دبیرکل کانون آینده نگری ایران: NGOها را در آن ۸سال با چنگودندان نگاه داشتیم
عصر جنوب/ asrejonoob.ir: دبیرکل کانون آینده نگری ایران از NGOهای فعال در سطح ملی و به مرکزیت اهواز، اظهار داشت: در طول هشت سال دوران احمدینژاد، که نگاه امنیتی غلیظی نسبت به NGOها وجود داشت، تشکلهایمان را با چنگ و دندان نگاه داشتیم.
رامین ناصح با اشاره به تعطیلی و انحلال بسیاری سازمانهای مردم نهاد، از بدو استیلای دولت مهرورز، و با بر باد دادن همه هزینه و زحمتی که فعالان جوان این تشکلها متحمل شده بودند، افزود: بعد از حاکم کردن مشتی سفیه و جانی بر امور و مقدرات مردم، نحوه مواجهه با NGOها از برگهای سیاه کارنامه دولت احمدینژاد است. حتی بسیاری تشکلهای جوانان که هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشتند، به صرف تبعیت نکردن از خط مشی تعیین شده از سوی سازمان ملی جوانان دولت احمدینژاد، منکوب و سرکوب شدند.
این فعال مدنی گفت: ما که کانون آینده نگری را در یک سال آخر دولت خاتمی فعال کرده بودیم، در بدو استقرار دولت احمدینژاد در سال ۱۳۸۴، به سازمان ملی جوانان خوزستان احضار شدیم و خواسته شد که فعالیتها کمتر و محدودتر شود! رئیس سازمان وقت در خوزستان، شدت و حدت زیادی در زدن برچسبهای متنوع به NGOهای مستقل استان و ارعاب و تهدید آنها، و از سوی دیگر، صرف بودجه کلان سازمان برای ساماندهی و تقویت گروههای شبه نظامی – شبه فرهنگی حامی تفکر دولت داشت. از سویی از ما خواسته میشد که کمتر فعالیت کنیم؛ از سوی دیگر، در جریان همایش سخنرانی آقای علی اکبری رئیس سازمان ملی جوانان کشور و معاون احمدینژاد در اهواز، بطور آمرانه از ما خواسته شد که ۳۰ نفر را به همایش ببریم! طبیعی است که این خواسته آمرانه را مغایر با ویژگی غیردولتی بودن NGOها دانستیم و رغبتی هم برای شرکت در آن همایش نداشتیم. پس از برگزاری باصطلاح همایش با حضور عدهای معدود، و خشم آقایان از عدم همکاری NGOها در جهت گردآوردن سیاهی لشکر، فشارها بر ما شدت گرفت.
ناصح اظهار داشت: از ما بطور غیرقانونی خواسته شد جلساتمان حداکثر با ۳۰ نفر و بدون تبلیغات بیرونی برگزار شود و گزارش مکتوب و فیلم سخنرانیها به سازمان ارائه شود. به هر روی، او با ساماندهی شبه NGOهای همسوی خود، بعدا موفق شد عضو و رئیس شورای شهر اهواز شود؛ و سرنوشت ایشان را اکثرا بخوبی میدانند.
وی ادامه داد: غیر از سازمان ملی جوانان –که خودش هم بعدا برچیده و در وزارت ورزش و جوانان ادغام شد- دایره اماکن هم به بهانه قرار داشتن دفترمان در کنار آرایشگاه زنانه (!) و مفاسد احتمالی (!!) و همینطور تمرین موسیقی سنتی در دفتر کانون، کلا خواهان فعالیت نکردن ما شد. و جلساتمان برای مدتی به منزل، و سپس برای چند وقتی به تهران انتقال یافت. هیچگاه فعالیت را متوقف نکردیم؛ زیرا تأسی به قول حضرت شمس تبریزی داشتیم که «گر مرا با هزار درد برنجانند، هیچ، جز “قویتر” نشوم!»
وی افزود: اداره ارشاد آن دولت هم بخاطر برگزاری دوره عرفانی “عشق، رقص زندگی” اخطارهای شدیدی فرستاد. در حالی که این دوره، اصلاح آموزش رقص و حرکات موزون نبود! بلکه یک دوره عرفان و خداشناسی بود؛ و عنوان “عشق، رقص زندگی”، نام کتابی بود از اوشو عارف هندی، که از سوی همین وزارت ارشاد مجوز انتشار گرفته بود. مطالبه مالیات و عوارض از سوی دارایی و شهرداری، آن هم از یک NGO، از دیگر دردسرهایمان بود!
