بررسی افزایش طلاق در خوزستان/ از ارتباط های مجازی تا نبود آمادگیهای اجتماعی
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: با وجود هشدارهای مکرر مسئولان و کارشناسان آمار طلاق در کشور از جمله خوزستان رو به افزایش استکه نمی توان آسیب آنرا نادیده گرفت. البته یکی از آمارهای امیدوارکننده امسال افزایش بیش از ۲ درصدی ازدواج در خوزستان بود که تا حدودی امیدها را افزایش داد. درباره معضل طلاق با یک مشاور خانواده گفت و گو کردیم که در ادامه می خوانید.
این مشاور خانواده به همشهری می گوید: بروز طلاق دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها را می توان تغییر سبک زندگی دانست که ارتباطات روانی و عاطفی را تحت الشعاع قرار میدهد و منجر به از بین رفتن انگیزه برای ازدواج میشود.
در این وضعیت افراد احساس میکنند نیازهای خود را میتوانند خارج از چارچوب ازدواج، قانون و شرع برآورده کنند و این همان تبلیغ سبک زندگی و فرهنگ غربی است که اصالت را به تامین نیازها میداند و چگونگی تامین آن را تعریف نمیکند. «عبدالعلی میرشکارنژاد» دلیل دیگر طلاق را به ویژه در استانی چون خوزستان مشکل مهاجرت، جابه جایی جمعیت و اشتغال جوانان می داند و می افزاید: برخلاف استانهای دیگر که اولویت را در جذب نیرو به نیروهای بومی میدهند، در خوزستان بخش زیادی از فرصت های شغلی نصیب افرادی میشود که غیربومی استان هستند.
این مشاور خانواده با بیان اینکه بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاههای مختلف بیکار هستند، از نبود فرصتهای سرمایه گذاری نیز به عنوان عاملی زیرساختی یاد می کند که همه جنبه های زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد. او ادامه می دهد: تفاوتهای فرهنگی به واسطه مهاجرت افراد غیربومی به استان و افراد بومی به خارج از استان نیز نگرانی هایی ایجاد کرده است.
این مشاور خانواده با بیان اینکه بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاههای مختلف بیکار هستند، از نبود فرصتهای سرمایه گذاری نیز به عنوان عاملی زیرساختی یاد می کند که همه جنبه های زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد. او ادامه می دهد: تفاوتهای فرهنگی به واسطه مهاجرت افراد غیربومی به استان و افراد بومی به خارج از استان نیز نگرانی هایی ایجاد کرده است.
سن مناسب ازدواج
میرشکارنژاد در بخش دیگری از سخنان خود یکی دیگر از مسائلی که در پیدایش پدیده طلاق موثر است را نبود آمادگیهای عقلی، عاطفی، روانی، اجتماعی و اقتصادی برای پذیرش مسئولیت می داند و می گوید: بلوغ عقلی، اجتماعی، عاطفی و روانی از بلوغ جنسی متفاوت است.
به گفته او، سن ازدواج برای پسرها به ۲۸ تا ۳۰ سال و برای دخترها به ۲۵ تا ۲۶ سال و حتی بالاتر رسیده است، اما سن ایده آل به طور میانگین برای پسرها ۲۵ تا ۲۶ و برای دخترها ۲۱ تا ۲۲ سالگی است زیرا دخترها و پسرها در این سن به مرحلهای میرسند که قدرت جداسازی احساس، عواطف و عقل را دارند و نگاهشان به ازدواج نگاهی عاقلانه است.
این مشاور خانواده با بیان اینکه اگر سن پایینتر باشد نگاه عاشقانه میتواند جای نگاه عاقلانه را بگیرد،
می افزاید: شعارمان در مشاورههای خانواده این است که «عاقلانه انتخاب کن، عاشقانه زندگی کن». اگر جای این دو جابه جا شود، دختر و پسر نگاهی آرمانی به هم پیدا خواهند کرد که در زندگی واقعی تحقق آرمانها قدری دشوار خواهد بود.
این مشاور خانواده برقراری ارتباط پیش از ازدواج را عامل دیگری برای بروز طلاق میداند و میگوید: ارتباطهای قبل از ازدواج، ارتباطهایی هستند که اجازه نمیدهند فرد با دید واقع بینانه به پدیده ازدواج نگاه کند و تا حدودی شرایط از سوی عقلانیت به سوی هیجان سوق پیدا خواهد کرد. بنابراین یکی از مسائلی که ازدواج را به تاخیر می اندازد و تهدیدی برای ازدواجهای شکل یافته می شود، ارتباطهایی است که در فضای مجازی شکل میگیرد. افرادی که وارد این فضاها میشوند احساس تامین یافتگی میکنند و در نتیجه انگیزه افراد برای رفع نیازهایشان از کانالهای درست تحت الشعاع قرار می گیرد.
