اینجا معجزه ای رخ داده است/ گزارشی از قدمگاه خضرنبی (ع) درآبادان

عصر جنوب – asrejonoob.ir: داستانی در «طُرِّه خضر» نقل زبان هاست که شنونده را از کیلومترها آن طرف تر، به سوی خود می کشاند. روایتی به جا مانده در ذهن عبادانِ بیش از ۵۰۰ سال پیش از خاطره ردپای قدم های مردی که به «خضر نبی» معروف است. در آن حوالی قدیمی تر ها از پدرانشان شنیده اند؛ مردی که از آب حیات نوشیده و بی تردید هنوز هم زنده است و بیش از ۶ هزار سال عمر دارد در هوای گرگ و میش صبحدمی، در آنجا حضور یافته و با معجزه ای که از خود بر جای گذاشته چشم همگان را به حیرت واداشته است..

نقل است در طره خضر و «طره بخاخ»، پیرترها بهتر میدانند؛ برای بیشتر دانستن و دیدن اثر به جامانده از حکایتی که سر زبان هاست باید دل به جاده بزنی. از هر کس بپرسی، خروجی شهر به سوی خضر نبی را می شناسد؛ بیست دقیقه اول راه بعد از خارج شدن از محدوده شهر چشمت به تناقض در قهر و آشتیِ طبیعت عادت میکند، نخل ها سبز و زمین زرد ونیمه بایر. در میانه این -چشم نوازی ها- از تابلوی ورودی روستاها نباید غافل شد که سر از روستای دیگری درنیاوری؛ آن قدر نزدیک به هم، سرِ راهت سبز می شوند که به هر تابلویی که نزدیک می شوی باید بر دقتت بیشتر بیافزایی که مبادا رد شوی؛ چون فکر سر و ته کردن در جاده باریک و خوفناک با شانه بلندی که از سابقه تصادف های مکرر در آن حرف و حدیث زیاد گفته می شود، فکر خطرناکی است. پیش از آنکه تابلوی طره خضر که سمت راست جاده قرار دارد دیده شود گنبدی زرد رنگ بر ساختمانی سفید از دور ظاهر می شود و تابلویی نه چندان بزرگ که بر روی آن نوشته شده است؛ (یا خضر نبی (ع)). از جایی که تابلوی ورودی طره خضر قرار دارد مملو از قبوری است که به دلیل وقف شدن زمین های طره خضر  از سوی اداره اوقاف، استقبال مردم از زمین های رایگان و باورشان به قداست این مکان به قبرستان خضر معروف است؛ مساحتی بیش از ۳۰ هزار مترمربع که تنها هزار مترمربع آن به قدمگاه اختصاص یافته. از آن چه «ابن بطوطه» در سفرنامه مشهورش که در قرن هشتم هجری قمری به تحریر درآمده در توصیف طره خضر می گوید خبری نیست؛ بستر رود عقب نشینی کرده و نخلستان های سرسبز جای خود را به بیابان داده است.

بر روی نقشه، در زمینی که بین شط العرب و بهمنشیر در فاصله ۲۰ کیلومتری از مرکز شهر آبادان و در کیلومتر ۵ جاده آبادان- اروند است ایستاده ای؛ بر روی خاستگاه آبادان. زمینی که دوره های اخیر به دلیل دیده شدن حضرت خضر به طره یا همان جزیره خضر شهرت یافت و پیش از آن جزیره عبادان نام داشته است؛ گفته می شود در روزگاری دور جز شهر عبادان شهر دیگری در جزیره آبادان نبوده است. در بعضی کتاب ها اما نقل است که در دوران پیش از اسلام در قسمت جنوبی شهر فعلی آبادان، دهکده ای وجود داشته که به دلیل بقعه ای که منسوب به حضرت خضر بوده جزیره خضر نامیده میشده؛ این قریه در زمان خلفای اموی آبادتر شد و به صورت شهر کوچکی در آمد که عبادان خوانده می شد. محلی ها از وجود دو نفر عابد می گویند که وجه تسمیه این روستا به عبادان بوده است. ابن جزی اما گفته است(عبادان در قدیم شهر بوده و در ساحل دریا در آبادان رباطی میشد که به نام خضر و الیاس منسوب است و در مقابل آن زاویه ای است که ۴ نفر درویش با اولاد خود در آن نشیمن دارند و خدمتگزار رباط و زاویه اند و از فتوحات مردم رهگذار، گذران می کنند؛ تنها چیزی که از عبادان باقی مانده همان مقام خضر است که مکرر تعمیر شده و در ۴ میل جنوبی تر از آبادان فعلی واقع شده است.)

