یادداشتی از احساس تبعیض و مرگ تدریجی خوزستان!
عـصــر جـنــوب| asrejonoob.ir ساعت ده هر شب به پارکی در نزدیکی محل زندگیمان در منطقه پونک می روم. زمین، درختان، ست ورزشی و وسایل بازی همه برق می زدند با این وجود شخصی را دیدم که با فشار آب زلال در حال شستن همه چیز آن پارک بود. با خود گفتم: لابد این شستشوها طبق یک برنامه ماهانه یا هر هفته صورت می گیرد اما وقتی در شبهای بعد به آنجا رفتم و شستشوهای منظم شبانه را دیدیم، برای یک لحظه به یاد اهواز و خوزستان و مرگ تدریجی شان بخاطر بی آبی افتادم و ناخودگاه به فکر فرو رفتم و از خود پرسیدم: ” مگر خون تهران و تهران نشینان از دیدگاه هیات حاکمه رنگین تر است ؟”
مگر بموجب قانون اساسی همه شهروندان از هر قوم و طبقه ای که باشند در حقوق اولیه و ذاتی یکی نیستند؟ اگر یکی هستند چرا یک استان جلگه ای و پر آب در حال تبدیل شدن به یک کویر است در حالیکه یک نقطه از این کشور بنام تهران بی مهابا سبک ترین و شیرین ترین آبها را به بدترین شیوه ی ممکن صرف شستشوی کف پارکها، درختان و تجهیزات بازی و ورزشی که از لحاظ تعداد تناسبی با آنچه در اهواز داریم ندارند، بکند؟ آیا احیای سایر مناطق کشور فقط وظیفه خوزستان است؟ آیا نمی شود برای نجات اصفهان و کرمان و یزد، از آبهای فراوان تهران کمک گرفت؟ آیا عمومیت منابع آبی و لزوم توزیع عمومی آنها فقط شامل خوزستان می شود؟ واقعاً سخت است وقتی مسابقه ی هدردهی آب توسط شهرداری تهران برای هر چه سرسبز شدن پایتخت را ببینیم و با آنچه در خرمشهر و آبادان و شادگان می گذرد مقایسه کنیم و نگران و ناراحت نشویم؟
جالب اینکه ملاک شهرداری تهران در انتخاب گونه های مختلف گیاهی کاشته شده در پارکها، حاشیه ی خیابانها و بلوارها اصلاً میزان مصرف آب آنها نیست بلکه ملاک نهایی میزان طراوت و سرسبزی و زیبایی آن گونه هاست زیرا در این غول شهر، محدودیتی در مصرف آب دیده نمی شود. با این تفاصیل آیا تعامل دولت نسبت به خوزستان تشنه و تهران سیراب، تعاملی دال بر دوگانگی و تبعیض آشکار نیست؟ آیا پایتخت نشینان از نگاه دولت، شهروندانی عزیز و درجه یک به شمار نمی روند؟ و سخن آخر اینکه خوزستان و خوزستان نشینان در بسیاری از معادله ها از جمله قضیه ی آب واقعاً مظلوم هستند.
▪ *علی عبدالخانی*
▫ *روزنامه نگار*
▫ *سه شنبه ششم شهریور ۱۳۹۷*