میرشکارنژاد در بخش دیگری از سخنان خود یکی دیگر از مسائلی که در پیدایش پدیده طلاق موثر است را نبود آمادگیهای عقلی، عاطفی، روانی، اجتماعی و اقتصادی برای پذیرش مسئولیت می داند و می گوید: بلوغ عقلی، اجتماعی، عاطفی و روانی از بلوغ جنسی متفاوت است.
به گفته او، سن ازدواج برای پسرها به ۲۸ تا ۳۰ سال و برای دخترها به ۲۵ تا ۲۶ سال و حتی بالاتر رسیده است، اما سن ایده آل به طور میانگین برای پسرها ۲۵ تا ۲۶ و برای دخترها ۲۱ تا ۲۲ سالگی است زیرا دخترها و پسرها در این سن به مرحلهای میرسند که قدرت جداسازی احساس، عواطف و عقل را دارند و نگاهشان به ازدواج نگاهی عاقلانه است.
این مشاور خانواده با بیان اینکه اگر سن پایینتر باشد نگاه عاشقانه میتواند جای نگاه عاقلانه را بگیرد،
می افزاید: شعارمان در مشاورههای خانواده این است که «عاقلانه انتخاب کن، عاشقانه زندگی کن». اگر جای این دو جابه جا شود، دختر و پسر نگاهی آرمانی به هم پیدا خواهند کرد که در زندگی واقعی تحقق آرمانها قدری دشوار خواهد بود.
این مشاور خانواده برقراری ارتباط پیش از ازدواج را عامل دیگری برای بروز طلاق میداند و میگوید: ارتباطهای قبل از ازدواج، ارتباطهایی هستند که اجازه نمیدهند فرد با دید واقع بینانه به پدیده ازدواج نگاه کند و تا حدودی شرایط از سوی عقلانیت به سوی هیجان سوق پیدا خواهد کرد. بنابراین یکی از مسائلی که ازدواج را به تاخیر می اندازد و تهدیدی برای ازدواجهای شکل یافته می شود، ارتباطهایی است که در فضای مجازی شکل میگیرد. افرادی که وارد این فضاها میشوند احساس تامین یافتگی میکنند و در نتیجه انگیزه افراد برای رفع نیازهایشان از کانالهای درست تحت الشعاع قرار می گیرد.
.
آسیب ارتباط های مجازی
این کارشناس در ادامه اظهار می کند: بر اساس آمار بسیاری از افراد در فضای مجازی درگیر ارتباطهایی می شوند که تاثیر عاطفی روی آنها میگذارد؛ رخ دادن این مساله برای زن و شوهر در زندگی واقعی خطرناک است. از سوی دیگر افراد در فضای مجازی تلاش میکنند با مهارت ارتباط برقرار کنند، اما همین افراد در زندگی واقعی و مشترک خود مهارتهای لازم ارتباطی را ندارند و چون در فضای مجازی ارتباطات مدیریت شده است، در نهایت منجر به این میشود که تمایل افراد به ارتباطهای مجازی بیشتر شود.
وی ادامه می دهد: در ارتباطهای مجازی گاهی افراد بهایی به هم میدهند که از ظرفیتشان بالاتر است و معمولا چون در این گونه ارتباطات تایید زیاد و انتقاد کم است، بنابراین افراد احساس میکنند در این فضا مهر تایید بیشتری دریافت و از این رو احساس ارزشمندی و پذیرفته شدن میکنند؛ در حالی که در زندگی واقعی چنین رویه ای وجود ندارد و افراد ممکن است از هم انتقاد نیز بکنند.
میرشکارنژاد در بخش دیگری از این گفت و گو عامل نگران کننده در روابط خانواده را فقدان مهارتهای زندگی می داند و می گوید: ما به موازات تغییر سبک زندگی نیاز به افزایش مهارتهای زندگی داریم تا بتوانیم در مواجه با تغییر، شرایط را مدیریت کنیم.
