سنگینی گردوغبار بر دوش زنان خوزستان
عصرجنوب-asrejonoob.ir: همه جای شهر را خاک گرفته است. گرد و غبار چرخه زندگی در شهر را از حرکت بازداشته است و به هر سو بنگری، کسی را میبینی که خاک، چوب لای چرخ زندگیاش گذاشته است. زندگی مردم اینجا معطل مانده است. مردم اینجا «خاکزده» هستند و زنان به عنوان نیمی از جامعه، نیمی از این خاکزدگانند.
«مریم» یکی از این خاکزدههاست. او میگوید: ۲ کودک مدرسهای دارم و تعطیلیهای مکرر ناشی از بروز ریزگردها روند تحصیل بچههایم را مختل کرده و انگیزه آنها را از بین برده است. گاهی بین دوراهی مدرسه و بیمارستان گیر میکنم؛ اگر بچهام را به مدرسه بفرستم، میدانم مریض میشود و سر از بیمارستان در میآورد و اگر به مدرسه نفرستم، از درس و مشق میافتد. مریض شدن بچهها با این اوضاع اقتصادی ناگوار، خودش مصیبت و درد دیگری است.
«مینا» خواهر مریم از زوایه دیگری تحت تاثیر خاک قرار گرفته است. او به دلیل آلرژی امکان بیرون رفتن از خانه را ندارد. چند جلسه کلاس دانشگاه را غیبت کرده است. او میگوید: عقب افتادن از درس به دلیل غیبت در کلاس، چیزی نیست که به راحتی قابل جبران باشد.
خاک در محل نگهداری بیماران
خانم علوی در یک موسسه مربوط به کمک به افراد ناتوان جسمی و ذهنی کار میکند. خاک علاوه بر اینکه زندگی و کار او را مختل کرده، افراد نیازمند کمک که به موسسه آنها مراجعه میکنند را نیز با مشکلات جدی مواجه کرده است.
خانم علوی شرایط را این گونه توصیف میکند: ریزگردها بهداشت و سلامت ما را تحت تاثیر قرار داده است. خانه و موسسه ما پر از خاک شده است و حتی شیشههای دوجداره که با کلی امید و آرزو نصب کردیم هم توان مقابله با خاک را ندارند.
او میگوید: زندگی افراد ناتوانی که به آنها کمک میکنیم کاملا فلج شده است. آنها نمیتوانند به ما مراجعه کنند و ما هم توان مراجعه به تکتک آنها را نداریم.
معلمان خانهنشین
مهناز یک زن خانهدار است که اگر مثل بقیه دلش از گرد و غبار خون شده، ولی هنوز روی شوخ طبعیاش غبار ننشسته است. با لبخند میگوید: شوهرم ۲۴ ساعت شبانهروز در خانه نشسته و نمیتواند سر کار برود.
شوهر مهناز معلم است و تعطیلیهای مکرر مدرسه، برنامه درسی آنها را به هم ریخته است و پیشبینی میکند تا پایان سال نتواند برنامه درسی مقرر را به پایان برساند.
گاهی تلفنی با والدین برخی دانشآموزان صحبت میکند و چند تکلیف درسی ساده را برای آنها شرح میدهد.
خانه پر از گردوخاک
خانم موسوی ۴۲ ساله است و کمردرد دارد. او میگوید: خانه ما ویلایی است و تمیز کردن آن سخت است. فاصله این دیوار تا آن دیوار را آن قدر رفته و آمدهام که احساس خفگی به من دست میدهد. گرد و خاک کل خانه را گرفته است. ناچارم روزی چند بار تمیزکاری کنم و این موضوع مشکلات کمرم را دوچندان کرده است. دختری دارم که در منطقه دیگری از همین شهر زندگی میکند. از آنجا که درجه حساسیت من به تمیزی خانه را میداند، هر چند روز یک بار بچههایش را پیش زن همسایه میگذارد و به کمک من میآید.
تهدید زنان باردار
آدم بزرگها هر طور که باشد، گلیم خودشان را از آب بیرون میکشند. کودکان هم با حمایت خانوادههایشان شاید بتوانند از دست مشکلات گردوغبار خلاص شوند، ولی جنینی که در رحم مادر است، چگونه از شر گردوغبار خلاصی یابد؟
«فرزانه» ۳ ماهه باردار است و به دلیل شغل همسرش از یزد به آبادان آمده است. گرد و خاک برای او و جنینش مضر است و پزشک او را از بیرون رفتن، تحرک و سفر منع کرده است.
او میگوید: دکترم گفته بارداری سختی دارم و نباید استرس داشته باشم و تحرک و سفر را هم برایم منع کرده است. وگرنه این چند ماه به خانه مادرم میرفتم تا هم ترسم کمتر شود و هم ریزگردها روی سلامت جنینم تاثیر نگذارد. از ترس ماهی چند بار برای معاینه میروم.