IMG_20160602_205154

خصوصیات بنای قدمگاه

چرا قدمگاهی وجه تسمیه یک جزیره می شود و ابن بطوطه ها و «ویلسن» ها در سفرنامه هایشان از آن یاد می کنند؟! خضر کیست که قدم هایش تا به این اندازه در باورهای مردم این منطقه ریشه کرده است؟! آنها با یک قرص نانِ شب و عبادت سیر می شوند و سقف توقعشان از آن بالاتر نمی رود. در این بنا حرمت قدم های چه کسی را نگه میدارند؟! همه چیز از همین جا شروع می شود؛ می گویند پیرترین های طره را در قدمگاه می توان یافت. باید رفت و پرسید؛ اولین گام بلند به سوی بنا و عبور از چارچوب در فلزی سبز رنگ، ورود به دنیای رمزآلودی است که قرن ها پیش توسط روستائیان رؤیت و روایت شده. ورودی این ساختمان چند وجهی، خیلی زود به حیاط نسبتاً بزرگی هدایتت می کند که دور تا دورش اتاقکهای ۳ و ۴ متری برای استراحت زائران و برگزارکنندگان آئین ها تعبیه شده است و راهرویی در سمت چپ قرار دارد که در همان ابتدای ورود، یک اتاقش به آرامگاه بزرگ خاندان عشیره آل قیم تعلق دارد. در زاویه مقابل آن اتاق بزرگی برای پخت و پز و در ابتدای راهروی سمت راست سرویس بهداشتی قرار دارد. نمای ساختمان تا یک متر و نیم از سرامیک نیمه مرغوب کرمی رنگ و مابقی نمای رنگ روغن بر سیمان سفیدی است که بعد از بازسازی دوم در سال ۹۳ از نذورات نقدی مردم به جا مانده که با یادگار نوشت زائران لکه ای و بد ریخت شده؛ این تیغه نازک دیوار بر روی آجرهای چهارگوش که از بصره برای ساخت بنا آورده بودند کشیده شده است. بنری با لوگوی خبرگزاری بین المللی قرآن که تصویر بزرگ چهره پیرمرد خندانی بر آن است بر روی دیوار نصب شده، از متنش می فهمی این پیرمرد که از او به عنوان مایه مباهات طایفه قیم یاد می شود، پدر تواشیح ایران، ملقب به «عبدالغنی» متولد ۱۲۹۸ هجری شمسی در روستای طره خضر است. ربطش به طایفه قیم تیره و عقبه اش از این خاندان است. نقطه مقابل دو اتاق ۱۲ متری برای نمازگزاران و در بین آنها اتاق قدمگاه است؛ نقطه عطف داستان.

IMG_20160602_205203

نذوراتی که مقبول افتاد

از همان جا بدون کفش وارد می شوی. فرش های دوازده و نه متری پهن شده بر زیر سایبان های ایرانیتی که به تازگی تعبیه شده برای این است که سایه و باد پنکه های سقفی اش از شدت گرما بکاهد. از همان ابتدا ناهماهنگی در هارمونی چیدمان تابلوهای کوچک و بزرگ آویخته بر دیوار، صندوق سبز آهنی پایه بلند نذورات و کشوی مهر نماز را می توان به قناعت و سادگی مردم طره نسبت داد. دستگیره فلزی درهای چوبی طلایی رنگ کوچکِ اتاقک اصلی مزین به پارچه های سبزی است که زائران دخیل بسته اند. اتاقک ۶ متری با تمام متعلقاتش را در یک نظر می توان برانداز کرد. درها اهدایی «سید جلال الدین میرصادقی نجار» است که می گویند نذرش با شفای فرزندش از مرگ حتمی ادا شده. دیوار درونی اتاقک تا ۲ متر از سنگ مرغوب مرمر نما شده که قیم می گوید اهدایی از قبل از انقلاب است؛ نذری از «حاج باقر» تاجر سنگ، که نقل است با برطرف شدن غده سرطانی اش ادا شده. نقطه مقابل ورودی اش یک فرورفتگی حدودا ۲* نیم متری قرار دارد با یک سنگ مرمر عمودی که از تاریخچه بنا و متولیانش خبر میدهد؛ که در سال ۹۲۰ هجری قمری به دست استاد جمعه بنا شده و آخرین متولی آن مرحوم حاج اسحاق قیم که از نوادگان شیخ ابراهیم است بوده که از نوادگانش ۲۵ نفر در قید حیات اند و ۴ نفرشان متولی مقام خضر. قفسه ای نیز وجود دارد که صندوق آهنی نذورات بر روی آن و چندین کتاب دعا در طبقه زیرنش است. به سقف که نگاه میکنی گنبدی شکل و گچ کاری شده است؛ لنگری آویزان از سقف که بخشی از آن در سقف فرو رفته و از جنس صندل (ساج) است؛ نظرت را جلب میکند که خواسته خضر در خواب از «حاج اسماعیل» بوده و ساخت آن دو سال به دست خود او به طول انجامیده.