از سوی دیگر با هدف ارتقای مهارت افراد باید اهمیت مشاوره را به گونهای درست به خانوادهها تفهیم کنیم که مشاور به جای فرد انتخاب نمیکند، تصمیم نمیگیرد و تعیین تکلیف نمیکند، بلکه به او کمک میکند درست تجزیه و تحلیل کند و تصمیم نهایی را بگیرد. در نگاه تخصصی مشاوره با راهنمایی متفاوت است؛ مشاوره یک رویکرد تخصصی و هدفمند است که نظام هنجاری بر آن حاکم است و مشاور باید درک از همه جنبهها داشته باشد. او ادامه میدهد: قوه قضائیه تلاش می کند مشاوره پیش از ازدواج را اجباری کند، زیرا ازدواجهایی که بدون مشاوره انجام شده است، اغلب با مشکل روبه رو می شود.
بنابراین یادگیری مهارتهای زندگی، توانمندیهای لازم را به افراد و قابلیت آنها را برای تسلط بر خود و زندگی مشترکشان افزایش میدهد.
این مشاور با بیان اینکه زمینه ازدواج آسان برای جوانان باید به دور از شعارزدگی فراهم شود، می افزاید: ۲ مولفه در تحقق این مهم بسیار اثرگذار است؛ اشتغال و مسکن. دست اندرکاران و قوای سه گانه باید در این زمینه اهتمام ویژه بورزند، زیرا اگر در این حوزه سرمایه گذاری و زیرساختهای لازم فراهم نشود، بعدا مجبور می شویم برای کاهش آسیبهای ناشی از طلاق چند برابر هزینه کنیم. میرشکارنژاد ادامه میدهد: با طلاق یک و یا ۲ نفر آسیب نمیبینند بلکه به چند خانواده آسیب وارد میشود و هرچه حساسیت نسبت به پذیرش طلاق بیشتر شود، ضریب آسیب پذیری نیز بیشتر خواهد شد. امروزه حتی معضل طلاق امیدواری به شروع زندگی مشترک را در جوانان کاهش می دهد و آنها را دچار ترس از ورود به زندگی مشترکی میکند که احتمال دارد همین ترسشان در آینده منجر به طلاق و شکست شود.کنار گذاشتن عادت های غلط
این مشاور خانواده در ادامه با بیان اینکه مردم باید سخت گیریها، چشم و هم چشمیها و توقعات و خواستههای نابه جا را در امر ازدواج تعدیل کنند، می گوید: خانوادهها نباید آنقدر آسان بگیرند که ازدواجهای ناپایدار شکل بگیرد و نه آنقدر سخت که جوانها جرات ازدواج را هم پیدا نکنند.
باید با آگاهی بخشی از رسانههای گروهی به ویژه صدا و سیما، دامنه حوزه دانش افراد را درباره ازدواج و ضرورت آن را بالا ببریم، زیرا هرچه اطلاعات و آگاهیهای افراد بیشتر باشد، قدرت انتخاب و تصمیم گیری آنها نیز بیشتر خواهد شد.این مشاور خانواده درباره بروز پدیده جدیدی به نام جشن طلاق در کشور نیز اظهار میکند: این سنت کاملا غلط و غربی است. ما میگوییم طلاق یک پدیده شوم است و جشن گرفتن برای یک پدیده شوم دقیقا نقض غرض است. این سنت تناسبی با فرهنگ ما ندارد، زیرا علاوه بر اینکه جرات و انگیزه افراد را برای ورود به عرصه طلاق افزایش میدهد، قبح آن را می ریزد تا افراد به راحتی به محض مواجهه با کوچکترین نگرانی تصمیم به طلاق بگیرند. وی در پایان تاکید می کند: سهل الوصول شدن طلاق یکی از خطرهایی است که میتواند جوانان ما را تهدید کند.
این کارشناس در ادامه اظهار می کند: بر اساس آمار بسیاری از افراد در فضای مجازی درگیر ارتباطهایی می شوند که تاثیر عاطفی روی آنها میگذارد؛ رخ دادن این مساله برای زن و شوهر در زندگی واقعی خطرناک است. از سوی دیگر افراد در فضای مجازی تلاش میکنند با مهارت ارتباط برقرار کنند، اما همین افراد در زندگی واقعی و مشترک خود مهارتهای لازم ارتباطی را ندارند و چون در فضای مجازی ارتباطات مدیریت شده است، در نهایت منجر به این میشود که تمایل افراد به ارتباطهای مجازی بیشتر شود.