چشمبهراه تحقق وعده رئیس جمهور
«عاطفه» مثل فرزانه مشکل جنین ندارد، ولی او علاوه بر دو فرزندش، نگران ۲۰ کودک دیگر است. او به عنوان یک معلم هم غصه بچههایش را میخورد و هم غصه بچههای مردم را. این معلم ۳۲ساله یک پسر ۱۲ساله و یک دختر ۷ساله دارد. خانم معلم خیلی اوقات که سر و کله ریزگردها پیدا میشود، در خانه مینشیند و غصه عقب ماندن بچهها از درس و مشق را میخورد.
عاطفه روزهایش را با رتق و فتق امور فرزندانش میگذراند. به این امید که خاک فروکش کند و او دوباره عبای مشکیاش را به سر کند، به مدرسه برود و دوباره دانشآموزانش را ببیند.
او میگوید: روزهایی که هوا خاکی است و مدارس تعطیل، باید تمام حواسم پی بچهها باشد که در هوای گردوغباری از خانه بیرون نروند. دخترم را میتوانم با کتاب و بازی سرگرم کنم، اما پسرم عشق فوتبال است و تعطیلی مدارس برایش فرصتی است برای بیشتر بازی کردن. من هم مثل هر مادر دیگری نگران سلامت بچههایم هستم.
او میگوید: رئیس جمهور در سفر هفته گذشته به اهواز، قول داد که برای مهار کانونهای داخلی ریزگردها نهایت تلاش خود را بکند. حتی شنیدهایم که با سازمان ملل برای مهار ریزگردها مذاکره شده است.
ما هم منتظریم تا ببینیم دولت در فرصت باقی مانده چه اقداماتی برای نجات مردم خوزستان انجام میدهد.
گردوخاک وامانده
«زینب» همراه با همسر و پسر ۴سالهاش علی، سرایدار یک مدرسه است. شرایط بد اقتصادی اجازه خانهدار شدن را به آنها نداده و در گوشه یک مدرسه زندگی میکنند. زینب میگوید: پیش ترها هر جمعه مدرسه و کلاسها را میشستیم ولی حالا ناچاریم هر روز این کار را بکنیم. به خاطر همین گردوخاک وامانده.
سنگ میبارد روی زندگی
شوهر «امل» معلم است و برای تامین مخارج زندگی ناچار است به صورت حقالتدریسی در مدارس غیرانتفاعی کار کند. روزهایی که به دلیل گرد و خاک مدرسه تعطیل میشود، حقوقی به شوهر امل تعلق نمیگیرد و این گونه است که به قول امل روی زندگیشان سنگ میبارد. نه خاک.
حکایت ام ابراهیم و خاک
حکایت «ام ابراهیم» و خاک اما حکایت دیگری است. سالهاست که ابو ابراهیم به دلیل بیماری گوشه خانه مینشیند و ام ابراهیم با سعفهایی که از نخلستان جمعآوری میکند، جارو میبافد و میفروشد. سفره خانه ام ابراهیم قبل از گردوغبار رنگین نبود اما برکت داشت؛ لقمهنانی بود و بشقابی برنج و کاسهای آبگوشت. اما حالا گردوغبار علاوه بر اینکه نفس پیرزن را بریده، نان را هم از روی سفرهاش ربوده است. نه میتواند در این روزها که چشم چشم را نمیبیند، بساط کند و نه کسی جارو میخرد. حالا جاروهای او کنج حیاط خانه انبار شدهاند و رویشان را خاک گرفته است؛ جاروهایی که قرار بود خاک را از خانهها پاک کند.
چیزی به آغاز سال نو نمانده است و زنان خوزستانی، کار خود را برای خانهتکانی آغاز کردهاند. هرچند مدام دلنگران گردوغباری دیگر هستند که ناگاه از راه برسد و تمام کار و تلاش شان را نادیده بگیرد و باز گردوخاک در خانه خواهد بود و گردوخاک و گردوخاک.
کاش همه آنان که در این دیار نقش و مسئولیتی دارند نیز آستین همت بالا بزنند و خانهتکانی را در استان آغاز کنند تا غبار برای همیشه از روی زندگی همه مادران خاکزده این شهر زدوده شود.
هفته گذشته بود که وزیر جهاد کشاورزی در نشست مشترک کارگروه ملی مقابله با ریزگردها و شورای اداری استان در اهواز گفت: ۶ اکیپ برای نهالکاری در خوزستان مستقر شدهاند و این تعداد به ۱۰ اکیپ هم افزایش مییابد. «محمود حجتی گفت» روزانه ۲۰۰ هکتار نهالکاری در کانون های گردوغبار انجام خواهد شد و به این ترتیب عملیات مهار کانون های ریزگردها در ۴۲ هزار هکتار از کانون های فوق بحرانی خوزستان تا ۳ ماه آینده انجام میشود و به پایان میرسد. و حالا زنان خانه دار و تمام مردم شهر امید در دل دارند تا باز آسمان آبی شهرهای خود را ببینند.