنهادی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.