وی ادامه می دهد: در ارتباطهای مجازی گاهی افراد بهایی به هم میدهند که از ظرفیتشان بالاتر است و معمولا چون در این گونه ارتباطات تایید زیاد و انتقاد کم است، بنابراین افراد احساس میکنند در این فضا مهر تایید بیشتری دریافت و از این رو احساس ارزشمندی و پذیرفته شدن میکنند؛ در حالی که در زندگی واقعی چنین رویه ای وجود ندارد و افراد ممکن است از هم انتقاد نیز بکنند.
میرشکارنژاد در بخش دیگری از این گفت و گو عامل نگران کننده در روابط خانواده را فقدان مهارتهای زندگی می داند و می گوید: ما به موازات تغییر سبک زندگی نیاز به افزایش مهارتهای زندگی داریم تا بتوانیم در مواجه با تغییر، شرایط را مدیریت کنیم.
از سوی دیگر با هدف ارتقای مهارت افراد باید اهمیت مشاوره را به گونهای درست به خانوادهها تفهیم کنیم که مشاور به جای فرد انتخاب نمیکند، تصمیم نمیگیرد و تعیین تکلیف نمیکند، بلکه به او کمک میکند درست تجزیه و تحلیل کند و تصمیم نهایی را بگیرد. در نگاه تخصصی مشاوره با راهنمایی متفاوت است؛ مشاوره یک رویکرد تخصصی و هدفمند است که نظام هنجاری بر آن حاکم است و مشاور باید درک از همه جنبهها داشته باشد. او ادامه میدهد: قوه قضائیه تلاش می کند مشاوره پیش از ازدواج را اجباری کند، زیرا ازدواجهایی که بدون مشاوره انجام شده است، اغلب با مشکل روبه رو می شود.
بنابراین یادگیری مهارتهای زندگی، توانمندیهای لازم را به افراد و قابلیت آنها را برای تسلط بر خود و زندگی مشترکشان افزایش میدهد.
این مشاور با بیان اینکه زمینه ازدواج آسان برای جوانان باید به دور از شعارزدگی فراهم شود، می افزاید: ۲ مولفه در تحقق این مهم بسیار اثرگذار است؛ اشتغال و مسکن. دست اندرکاران و قوای سه گانه باید در این زمینه اهتمام ویژه بورزند، زیرا اگر در این حوزه سرمایه گذاری و زیرساختهای لازم فراهم نشود، بعدا مجبور می شویم برای کاهش آسیبهای ناشی از طلاق چند برابر هزینه کنیم. میرشکارنژاد ادامه میدهد: با طلاق یک و یا ۲ نفر آسیب نمیبینند بلکه به چند خانواده آسیب وارد میشود و هرچه حساسیت نسبت به پذیرش طلاق بیشتر شود، ضریب آسیب پذیری نیز بیشتر خواهد شد. امروزه حتی معضل طلاق امیدواری به شروع زندگی مشترک را در جوانان کاهش می دهد و آنها را دچار ترس از ورود به زندگی مشترکی میکند که احتمال دارد همین ترسشان در آینده منجر به طلاق و شکست شود.کنار گذاشتن عادت های غلط
این مشاور خانواده در ادامه با بیان اینکه مردم باید سخت گیریها، چشم و هم چشمیها و توقعات و خواستههای نابه جا را در امر ازدواج تعدیل کنند، می گوید: خانوادهها نباید آنقدر آسان بگیرند که ازدواجهای ناپایدار شکل بگیرد و نه آنقدر سخت که جوانها جرات ازدواج را هم پیدا نکنند.
باید با آگاهی بخشی از رسانههای گروهی به ویژه صدا و سیما، دامنه حوزه دانش افراد را درباره ازدواج و ضرورت آن را بالا ببریم، زیرا هرچه اطلاعات و آگاهیهای افراد بیشتر باشد، قدرت انتخاب و تصمیم گیری آنها نیز بیشتر خواهد شد.این مشاور خانواده درباره بروز پدیده جدیدی به نام جشن طلاق در کشور نیز اظهار میکند: این سنت کاملا غلط و غربی است. ما میگوییم طلاق یک پدیده شوم است و جشن گرفتن برای یک پدیده شوم دقیقا نقض غرض است. این سنت تناسبی با فرهنگ ما ندارد، زیرا علاوه بر اینکه جرات و انگیزه افراد را برای ورود به عرصه طلاق افزایش میدهد، قبح آن را می ریزد تا افراد به راحتی به محض مواجهه با کوچکترین نگرانی تصمیم به طلاق بگیرند. وی در پایان تاکید می کند: سهل الوصول شدن طلاق یکی از خطرهایی است که میتواند جوانان ما را تهدید کند.
گزارش از: میلاد گلداری