این مؤلف و محقق مسائل اجتماعی، از ممیزی بیرحمانه کتابهایش توسط وزارت ارشاد دولت مهرورز خبر داد و گفت: حتی تقدیم نامه صفحه اول کتابم (پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت انسانی) که به دکتر حبیب الله پیمان تقدیمش کرده بودم حذف شد. در فصلی از این کتاب، به دولت توصیه کرده بودم که سبکهای جدید جوانان، از جمله پاپ و رپ را به رسمیت بشناسد و به آنها خط بدهد. این مطالبه هم بهمراه دلایلی که بر آن آورده بودم، سانسور شد. جالب اینست که نامه ای برای شادی صدر (از جنبش زنان بد دفاع نکنیم) که با “دوست نادیده ام، سرکار خانم شادی صدر” آغاز می شد، به “آشنای دیرینه ام…” تبدیل شد! و قس علیهذا…!
به گفته ناصح دولت مهرورز موفق نشد به تشکل ما برچسب سیاسی بزند، اما به مواردی چون جلسات مختلط که بسیار بسیار سالم و پخته بودند، ترویج موسیقی، ترویج نواندیشی دینی، ترویج عرفان، و همکاری نکردن با دولت (که از حقوق NGOهاست) چنگ میزدند تا فعالیت ما را محدود کنند. اما ما با چنگ و دندان این تشکل ریشه دار را نگهداشتیم و به استراتژی “مطالبات حداقلی / ایستادگی حداکثری” عامل بوده و هستیم. حتی در آن دوران موفق شدیم ۱۲۰۰ جلسه و برنامه علمی – فرهنگی، از جمله با حضور شخصیتهای ذو الابعاد، همچون دکتر فریبرز رئیس دانا، استاد هادی قابل، دکتر فاطمه راکعی، دکتر محمد کیانوش راد، حسین شاه حسینی، پرفسور حسن امین، مهندس لطف الله میثمی، استاد رحمت الله بیگدلی، و… در اهواز تشکیل دهیم. فقط جلسه محدود سخنرانی دکتر پیمان لغو شد.
دبیر کانون آینده نگری افزود: از دید ما، اصلاحات در ذات خود، یک نهضت عمیق فرهنگی است. بحثهای روشنفکرانه و علمی را حق NGOها میدانستیم، و در عین حال، به ضرورت پاکدامنی NGOها از فعالیت سیاسی (= فعالیت برای کسب قدرت حکومتی) معتقد بوده و هستیم. آن دوران سیاه به پایان رسید و یکی از شعارهای اساسی و محوری آٔقای دکتر روحانی، تقویت و توسعه NGOهاست و انصافا در این حوزه خوب کار شده و هر چند در حوزه احزاب، دستاوردها در حد انتظار نبوده و این مسئله شایان بررسی است، اما در بخش NGOها، حمایتهای مادی و معنوی زیادی صورت گرفته و از این لحاظ، کارنامه دستگاههای فرهنگی، سیاسی و امنیتی دولت روحانی را درخشان میبینیم. هر چند یکی از افتخارات ما در کانون آینده نگری اینست که چه در دولت خاتمی، چه احمدینژاد و چه روحانی، یک ریال از دولت و احزاب کمک مالی نگرفتهایم و موفق شدیم با جلب ۵۰۰ میلیون تومان از خیرین مستقل و مردم عادی و اعضا، و صرف آن در پروژه توسعه فرهنگی استان و کشور، این اصل ماکیاولیستی را که “هر که بر مردم تکیه کند، تکیهاش بر باد است!” زیر سؤال ببریم!
ناصح در پایان گفت: از این فضای باز باید برای ارتقاء سطح فرهنگ و بینش مردم، بازگشت به معنویت، بازشناسی هویت انسانی، احیاء تعهد اجتماعی؛ نهادینه کردن آزاداندیشی و عدالتخواهی، پاسداری از محیط زیست و میراث فرهنگی، و تعمیق گفتمان حقوق بشر در جامعه، بهره وافی برد؛ و توصیه مان به فعالان فرهنگی و اجتماعی و مدنی، اینست که کاری نکنیم که حاکمیت از این فضای باز احساس خطر کند. NGOها از دستاوردهای گرانبهای دنیای مدرن اند که البته در فرهنگ دیرینه دینی و ملی ما هم ریشه دارند، و این نهادها با بری بودن از نقش پیاده نظام جریانات سیاسی، میتوانند تأثیرات بسیار ژرفی بر فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه بگذارند؛ و باید آرزو کنیم که نگاه دوستانه دولت و نظام، به NGOها تداوم پیدا کند و به برکت وجود و همکاری بین این نهادها، بخشی از رنجهای پیکر جامعه مان، تسکین و تسلی پیدا کند.
بهار نیوز/