IMG_20160602_205158

حکایت معجزه های مقام خضر

یکی از متولیان ادعا میکند: این سقف گنبدی شکل از خاک و گل است و سالم ماندن این لنگر در این ترکیب که حکم آتش برایش دارد یکی دیگر از معجزات مقام خضر است. او مدعی است پیش از این از آلمان و روسیه محققانی برای تحقیق بر روی این موضوع به قدمگاه آمده بودند و در کمال حیرت بازگشتند.

داستان های مختلفی از معجزه های این قدمگاه از حاضران می شنوی.

خضرِ زنده اینجا بود

اهالی روستای طره خضر شغل شان کشاورزی و عقبه شان از عرب های خوزستان است؛ عشیره قیم یکی از ۳۵ طایفه ایل محسن از ایلات آبادان است. پیرترها به فارسی سخن نمی گویند و هیچ پرسشی را بی پاسخ نمی گذارند؛ اهالی می گویند «عبدالحسین اسحاقی» بهتر میداند. پیرمرد نفسش را چاق میکند، چشم هایش را ریز و موتورش گرم می شود« شیخ ابراهیم مدتها خواب می دیده حضرت خضر داره میاد و چند نفرو با محمل( لنج یا قایق بزرگ بادبان دار) دنبال خودش میکشونه در اینجا؛ و از او میخوات بنایی به دست معماری به اسم استاد جمعه از اهالی بصره براش بسازه. اتفاق از خواب شیخ بیرون اومد. یک روز صبح سه نفر بودن که از عراق میومدن، شخصی که قصد سفر و سوار شدن به کشتی داشته ازشون میخوات سوارش کنن و به اون طرف خشکی بیارنش. ناخدا اعتنایی نمی کنه و اون مرد خشمگین میشه و عباش رو روی آب پهن میکنه، از آب و خشکی رد میشه و قایقو با حرکت دست به سمت خودش هدایت میکنه. در همین جایی که نشسته ایم متوقف میشه. اونها متعجب، اهالی روستا رو خبر میکنن» پیرمرد چشمهایش را گرد کرده می گوید:«کشتی با طول ۸ متر چطور میتونسته سر از خشکی در بیاره با اون مسافت. حضرت خضر رو دیده بودن. خودش گفته بود من خضر هستم و غایب شده بود.» شیخ ابراهیم که خودش عابد بوده دور کشتی دیوار میکشد و مکان را به عبادتگاه بدل میکند. بعدها تکه های چوب کشتی برای تبرک تکه تکه شد و هر کس گوشه ای را برد. تکه هایی نیز در بافت سقف اتاقکهای گرداگرد صحن است. از آن زمان زائران آئین های نذر و شادباش اعیاد پیامبران را هر ساله در این مکان برگزار می کنند. هزینه جشن ها و متولیان نیز از صندوق نذورات تامین میشود.

آمده است که خضر زنده بارها در زمان ها و مکان های مختلفی در سراسر ایران دیده شده و قدومش محترم شمرده میشود، مردی که موکل بر دریاهاست؛«ایلیا بن ملکان بن آمرا بن ارفخشد بن سام بن نوح». از آن حیث خضر لقب گرفته که آب حیات نوشیده، عمر جاویدان دارد و روی هر زمین خشکی که می نشست زمین سبز و خرم می گشت. همه ساله در مراسم حج حضور دارد و آمین گوی بر دعای مومنان است. نیشابوری نقل کرده؛ عاقبت آخرین کسی که از بنی آدم از دنیا میرود الیاس و خضر است.

IMG_20160602_205201

هر ساله در ۱۵ شعبان، میلادِ مردی است که ردپای به جامانده از قدوم سبزش از خاطره طره خضر پاک نخواهد شد. زائران از شهرهای دور و نزدیک در مهمانسرای خضر زنده جمع میشوند و با سرودن «مِن شط العرب یاب السفینه إهنا.. لا راحت شِمال و لا شَرَگ وداها.. لا تتعجب انت بالذی سواه.. شیخ ابراهیم البانیهه» و پایکوبی به رسم عرب ها، داستان حضور خضر زنده در ۵ قرن پیش را به رسم قدردانی از نو ورق میزنند.

گزارش از: امل درویش

عصر جنوب را در در تلگرام دنبال کنید… (کلیک کنید)

مطالب پیشنهادی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.